مقالات شاخص

واتس‌اپ؛ حمایت از حریم خصوصی تا فروش داده کاربران

9 دقیقه زمان تقریبی خواندن

اپلیکیشن «واتس‌اپ» (Whatsapp) پنج سال بعد از راه‌اندازی در حالی که تنها ۱/۲ میلیون دلار درآمد داشت، پیشنهاد خرید ۱۹ میلیارد دلاری را از سمت فیس‌بوک دریافت کرد. عددی که ۱۶ هزار برابر درآمد واتس‌اپ بود. این در حالی بود که فیس‌بوک دو سال قبل از این پیشنهاد، اینستاگرام را تنها به قیمت ۱ میلیارد دلار خریده بود.

اما چرا فیس‌بوک حاضر بود مبلغی به اندازه ۱۸ سفر مریخ را برای اپلیکیشن پیام‌رسانی با درآمد به این پایینی بپردازد؟ چه چیزی آن زمان محبوبیت واتس‌اپ را به جایی رسانده بود که سرمایه‌گذاران حاضر بودند هر شرطی را برای همکاری با آن قبول کنند؟ در حال حاضر که واتس‌اپ در ازای خدماتش از کاربرانش پولی دریافت نمی‌کند، از چه راهی به درآمد می‌رسد؟

در این مقاله به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهیم.

اینفوگرافیک واتس‌اپ

چه خبر؟ What’s up؟

در همان سال ۲۰۰۹، کوم یک گوشی همراه آیفون خریده بود و از دنیای اپلیکیشن‌های مختلفی که در آن وجود داشت، شگفت‌زده شده بود. او و اکتون می‌خواستند با این جریان همراه شوند. به همین دلیل، ایده ساخت اپلیکیشنی که اطلاعات لحظه‌ای مخاطبین تلفن همراه را به کاربر نشان دهد، به ذهن کوم رسید.

ایده این بود که اپلیکیشن، وضعیت فعلی کاربر (Status) را به مخاطبین تلفن همراهش نشان دهد؛ مثلاً بگوید کاربر در حال حرف زدن با تلفن است یا باتری تلفنش در حال تمام شدن است یا حتی اینکه الان در باشگاه است. آن‌ها نام این اپلیکیشن را Whatsapp گذاشتند؛ چراکه شبیه What’s up؟ (چه خبر؟) بود. 

کاربرد غیرمنتظره

واتس‌اپ در ابتدا مدام از کار می‌افتاد و کوم هم از این موضوع دلسرد شده بود. اما بعد از مدتی متوجه نکته جالبی شد. کاربران وضعیت خودشان را در اپ اعلام می‌کردند و یک کاربر دیگر به آن‌ها پاسخ می‌داد. در واقع، از واتس‌اپ به‌عنوان یک پیام‌رسان استفاده می‌شد.

از آنجایی که ارسال پیامک هزینه بسیار زیادی داشت، این می‌توانست موفقیت بزرگی باشد. به همین دلیل، چند ماه بعد ورژن جدید واتس‌اپ با قابلیت ارسال سریع پیام به تمام نقاط جهان و به صورت رایگان، معرفی شد. البته همان‌طور که گفتیم، هیچ چیزی رایگان نیست.

شروع کار بدون درآمد

اپلیکیشن‌های رایگان سه روش رایج برای درآمدزایی پیش روی خود دارند:

  1. تبلیغات
  2. فروش محصولات در اپلیکیشن
  3. فروش اطلاعات کاربران

اما واتس‌اپ از کدام یک از این روش‌ها استفاده کرد؟

روش اول از ابتدا رد بود؛ چراکه بنیان‌گذاران واتس‌اپ از تبلیغات متنفر بودند. در واقع، آن‌ها از شغل قبلی‌شان در یاهو به دلیل اختلاف نظرشان درباره تبلیغات زیاد یاهو استعفا داده بودند. آن‌ها همچنین نمی‌خواستند از کاربران پول دریافت کنند. اولویت آن‌ها ایجاد اپلیکیشنی بود که افراد بخواهند از آن استفاده کنند و در درجه اول می‌خواستند محصولشان را بهبود بدهند. گزینه سوم، یعنی فروش اطلاعات کاربران، هم اساساً غیرممکن بود؛ چراکه بنیان‌گذاران واتس‌اپ از فعالان محرمانگی اطلاعات بودند. 

