کاوه یزدیفرد، کارآفرین، مشاور تجاری، مرشد و نوازنده است. کاوه تحصیل دوره کارشناسی را با رشته مهندسی شیمی در دانشگاه شریف شروع کرد. او فارغالتحصیل رشته مدیریت ارشد کسبوکار (MBA) از دانشگاه لینشوپینگ (Linköping) فنلاند در مقطع کارشناسی ارشد است. از تجربههای کاری او میتوان به همکاری با مجموعههای سرآوا، آواتک و شهرداری تهران اشاره کرد. در حال حاضر به عنوان مدیر ارشد نوآوری (CIO) در شهاب پرداز مشغول به کار است. کاوه در مصاحبه با نورونیوم حرفهایی زده که تا به حال کمتر درباره آنها صحبت کرده است.
فعالیت مستقل در حوزه نوآوری
آخرین فعالیت شغلی کاوه به دو سال قبل برمیگردد که در کارخانه نوآوری و سرآوا مشغول به کار بود. اما حالا در دفتر خود مستقر بوده و تصمیم دارد تا به صورت مستقل در حوزه نوآوری فعالیت کند. آخرین پروژه او مربوط به مشاوره به یک کسبوکار بومگردی میشود که با توجه به شرایط توریستی و رفتوآمد اینفلوئنسرهای مختلف برای کاوه جذابیت فراوانی دارد.
مدیر پروژه و تفکر طراحی
کاوه اعتقاد دارد که مدیر پروژه به عنوان یک مترجم در میان سه بخش برنامهنویسی، طراحی و بازاریابی کسبوکارها قرار دارد که ارتباط این بخشها را تسهیل میکند. البته او تحلیل دیگری نیز دارد:
در نقطه تقاطع این سه بخش، تفکر طراحی (Design Thinking) وجود دارد. خیلی از کسبوکارهای ما شکست میخورند؛ زیرا که این سه بخش، زبان هم دیگر را متوجه نمیشوند.

تفکر طراحی نقطه تلاقی بازاریابی، طراحی و برنامهنویسی
فعالیت موسیقی نیمهحرفهای
کاوه از دوران دبیرستان به صورت جدی و نیمهحرفهای به موسیقی پرداخته که تا دانشگاه ادامه داشته است. او علاوه بر این که پیانو و گیتار مینوازد، توانایی خواندن به سبک کلاسیک و اپرا را نیز دارد. کاوه جز اولین گروههای کر ایران بوده که به سبک کلاسیک مینواختند. کاوه میگوید:
اجرا در تالارهای وحدت و رودکی و خارج از کشور تجربهای بود که زندگی من را تغییر داد.

کاوه در حال نواختن پیانو و خوانندگی اپرا
علاقه به محیطهای کاری شلوغ
کافههایی که میز کار اشتراکی و میز اجتماعی دارند از محلهای موردعلاقه کاوه برای کار کردن است. یکی از کافههای موردعلاقه او سام کافه است که تجربهها و خاطرههای خوبی را برای کاوه یادآوری میکند و حس و انرژی خوبی در آن جا دارد.

مصاحبه محمدرضا ازلی و کاوه یزدیفرد در سام کافه
تحصیل در دبیرستان البرز
تحصیل در دبیرستان البرز برای کاوه خوشایند بوده و در این باره میگوید:
برخلاف مدارس دیگر که به دانشآموزان دیکته میشد که ساعت به ساعت چه کاری را باید انجام دهند؛ فضای البرز این گونه نبود و اختیار کاملی به ما داده شده بود تا به کارهای موردعلاقه خود بپردازیم. با این که به احتمال زیاد آنها نتایج خوبی در کنکور کسب کردند؛ اما ما با اختیار خودمان یاد گرفتیم که چه کاری را دوست داریم.
تأثیرگذاری در جهان
به اعتقاد کاوه، افراد در سنین نوجوانی هنوز نمیدانند که چه کاری را در این دنیا دوست دارند. این موضوع برای خود او هم صادق بود؛ زیرا که گستره علایق زیادی داشت. از موسیقی گرفته تا نجوم و فیزیک و پزشکی. او عاشق همه این زمینهها بود و انتخاب میان همه این گزینهها برای او کار بسیار سختی بود.
