امید کردستانی، میلیادر ایرانی، رئیس اجرایی هیئت مدیره توییتر و گران قیمتترین مدیر ارشد سابق گوگل است که سابقه کار و حضور در هیئت مدیره بسیاری از استارتاپهای مطرح سیلیکونولی را دارد. اما مسیر موفقیت امید چگونه شکل گرفته است؟
از مدرسه ایتالیایی تهران تا دبیرستانی در سن خوزه
مهاجرتش بسیار بیمقدمه اتفاق افتاد. پدرش در اثر سرطان درگذشت. غم و اندوه ناشی از این اتفاق باعث شد خانوادهاش تصمیم به مهاجرت بگیرند. در سال ۱۹۷۰ میلادی همزمان با تحولات سیاسی ایران، شانس این را داشت که بعد از مهاجرت تعدادی از دوستان خانوادگیاش به ایالات متحده، راه آنها را دنبال کند. در تهران زندگی آرامی داشتند. مادر کردستانی پرستار بود و پدرش مهندس. او به اصرار پدر در یک مدرسه ایتالیایی در تهران، به زبان انگلیسی و فارسی تحصیل کرد. اما وقتی پدرش درگذشت، کردستانی فکر کرد فرصتهای بیشتری برای تحصیل در رشته مهندسی در خارج از ایران وجود دارد. پذیرش در دانشگاههای ایران بسیار رقابتی بود و شانس قبولی کمی برای دانشجویان وجود داشت. در سن ۱۴ سالگی، امید فکر میکرد زندگی در آمریکا مانند برنامه طنز«جفرسونها» باشد. در نظر او آمریکا، کشوری مملو از فرصت بود که ترانهی شو «Movin’ On Up» موسیقی متن آن است. کردستانی میگوید:«آنها یک خانواده آفریقایی-آمریکایی ساکن منهتن بودند. از شکل و شمایل آن این طور به نظر میرسید که آمریکا خیرهکننده است، من تصور میکردم کل ایالات متحده آمریکا به این شکل است.»
برای زندگی در آمریکا، دو انتخاب روی میز بود: سان خوزه (San Jose)، شهری که پسران مدیر پدرش در آن جا به مدرسه میرفتند و دومی فورت ورث، تگزاس(Fort Worth, Texas). آنها به علت شرایط آبوهوایی بهتر کالیفرنیا تصمیم گرفتند به آن جا مهاجرت کنند. در سال ۱۹۷۸، امید، برادر کوچکتر و مادرش وسایل خود را به مقصد سنخوزه بستهبندی کرد و ایران برایش به یک خاطره دوردست تبدیل شد.
«مهاجرت من کاملا اتفاقی بود.» این جملهای است که کردستانی در مصاحبهای در دفتر مرکزی توییتر در سان فرانسیسکو گفت.
سالهای سخت پس از مهاجرت؛ تلاش، تلاش و… باز هم تلاش!
تقریبا همزمان با مهاجرت کردستانیها، اعتراضات در ایران منجر به سرنگونی نظام شاهنشاهی-که تحت حمایت آمریکا بود- شد.
آنها مانند سایر مهاجران، در تحصیل و کار بسیار تلاش کردند. امید یک معلم تاریخ دلسوز ایتالیایی- آمریکایی داشت که او را به مدرسه میرساند و در بین کلاسها به او سر میزد.
در سال ۱۹۸۰، کردستانی از دبیرستان فارغالتحصیل شد و در مقابل همکلاسیهایش سخنرانی باشکوهی انجام داد. وی گفت:«امیدوارم روزی رهبران جهان به ارزش دوستی پی ببرند و این حس خوب را در بین خودشان برقرار کنند، روشی که من با دوستان آمریکاییام این جا، در این دبیرستان انجام دادم.»
زندگی کاری؛ تبدیل شدن به آقای دیپلمات
کردستانی پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه ایالتی سنخوزه در سال ۱۹۸۴ با مدرک مهندسی برق و الکترونیک، به عنوان مدیر بازاریابی محصول در هیولت پاکارد (Hewlett-Packard) مشغول به کار شد.