بنابراین، تیم واتس‌اپ برای مدتی هیچ درآمدی نداشت و با متقاعد کردن چند نفر از دوستان ثروتمندشان در یاهو توانسته بودند سرمایه مورد نیازشان (در مرحله بذری) را تأمین کنند. برخلاف استارتاپ‌های سیلیکیون‌ولی که به‌دنبال رشد سریع و درآمد میلیونی بودند، واتس‌اپ برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها سعی می‌کرد از میزهای ارزان قیمت و … استفاده کند تا هزینه‌هایش را به حداقل ممکن برساند. اما تا کجا می‌شد بدون درآمد کار را پیش برد؟

شروع کار بدون درامد

اشتراک ۱ دلاری

با افزایش تعداد کاربران و اضافه شدن امکانات جدید به اپ مثل پیام‌های تصویری، تیم واتس‌اپ برای سرمایه‌گذاری روی سرورها و استخدام یک تیم بزرگ‌تر به درآمد احتیاج داشت. به همین دلیل، برای استفاده از اپلیکیشن واتس‌اپ، هزینه اشتراک سالانه یک دلار را معرفی کرد. 

در بعضی کشورها نیاز بود تا برای نصب اپلیکیشن یک دلار را پرداخت کنند و در بعضی کشورها کاربران می‌توانستند یک سال به رایگان از واتس‌اپ استفاده کرده و سپس هزینه اشتراک یک دلاری را بپردازند. اما نکته جالب این بود که حتی اگر کاربران بعد از یک سال هم این یک دلار را نمی‌‌پرداختند، همچنان می‌توانستند از اپ استفاده کنند. یعنی می‌شد گفت پرداخت این هزینه اشتراک داوطلبانه بود. اما این استراتژی که نمی‌تواند سود زیادی داشته باشد. نه؟

درست است. اما این استراتژی برای واتس‌اپ جواب داد؛ چراکه آن‌ها کاربران‌شان را تنها نمی‌گذاشتند و به‌علاوه، تعداد کافی از کاربران این هزینه اشتراک را پرداخت می‌کردند. به‌هرحال، پرداخت تنها یک دلار برای چنین اپلیکیشنی ارزشش را داشت. بنابراین واتس‌اپ توانست تا مدتی به خوبی کارش را با این درآمد پیش ببرد. اما این درآمد تنها برای پوشش دادن هزینه‌ها کافی بود و سود زیادی برای واتس‌اپ به دنبال نداشت. اما این مهم نبود.

ما به پول زیادی احتیاج نداریم!

شرکت‌های تکنولوژی می‌توانند حتی بدون سودآوری، ارزش زیادی داشته باشند. این شرکت‌ها حتی اگر برنامه مشخصی هم برای پول در آوردن نداشته باشند، داشتن تعداد زیادی کاربر، اعتماد سرمایه‌گذار را جلب می‌کند؛ چراکه پتانسیل رشد و توسعه شرکت را نشان می‌دهد. 

آن‌ها [سرمایه‌گذاران] به سراغمان می‌آمدند و می‌گفتند: شما کارتان عالی است. ما می‌خواهیم با شما همکاری کنیم. می‌خواهیم به شما پول بدهیم. ما هم می‌گفتیم: ما خیلی به پول احتیاجی نداریم! همین باعث می‌شد آن‌ها بیشتر بخواهند روی ما سرمایه‌گذاری کنند.

