اطلاعات بدست آمده از دایره سرشماری و اداره کل مالیاتهای درون مرزی (IRS), نشان میدهد که میانگین سن بنیاگذاران کسبوکارهای موفق ۴۲ سال است.
چرا این مسئله مهم است؟
ایدههای خوب در هر سنی به ذهن می آید، اما تجربه ای را با خود به همراه دارد که آنها را به داستانهای موفقیت تبدیل می کند. استیو جابز هنگام کمک در پیدایش اپل ۲۱ سال سن داشت، اما زمان اختراع iMac توسط این شرکت یک مدیر عامل ۴۳ ساله بود.
با صرف نظر از آن چه در مورد افراد فوق العاده ۲۲ ساله شنیدهاید، نشستن در گوشهای از دفترهای گسترده استارتاپهای محبوب آنها در سیلیکونولی (Silicon Valley)، اگر قصد دارید تا موفقترین کارآفرینها را پیدا کنید، باید به چند دهه گذشته برگردید.
طبق مقاله کاری ارائه شده از دانشگاه MIT Sloan توسط پرفسور پیر آزولای (Pierre Azoulay) و دانشجوی دوره دکترا دنیل کیم (Daniel Kim)، میانگین سن کارآفرینانی که شروع به کار شرکتها را آغاز کرده و شروع به استخدام نیرو نمودهاند، با داشتن حداقل یک مورد استخدامی دارای ۴۲ سال سن می باشد.
به گفته آزولای :«اگر شما چیزی نمی دانستید و دو ایده یکسان داشتید، یکی از آنها توسط یک شخص بسیار جوان و یکی توسط شخصی میان سال پیشنهاد شده بود و اگر میخواستید موفقیتتان را پیشبینی کنید، ریسک انجام کار با یک فرد میانسال جهت بهتر شدن اوضاع، تنها چیزی هست که باید آن را ادامه دهید.»
کیم و آزولای جهت یافتن وابستگی بین سن و کارآفرینی با مراجعه به دولت ایالات متحده، به طور مشخص، دادههای اداری بانک اطلاعاتی اداره سرشماری و برنامه اطلاعات صاحبان کسبوکار K1 اداره کل مالیاتهای درون مرزی (IRS) را مورد بررسی قرار دادند.
بین سالهای ۲۰۰۷ الی ۲۰۱۴ ، کمتر از یک درصد شرکتهای استارتاپی با عملکرد بالا توسط افراد با میانگین سنی ۲۰ سال راه اندازی شده بودند.
این تیم دادههای حدود ۲.۷ میلیون نفر از افرادی کسبوکارهایشان را در بازه زمانی سالهای ۲۰۰۷ الی ۲۰۱۴ راه اندازی کرده و روند استخدام حداقل یک نفر را ادامه داده بودند بررسی کردند. آنها علاوه بر بررسی سن میانگین کارآفرینی، همچنین دریافتند که در سرمایه گذاریهای جدید با بالاترین میزان رشد، دارای بنیانگذارانی با میانگین سنی ۴۵ سال بودهاند.
محققان دادهها را، به استخدام با تکنولوژی بالا، شرکتهای پشتیبانی شده توسط VC و شرکتهای ثبت اختراع تقسیم کردند. در کل ایالات متحده، میانگین سن بنیانگذاران به ترتیب برای این تقسیمها ۴۳، ۴۲ و ۴۵ سال بوده است.
آنها سن و استارتاپها را در ناحیههایی مانند کالیفرنیا، نیویورک، ماساچوست و به خصوص دره سیلیکون (Silicon Valley) بررسی کردند. نزدیکترین سن همه بنیانگذارها با عنوان «جوان» در شرکتهای پشتیبانی شده توسط VC بوده که میانگین سن ۳۹ سال در شهر نیویورک بوده است.
به طور مشابه، میانگین سن برای جوانترین بنیانگذار بخشهای فناوری که در این مورد حوزه مخابرات بی سیم مد نظر بوده، ۳۹ سال است.
کیم و آزولای، همچنین دریافتند، در صورتی که کارآفرینان، قبلا در یک بخش خاص استخدام شده بودند، ۱۲۵ درصد موفق تر از زمانی بودند که کسبوکار خود را آغاز کردند.
در حالی که ممکن این امر به صورت یک شوک باشد، چیزی در حدود حداقل ۲۰ مورد از شرکتهای تازه کار بررسی شدند که سرمایه داران به دنبال سرمایهگذاری بر روی آنها بودهاند. به گفته کیم در اکونومیست، ایده لزوما نباید بسیار ادامه دار باشد.
به گفته او:«در این تئوری، ما میدانیم که با افزایش سن تجربههای بسیاری به دست میآیند. برای مثال، مقدار زیادی از سرمایه انسانی را از طریق تجربه به دست می آورید. همچنین منابع مالی بیشتری را به تناسب افزایش سنتان و ارتباطهای اجتماعی به دست می آورید که همه اینها به احتمال زیاد، شانس موفقیت شما را به عنوان یک کارآفرین افزایش میدهد.»
جاه طلبی و کارآفرینی
آزولای شرح داد که راههای دیگری درباره دریافت اطلاعات درباره بنیانگذاران و کسبوکارها از قبیل لینکدین وجود دارد. اما داده سرشماری نسبت به موارد دیگری که مدنظر دارید به حقیقت نزدیکتر میشوند. هر چیز دیگری یک نمونه انتخابی است.