پس از پیوستن به HP و پنج سال کار در آن جا، كردستاني به دنبال چالش دیگری رفت. او موفق به اخذ مدرک فوق ليسانس مديريت كسبوكار از دانشگاه استنفورد شد و به سراغ تعدادی از استارتاپهای سيليكون ولی رفت.
او همچنین در بخشهایی چون بازاریابی، مدیریت محصول و توسعهی کسبوکار در شرکتهایی چون DO3 و GO فعالیت میکرد.
در سال ۱۹۹۵ به Netscape پیوست. او نائبرئیس بخش توسعهی کسبوکار و فروش در این شرکت بود و توانست بازده مالی شرکت را در عرض ۱۸ ماه از ۸۸ میلیون دلار در سال به بیش از ۲۰۰ میلیون دلار برساند.
در ادامه در سال ۱۹۹۹ به Google پیوست. کارمندانی که با او کار میکردند بر این باور بودند که وی همزمان با تلاش برای رشد شرکت، به ایجاد حس اعتماد به نفس کارکنان میپردازد. همکارانش به شوخی میگفتند که کردستانی «کیسهی شن دفاعی» است منظورشان این بود که او برای اینکه گوگل نتایج بهتری بگیرد از جان مایه میگذارد. برای همین حرف کارمندان بود که او یکبار وقتی داشت برنامهی راهبردی سه ماهه شرکت را میخواند روی کیسههای شن ایستاده بود.
جف لویک (Jeff Levick)، معاون توسعه صنعت و بازاریابی گوگل در بخش آمریكا میگوید:«همین توانایی منحصر به فرد او در شوخطبعی و ایجاد فرهنگ سازمانی قوی نشان میدهد که او واقعا در موفقیت شرکت سهم بزرگی داشت.»
او بیش از یک دهه در گوگل فعالیت کرد، جایی که وی به عنوان یازدهمین کارمند به آنجا پیوست و تجارت جهانی این شرکت را رهبری کرد. به خاطر ظاهر مرتب و اتوکشیدهی همیشگیاش همکارانش در گوگل به او «آقای دیپلمات» میگفتند. او خالق تبلیغات کلیکی در گوگل است.
در یکی از سخنرانیهایش در مراسم فارغالتحصیلی دانشگاه سنخوزه گفت:« مانند یک مهاجر فکر و عمل کنید.»
در واقع منظورش این بود که انسانها باید مدام در حال تلاش برای پیشرفت و ترس از دست دادن موقعیت مناسب باشند و خودشان را به چالش بکشند تا رشد کنند.
او در ۵۶ سالگی هنوز هم با چالشهای جدیدی در توئیتر روبهرو میشود. توئیتر، شرکتی که در سال ۲۰۱۶ در حدود ۲.۵ میلیارد دلار سود به همراه داشت و البته ۴۵۷ میلیون دلار هم متضرر شد. توییتهای ترامپ، باعث مشهوریت بیشتر این رسانه اجتماعی را در سراسر دنیا شده است. اما آنها همچنان به فکر کسب درآمد از آگهی بین توییتهای مختلف هستند.
تلاش فراوان کردستانی به عنوان یک مهاجر و موفقیت وی در سیلیکونولی دلیلی بر این است که چرا جامعهی فناوری نسبت به قانون ممنوعیت ورود مهاجران که توسط رئیس جمهور دونالد ترامپ وضع شده، تا به این حد واکنش نشان داده است. مهاجران زیادی در اطراف خلیج فارس شرکتهایی را تأسیس کردهاند، مشغول به فعالیتند و به ایجاد فناوریهای جدید در آینده کمک میکنند. تصمیمات اخیر ترامپ در مورد مهاجرین ایرانی و پنح کشور دیگر که غالبا مسلمان هستند، توجهات بسیاری را به نقش مهاجرین در رشد روزافزون سیلیکونولی جلب کردهاست. همچنین بسیاری از کاربران از مسئولین توئیتر درخواست کردهاند که دسترسی ترامپ را به حساب کاربریاش در توئیتر قطع کند. آنها علت این درخواستشان را سیاهنمایی و انتشار اخبار دروغ درتوئیتهای ترامپ بیان میکنند.
