رسم (آیین) نوشتن اهداف جدید از کجا آمده؟
شاید جالب باشد بدانید اولین قومی که این رسم را داشتند بابلیان بودند ؛ یعنی چیزی حدود ۴۰۰۰ سال پیش. آنها همچنین از اولین اقوامی بودند که جشنهایی برای بزرگداشت سال نو برپا میکردندپس از بابلیان، در روم باستان نیز چنین آیینی مرسوم بوده است. به این شکل که در روز اول سال نو، مناسبتی بود تا افراد به اشتباهات گذشته خود فکر کنند و راهی برای برطرف کردن آن و بهتر شدن در آینده پیداکرده و به آن پایبند باشند. نوشتن تصمیمها و اهداف جدید در شروع سال نو، ریشه در این رسم و رسومهای قدیمی دارد.
اهداف سال جدید (New Year’s Resolution) چیست؟
همانند رسم و رسوم قدیمی آن، امروزه نیز افراد در هنگام شروع سال جدید اهدافی را برای خودشان در نظر میگیرند تا بتوانند در سال جدید پیشرفت کنند و بهتر شوند. این اهداف ممکن است شخصی، درسی، کاری یا خانوادگی باشند. معمولاً افراد با بررسی و قیاس وضعیت سال پیش خود و تصوری که از آینده خود دارند، این اهداف را تنظیم میکنند. لاغر شدن، ورزش کردن، تغییر شغل یا گذراندن وقت بیشتر با خانواده و دوستان مثالهایی از این اهداف است.
احتمالاً همه ما اهدافی را در تمام سال در ذهن داریم و تلاش میکنیم به آنچه میخوایم نزدیک شویم. اما تفاوت در این است که شروع سال جدید و تغییر فصل میتواند مبدأ و بهانه خوبی باشد تا افکارمان را سر و سامان بدهیم. همچنین توصیه میشود که حتماً اهداف را از ذهنتان روی کاغذ بیاورید و آنها را با دقت و زمانبندی مناسب بنویسید.
آیا نوشتن اهداف برای سال جدید واقعاً کمکی به ما میکند؟
با وجود شوق و انگیزهای که اکثر ما در ابتدای سال برای نوشتن اهدافمان و رسیدن به آنها داریم، اکثر ما موفق به برنامهریزی درست برای دستیابی به آنها نمیشویم. طبق تحقیقات انجام شده کمتر از ۲۵٪ از افراد پس از گذشت ۳۰ روز هنوز به اهداف و برنامه متعهد و پایبند هستند و فقط ۸٪ افراد موفق میشوند آنها را به انجام برسانند. اما چرا این اتفاق میافتد؟
۱. نداشتن برنامهریزی درست
اکثر ما اهداف بلندمدت و نهایی خود را مینویسیم؛ اما برای آن برنامهریزی درستی نمیکنیم. رسیدن به این هدف چقدر زمان میبرد؟ به چه چیزهایی نیاز دارد؟ چه کارهایی را باید شروع کنم و چه کارهایی را نباید انجام دهم؟ اینها سوالهایی هستند که پاسخ دادن به آنها ضرورت دارد. هر چه هدف مشخصتر و برنامه رسیدن به آن جزئیتر و قابل انجام باشد، احتمال موفقیت نیز بیشتر است.
۲. عادتسازی نکردن
همانطور که جیمز کلیر در کتاب خود میگوید: همه چیزها در زندگی نتیجه عادت است. اگر هدف شما از بین بردن یک عادت بد است، باید آن را با یک عادت خود در همان راستا جایگزین کنید. باید ریشه عادتهای بد خود را پیدا کنید و ببینید که به چه دلیل آنها را انجام میدهید. ممکن است این عادتها تنها به دلیل استرس یا بیحوصلگی به وجود آمده باشند. برای مثال، اگر عادت چک کردن شبکههای اجتماعی در حین انجام کار خود را دارید) که تمرکز شما را از بین میبرد، احتمالاً دلیل آن خستگی و یا یکنواختی کار است. به جای این که سعی کنید این کار را انجام ندهید، آن را با عادت بهتری جایگزین کنید. مثلاً هر بار که احساس خستگی کردید و میخواهید به سراغ گوشی خود بروید، به جای آن بلند شوید، راه بروید و آب و هوایی تازه کنید. تغییرات کوچک در بلندمدت اثرات بزرگی خواهند داشت.