به گفته وی، این فقط یک داده سرشماری نیست و مورد کلیدی تناسب داده سرشماری با سوابق اداره کل مالیاتهای درون مرزی (IRS) است. مردم قبلا به سرشمای دسترسی داشتهاند، اما راهی برای تعیین کردن این که چه کسی کارمند است و چه کسی بنیانگذار، نداشتند. اما اکنون این اولین باری است که ما می توانیم این کار را انجام دهیم.
این تیم با بنجامین جونز، پرفسور دانشکده مدیریت کالج Northwestern University و خاویر میراندا از اداره آمار همکاری کرد. دسترسی به داده K-1 فقط به محققان داخلی اداره آمار اعطا شده است.
قبل از غرق شدن در اطلاعات، محققان میبایست چندین چیز را از قبیل روشن ساختن خود اشتغالی و کارآفرینی و محدود کردن دامنه از تمامی شرکتها به آنهایی که گرایش به رشد کردن داشتند را آدرس دهی میکردند.
بسیاری از کسبوکارها با نیت موفق شدن شروع به کار کردهاند، اما همچنان مانند یک خشکشویی یا پیتزا فروشی کوچک ماندهاند.
به گفته آزولای، هیچ چیز اشتباهی در این مورد وجود ندارد. اما شما در مورد کارآفرینی صحبت می کنید. آنچه میبینید تصویر شخصی است که سعی می کند چیزی را با گرایش رو به رشد در زمان شروع به کارش بسازد.
به گفته کیم، این نقطه شروع چیزی است که باید تنظیم شود. کارآفرینی را چگونه تعریف می کنید؟ روزی است که یک نفر را استخدام می کنید، روزی که با ایده خود به گاراژتان می آیید، یا روزی است که در یک شتابدهنده ثبت نام میکنید؟
هیچ توافقی در مقررات چگونگی تعریف شما از یک کارآفرین وجود ندارد. این خود یک چالش بوده است. فرصتیهایی جهت ترکیب دادههای آماری اداره کل مالیاتهای درون مرزی ( IRS ) داشتهایم که به ما اجازه میدهد تا در واقع مالکیت کسبوکار را که با افرادی که در روز اول تجارت هستند را دقیقا مشاهده کنیم.
چیزی که کیم و آزولای توانستند ردیابی کنند، نه تنها در روز اول وجود داشت، بلکه کارمندان تازهکار، غیر پایهای و کارآفرینانی که در روز اول تجارت خود هستند و همچنین آنهایی که مالک سهام بزرگ در شرکت هستند را متمایز میکند.
آزولای گفت: فکرم می کنم چیزی که در مقاله ما جالب است، این است که دو چیز را به صورت همزمان مدیریت میکند: جهت یافتن بنیاگذاران و سن آنها، برای مجموعهای از شرکتهای جوان که به احتمال زیاد برای ایجاد جاهطلبانه چیزی معنیدار کار خود را شروع کردهاند.
همانطور که توسط خطوط افقی نمودار نشان داده شده است، استیو جابز و بیل گیتس شرکتهای مربوطه خود را در ابتدای دهه ۲۰ زندگیشان شروع کردند. اما سهام اپل و مایکروسافت زمانی اوج گرفت که هر دو آنها در دهه ۴۰ زندگیشان قرار داشتند.
کارآفرینی بهتر
چرا سن در کارآفرینی اهمیت دارد؟ این امر می تواند نتیجه انسانی، اجتماعی یا سرمایه مالی، ترکیبی از آنها یا چیزی دیگر داشته باشد.
یک چیزی که سرشماری ندارد اطلاعات خوب بر روی تحصیلات است. ما نمیتوانیم نام بنیانگذاران با مدرک دکترا یا تحصیلات دانشگاهی را بگوییم و در این مورد چیزی نمیدانیم. ما کمی درباره تجربه شما میبینیم. با سن بیشتر و تحربیات بیشتر شما میدانید که چه در صنعت اتفاق میافتد و مشکلات را درک میکنید.
این درسی برای هر دوی بنیانگذاران و سرمایهگذاران است. در حال حاضر بعضی از ایدههایی که مسحق بودجه هستند ممکن است به دلیل بنیانگذاران ۳۷ سالهای که با عنوان «قدیمی و از تاریخ گذشته» برچسب زده شدند، دریافت نکنند.
این بدین معنی نیست که برخی از افراد جوانی که کسبوکارهای موفق بسیار قوی و بسیار بزرگ ایجاد کردهاند، وجود ندارند، اما همچنین بدین معنا نیست که با توجه به سن نمیتوانند بهتر شوند. برای مثال، بیل گیتس و جف بزوس، موفقیتهای بیشتری در ۵۰ سالگی نسبت به ۲۰ سالگی داشتهاند.
درمورد ۲۰ سالههایی که به دنبال آن هستند تا مارک زاکربرگ بعدی باشند، نباید از طریق دادهها دلسرد شوند و بجای آن باید مطمئن شوند که هنوز می توانند بصورت موفقیت آمیز بخشی از کارآفرینی بهبود یافته باشند.
اگر ۲۲ ساله هستید یا احتمالا یا فقط از یک برنامه MBA بیرون آمدهاید و این دیدگاه اجتماعی وجود دارد که در حال حاضر نباید یک کارآفرین باشید، درباره آن دوباره فکر کنید. زیرا ممکن است ایدهای بزرگ داشته باشید اما مهارتها یا تجربهای جهت مطرح کردن واقعی این ایده نداشته باشید. درباره مسیرهای کاری به عنوان گزینهها فکر کنید، نه فقط به عنوان مسیرهایی مطلق.