-یان کوم (Jan Koum)، هم‌بنیان‌گذار واتس‌اپ

اما چرا بنیان‌گذاران واتس‌اپ در برابر سرمایه‌گذارها مقاومت می‌کردند؟ جواب مشخص است.

افزایش کیفیت، جذب کاربر، جذب سرمایه‌گذار

اولویت آن‌ها کیفیت اپلیکیشن بود و به همین دلیل، از ترس اینکه سرمایه‌گذارها به هدف کسب درآمد بخواهند این کیفیت را خدشه‌دار کنند، نمی‌خواستند با آن‌ها همکاری داشته باشند. با این همه پیشنهادات ادامه داشت.

سرعت بالای رشد واتس‌اپ، پیشنهادهای میلیونی شرکت‌های سرمایه‌گذاری را به خود جذب می‌کرد و آن‌ها حتی شرایط واتس‌اپ را مبنی بر دخالت نکردن در کار اپلیکیشن قبول می‌کردند. این دقیقاً چیزی بود که واتس‌اپ می‌خواست: «بالا بردن کیفیت اپ، جذب کاربران بیشتر و در نهایت، جذب سرمایه‌گذاران». در صورت همکاری با این سرمایه‌گذاران، واتس‌اپ می‌توانست پول زیادی دریافت کند.

افزایش-کیفیت

اثر شبکه‌ای؛ استراتژی واتس‌اپ برای جذب سرمایه

این استراتژی که واتس‌اپ با استفاده از آن می‌خواست سرمایه‌گذاران را جذب کند، اثر شبکه‌ای نام دارد. یعنی هر چه تعداد بیشتری کاربر در اپ باشد برای تمام کاربران بهتر است؛ چراکه می‌توانند با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنند. واتس‌اپ هم با اضافه نکردن تبلیغات و امکانات پولی در اپ، توانست با سرعت زیادی رشد کند و در نتیجه با جذب سرمایه، می‌توانست تجربه کاربری بهتری را ایجاد کند. اما انجام چنین کاری یک مشکل بزرگ داشت: «همیشه نمی‌شود به سرمایه‌گذاران تکیه کرد». هر شرکتی به یک مدل کسب‌وکار سودآور احتیاج دارد؛ مگر اینکه خودش را با قیمت بالایی بفروشد.

پیشنهاد خرید از سمت فیس‌بوک؛ فراتر از حد تصور

واتس‌اپ این پیشنهاد خرید را از فیس‌بوک با عددی باورنکردنی دریافت کرد: ۱۹ میلیارد دلار. در حالی که  واتس‌اپ در بازه ۹ ماهه پیش از این پیشنهاد، تنها ۱/۲ میلیون دلار سود داشت؛ یعنی می‌توان گفت یک شرکت ضررده بود. به‌طور مثال، فیس‌بوک خرید اینستاگرام را تنها با ۱ میلیارد دلار انجام داد. ۱۹ میلیارد دلار مبلغ هنگفتی بود که با استفاده از آن می‌شود پول لازم برای ۲۰ سفر به مریخ را تدارک دید یا ۱۳ برج خلیفه ساخت. این‌ها همه در حالی بود که خود فیس‌بوک هم یک پیام‌رسان مخصوص خودش را داشت. اما دلیل این پیشنهاد عجیب چه بود؟

مارک زاکربرگ درباره این پیشنهادش توضیح داده بود که تصمیم داشت واتس‌اپ را به یک کسب‌وکار واقعی تبدیل کند و به نظرش حتی ارزشی بیش از ۱۹ میلیارد دلار را نیز دارد؛ چراکه سرویس‌های کمی وجود دارند که توانسته باشند به میلیاردها انسان در دنیا دسترسی پیدا کرده باشند. اما این تنها دلیل پیشنهاد فیس‌بوک به واتس‌اپ نبود.