مشکلهای او در زمان نوجوانی باعث شده تا کاوه به فکر این باشد که در این زمینه به دانشآموزان کمک کند. کاوه درباره دلایل فعالیت خود در این حوزه میگوید:
وقتی انسان بزرگتر میشود و سنش افزایش مییابد، به این موضوع فکر میکند که قرار است یک روزی بمیرد و در این روز باید به یک سوال پاسخ دهد. من در این جهان چه تأثیری از خود به جا گذاشتم؟ در طی مشاورههایم به استارتاپها متوجه شدم که مشکل ما شتابدهنده، پیششتابدهنده، کمپ و جامعهسازی نیست. باید به عقبتر برگردیم. مشکل ما سیستم آموزشی است که افراد این جامعه در آن پرورش مییابند.
آموزش تفکر طراحی به نوجوانان
توانایی حل مسأله و چگونگی تربیت خود از موضوعهایی است که به نظر کاوه باید در سیستم آموزشی به دانشآموزان یاد داده شود. او میافزاید:
توانایی حل مسأله به یک باره در افراد ایجاد نمیشود؛ بلکه باید آنقدر تمرین و تکرار کنیم تا در آن رشد کرده و پیشرفت کنیم.
به نظر کاوه سیستم آموزشی حفظیاتمحور موجب شده تا دانشآموزان خسته شوند. با وجود کانالهایی مانند اینترنت، موبایل و … نباید انتظار داشته باشیم که دانشآموز در کلاس به درس گوش فرا دهد. او به این نتیجه رسیده است که نحوه تفکر بچهها نیاز به کمک دارد تا بتوانند آگاهانه متوجه شوند که به چه چیزی فکر میکنند. به همین دلیل کاوه به آموزش تفکر طراحی و فرآیند طراحی به دانشآموزان پرداخته که شامل ۶ گام کشف، تعریف مسأله، ایدهپردازی، نمونهسازی، آزمایش و رشد است.
چشمانداز، تفاوت افراد نابغه و معمولی
تجربههای کاری زیاد کاوه باعث شده تا با افراد باهوش و نابغه زیادی همکاری کند. به نظر او داشتن چشمانداز و تصویری واضح و علنی از چیزی که تلاش میکنند تا در آینده به آن برسند، نقطه مشترک این افراد بوده است. کاوه چشمانداز این افراد را این گونه توصیف میکند:
وقتی به تصمیمهایی که میگرفتند نگاه میکردم، کاملا درک میکردم که تمامی تصمیمها به کمک یک قطبنما گرفته میشود که چشمانداز آنها را هدف گرفته است. چشماندازی که همواره از ما و زمانه جلوتر بود.
تجربه کاری در سرآوا
در مقایسه با دیگر تجربههای کاری، کاوه دوست داشت که فضای دیگری را در سرآوا تجربه میکرد. او چشم خود را بر کارهای خوب سرآوا نمیبندد؛ اما اظهار دارد:
مطمئن بودم که میتوانستیم کارهای خیلی بهتری انجام دهیم. اگر بر روی کسبوکاری سرمایهگذاری کرده و وعدههایی میدهیم، باید آنها را عملی کنیم. باید بتوانیم ادعاهای خود در سرمایهگذاری بر روی تیمها را محقق کرده و به آنها کمک کنیم؛ نه این که در پیچوخمهای اداری و حقوقی کارشان را سختتر کنیم.
کاوه به نقش سرآوا در ساخت جامعه کارآفرینی به کمک مراکزی مانند آواتک، سرآوا، نوآوا، آواگیمز و همآوا اشاره کرده و میگوید:
تمامی این مراکز به خصوص آواتک، پیامی برای مردم دارد؛ کسبوکارها و شرکتهای سنتی را رها کنید تا در این جا آینده خود را رقم بزنید. تبلیغها و گفتههای ما این موضوع را مخابره میکنند ولی چند درصد از افرادی که در این مراکز مشغول به کار شدند، راضی هستند؟ آیا اگر به عقب برگردند، دوباره این کار را انجام میدهند؟
توصیه به جوانان
نظم اولین توصیه کاوه به جوانان است.