گرچه کردستانی مخالف قوانین ممنوعیت ورود مهاجران به آمریکا است اما به قدرت گفتگویی که درتوئیتر ایجاد شده است، ایمان دارد.
Vijaya Gadde مشاور ارشد توییتر معتقد است:«رسیدن به موقعیتی که کردستانی دارد به او اجازه میدهد تا دیدگاه بسیار خوشبینانهای نسبت به جهان داشته باشد – که کار سختیست اما پایان خوشی به همراه دارد – و او این دیدگاه را در هر جلسه و چالش به همراه خودش میآورد.»
او در حال حاضر عنوان رئیس اجرایی توییتر، مسئولیت رهبری و پشتیبانی از تیم اجرایی و همچنین جذب استعدادهای کلیدی را بر عهده دارد. پیش از این، او از اوت ۲۰۱۴ تا آگوست ۲۰۱۵ به عنوان نائب رئیس ارشد و مدیر ارشد بازرگانی در Google Inc مشغول به کار بود.
زندگی شخصی؛ به دنبال شادی
در اوج موفقیت شغلی کردستانی، شهرت و ثروتش در گوگل، وی در مطب روانشناسی در سانفرانسیسکو دیده شد و مدتی بعد از همسرش بیتا دریاباری جدا شد.
در سال ۲۰۰۸، فوربس (Forbes ) ارزش ثروت کردستانی را ۲.۲ میلیارد دلار ارزیابی کرد. پس از طلاق اما، ارزش ثروت او در سال ۲۰۰۹ با ۱.۴ میلیارد دلار ارزیابی شد.
کردستانی در سال ۲۰۰۹ در کنفرانس رهبری در UCLA، که توسط دو گروه ایرانی- آمریکایی برگزار میشد، گفت:«زندگی کثیف است.» اما از حضار خواست که از شکست نترسند. او خطاب به جمعیت گفت:«وقتی زندگی شما را غافلگیر میکند، راهحلها و دفترچه راهنمای زندگی از پنجره بیرون انداخته میشود.»
در سال ۲۰۱۱، کردستانی که صاحب دو فرزند از دریاباری بود، دوباره ازدواج کرد. همسر فعلی وی، گیزل هیسکاک (Gisel Hiscock)، قبلاً در گوگل مشغول به کار بود و اکنون بنیانگذار و مدیر عامل سایت جمعآوری کمکهای سیاسی Crowdpac است.
گیزل کردستانی در سال ۲۰۰۹ درباره همسرش این طور گفت:«گاهی اوقات فکر میکنید افرادی مانند امید عالی، بدون آسیب و بکر هستند. اما او جنبههای واقعی و ملموسی از تلاش و تقلایی که هر انسانی در زندگی انجام میدهد را در معرض نمایش قرار میدهد و من فکر میکنم که این کار نشانهی شجاعت اوست.»
لبخند درخشان یک عکس
در دیوار افتخار فارغالتحصیلان دانشگاه ایالتی سن خوزه که مملو از لوح تقدیرهای سیاه و طلایی است، قاب عکسیست که در آن لبخند کردستانی در میان سایر فارغالتحصیلان ممتاز مهندسی خودنمایی میکند. وقتی دانشجویان برای دریافت بورس تحصیلی به آن اتاق میروند، دختر کردستانی، استاد SJSU و معاون سابق دانشکده مهندسی، اغلب به لوح تقدیر پدرش اشاره میکند و با این کار میخواهد دانشجویان را ترغیب کند به دنبال رویاهای خود بروند. او به آنها میگوید:«اگر سخت کار کنید، در جای مناسب قرار میگیرید و کاری میکنید کارستان، شک نکنید روزی میتوانید مثل امید باشید.»
سایر مقالات منتشرشده در« تکراسافارسی» در زمینه معرفی کارآفرینان سرشناس ایرانی:
پژمان نوزاد: از کار در مغازه لبنیاتی، کارواش، فرش فروشی تا سرمایه گذاری در سیلیکونولی
شروین پیشهور، مهاجر و خیّر ایرانی، سرمایهگذار و عضو سابق هیئت مدیره اوبر