۳. نداشتن حمایت و تشویق دیگران
اکثر ما بدون حمایت و تشویق دیگران موفق به انجام خیلی از کارها نخواهیم شد. این حمایت ممکن است به شکلها و انواع مختلفی باشد. ممکن است حرفهای و توسط راهبران و مشاوران باشد یا ممکن است کمکهای کوچکی از طرف خانواده یا دوستان باشند. از اینکه از دیگران کمک بخواهید، نترسید و آنچه میخواهید را بیان کنید.
۴. عدم توانایی سنجش و پیگیری پیشرفت
رسیدن به اهداف و شکلگیری عادتها فرآیندی زمانبر است. بنابراین ممکن است با وجود تلاش و برنامهریزی تا مدتی نتیجه و پاداش کارمان را نبینیم. اما این میان به دلایل و نشانههایی نیاز داریم که در کوتاهمدت خود را نشان دهند تا بتوانیم باانگیزه بمانیم. در واقع به بازخوردهای سریعی احتیاج داریم تا به ما نشان دهند که در مسیر درستی قرار گرفتهایم. بنابراین سنجش و پیگیری اهداف یکی از کارهای بسیار مهم است. میتوانید به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه آنها را در دفترچهای یادداشت کنید و یا از اپلیکیشنهایی بر روی گوشی موبایل خود استفاده کنید. یادداشت کردن نتایج، اقدامها و پیشرفتهایتان میتواند به شما برای ادامه مسیر و برنامهریزی بهتر انگیزه دهد.
چگونه میتوانیم به اهدافمان پایبند بمانیم؟
۱. درست کردن لیست توقف – شروع – ادامه
پس از نوشتن اهداف، لیستی تهیه کنید از:
– کارهایی که برای رسیدن به اهدافتان باید متوقف کنید
– کارهایی که برای رسیدن به اهدافتان باید شروع کنید
– کارهای در حال انجامی که برای رسیدن به اهدافتان باید ادامه دهید
این کار به شما کمک میکند تا راحتتر برنامهریزی کرده و عادتهای مناسب را ایجاد کنید.
۲. استفاده از عادتهای قدیمی
عادتهای جدید را بر اساس عادتهای قبلی شکل دهید. به طور مثال، اگر عادت دارید هر روز در ساعت خاصی ایمیلتان را چک کنید، از این روتین برای شکلگیری عادت جدید استفاده کنید. مثلاً بگویید هر روز پس از چک کردن ایمیل، ۱۰ صفحه کتاب میخوانم.
۳. شروع کوچک
اهداف بزرگ و اصلی خود را بنویسید، اما تصمیمها و تغییرات بزرگ اعمال نکنید. بلکه از تغییرات و اهداف ساده و کوچک شروع کنید و در طی مسیر و به مرور زمان آنها را بهبود دهید.
۴. به اشتراکگذاری تجربه
لزومی ندارد لیست اهدافتان را به دیگران بگویید؛ اما میتوانید برای هر هدف، گروه یا فردی که هدف مشترکی با شما دارند را پیدا کنید و تجربیات خودتان را با آنها به اشتراک بگذارید. به اشتراکگذاری چالشها و پیشرفتها، این فرآیند را برای شما راحتتر میکند.
۵. تغییر ذهنیت
بسیاری از افراد پس از مواجه شدن با مانع یا شکست، انگیزه خود را از دست میدهند و از اهدافشان منصرف میشوند. بنابراین باید بدانید که شکست به معنی کافی نبودن شما یا تلاشتان نیست و امید خود را از دست ندهید. بلکه میتوانید از شکستهای خود یاد بگیرید و با تجربه بیشتر به تلاش ادامه دهید. برای دستیابی به این ذهنیت باید از کنترل کردن همه چیز دست بردارید، بازخورد بگیرید، اعمال خود را محک بزنید و به مسیرتان به عنوان یک ماجراجویی نگاه کنید. همچنین میتوانید از شکست و ناامیدی خود به عنوان محرکی برای تمرکز و تلاش بیشتر کمک بگیرید.
در نهایت بدانید که لزومی ندارد که به این لیست و این مبدأ زمانی به عنوان یک اتفاق بزرگ نگاه کنید؛ بلکه سال نو صرفاً بهانه و فرصتی برای نوشتن اهداف و نظمدهی به ذهن است. اگر این کار را انجام ندادید، در هر زمان دیگری از سال شما این فرصت را دارید که عادتهای جدید بسازید یا اهدافتان را بررسی کنید و تغییر دهید.