باید نظم داشته باشید؛ تا حدی که زمان خواب و بیداری خود را با نظم تنظیم کنید. نظم کارایی بدن و مغز را بیش از آنچه که فکر کنید تغییر میدهد.
کسب تجربههای مختلف در سنین جوانی، توصیه دوم او به جوانان است.
تجربههای مختلف کمک میکنند که خودمان را بهتر بشناسیم. این شناخت به صورت عملی کسب میشود؛ نه با فکر کردن و مشورت با دیگران.
مهمترین توصیه کاوه، تفکر به صورت بینرشتهای است. جالب است که خود او هم این کار را انجام داده؛ زمانی که در دانشگاه سر کلاسهای مختلفی مانند فلسفه، اقتصاد ایران و پویایی سیستم شرکت میکرد. این آموزهها برای او خیلی بیشتر از تمامی درسهای مهندسی شیمی ارزشمندتر بوده است.
رشته تحصیلی خود را به شکل یک چارچوب نبینید؛ بلکه آن را به عنوان یک سکوی پرش به سمت دیگر رشتهها در نظر بگیرید.
دانشگاه کافی نیست
کاوه به سوال «آیا دانشگاه برای کسب مهارت و تجربه لازم است؟» این چنین پاسخ میدهد:
اصلاً. یا باید دورههای کارآموزی را شروع کنید و یا از همان سال اول تحصیل، کار کنید. باید کارهایی انجام دهید که به نوعی برای شما خرق عادت محسوب میشوند.
اهداف از نظر کاوه نقطه اشتراک علایق، تواناییها و نیاز افراد است. او اعتقاد دارد که افراد به صورت خطی به اهداف و علایقشان دست پیدا نمیکنند؛ بلکه باید چندین بار شکست بخورند تا به هدف خود برسند.
بدترین شکست
کاوه با وجود این که چندین بار فرصت دریافت معافیت سربازی را داشته تعلل کرده و اقدام به دریافت آن نکرده است. این تعللها را سرمنشأ شکستها و از دست دادن فرصتهای خوب خود میداند.
او در رشتهای تحصیل میکرد که آن را دوست نداشت؛ به همین دلیل در نوشتن پایاننامه غفلت کرده و الان از عملکرد خود راضی نیست. او شرایط آن زمان خود را این گونه شرح میدهد:
تمام تلاش خود را کردم ولی انگیزه اتمام آن را نداشتم. میدانستم که این آخرین قدم است؛ ولی نتوانستم آن را تمام کنم. بعد از این موضوع به این نتیجه رسیدم که گاهی اوقات علیرغم میل باطنی خود، باید به مسیر ادامه داد تا یاد گرفت که کارها را تا پایان مسیر پیش برد.
بهترین لحظههای زندگی
کاوه بهترین و لذتبخشترین لحظات زندگی خود را زمانی میداند که با دخترش سپری میکند. او ادامه میدهد:
کار برایم خیلی جذاب است. کار برای من مانند زندگی است و هیچ فرقی با هم نمیکنند.
از برگشت به ایران پشیمان نیستم
به گفته کاوه، افراد زیادی هر روز سوال «آیا از برگشت به ایران راضی هستی؟ آیا به فکر بازگشت به خارج هستی؟» را از او میپرسند. ولی لحظاتی که در ایران سپری میکند به اندازه کافی برای او جذاب و پرفرصت هست که به این موضوع فکر نکند. اون همچنین میگوید:
شاید اگر به آمریکا برگردم، چیزهایی هست که از آن لذت ببرم؛ ولی من از زندگی در ایران به اندازه کافی لذت میبرم. خیلی دوست دارم روزی را ببینم که جوانان با علاقه و انگیزه یاد میگریند و آماده انجام کارهای مهمی در داخل کشور هستند.