فیس‌بوک می‌دانست که خطر خریداری شدن واتس‌اپ توسط گوگل وجود دارد و برای جلوگیری از بروز این اتفاق، مبلغی را برای خرید واتس‌اپ به بنیان‌گذارانش پیشنهاد داد که نتوانند آن را رد کنند. اما این پیشنهاد همکاری، نگرانی‌هایی را برای واتس‌اپ و مردم به دنبال داشت.

استفاده از اطلاعات کاربران: امضای فیس‌بوک

دلیل این نگرانی، مدل درآمدی فیس‌بوک بود: «جمع‌آوری اطلاعات کاربران و استفاده از آن‌ها». فیس‌بوک از این اطلاعات برای نشان دادن تبلیغات شخصی‌سازی شده به کاربران استفاده می‌کرد. این چیزی بود که واتس‌اپ کاملاً مخالفش بود. به‌علاوه، فیس‌بوک در زمینه حفظ محرمانگی اطلاعات کاربران، سابقه درخشانی نداشت. بارها پیش آمده بود که فیس‌بوک از اطلاعات کاربران بدون رضایت آن‌ها استفاده کرده بود. چت لو رفته او با دوستش هم گواه این امر بود. هر بار هم با یک عذرخواهی، پرونده آن را بسته بود. اما این بار -ظاهراً- وضع فرق می‌کرد. 

زاکربرگ به بنیان‌گذاران واتس‌اپ وعده داده بود که استقلالش را حفظ خواهد کرد و از سمت فیس‌بوک، فشاری برای درآمدزایی وجود نخواهد داشت. عالی است نه؟

استفاده از اطلاعات کاربران امضای فیس_بوک 1

نبود هزینه اشتراک بهتر از بودن آن

در سال ۲۰۱۶، واتس‌اپ هزینه اشتراک یک دلاری‌اش را هم حذف کرد. یعنی واقعاً فیس‌بوک تنها به پیوند دادن افراد به یکدیگر اهمیت می‌داد و حاضر بود ضرر بسیار بزرگی کند و حتی نخواهد از آن درآمدی به دست بیاورد؟

فیس‌بوک یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تبلیغات دنیاست و معتقد است اطلاعات بیشتر به معنای قدرت بیشتر است. به‌ همین دلیل، فیس‌بوک بیشتر از آنکه به‌دنبال کسب درآمد از واتس‌اپ باشد، به‌دنبال اطلاعات بیش از یک میلیارد کاربر واتس‌اپ، یعنی شماره تلفن کاربران، بود. آن هم کاربران کشورهای در حال توسعه که استقبال زیادی از پیام‌رسان فیس‌بوک نکرده بودند و می‌توانستند بازار هدف بعدی فیس‌بوک باشند.

بنابراین می‌توان گفت دلیل حذف هزینه اشتراک یک دلاری واتس‌اپ، دیگر تمرکز روی کیفیت اپلیکیشن نبود. ورود کاربران جدید به اکوسیستم فیس‌بوک، بسیار سودده‌تر از پرداخت سالانه یک دلار توسط آن‌ها بود و حذف هزینه اشتراک سالانه یک دلار، هرگونه مانع افراد را برای استفاده از اپ از بین می‌برد. داده به دست آمده از این کاربران ارزشمند است؛ چراکه شرکت‌ها هرچه اطلاعات بیشتری داشته باشند، راحت‌تر می‌توانند آن‌ها را با داده‌های منابع دیگر ترکیب کنند و تصویر واضح‌تری از شخصیت شما بسازند. تصویری که کار شرکت‌ها را در فروش محصول به شما راحت‌تر خواهد کرد.

اما چطور بنیان‌گذاران واتس‌اپ که مخالف سفت و سخت به اشتراک گذاری اطلاعات کاربران و همچنین تبلیغات زیاد بودند توانستند با چنین اتفاقی کنار بیایند؟

فیس‌بوک را حذف کنید (#DeleteFacebook)

تنها یک سال بعد از حذف هزینه اشتراک یک دلاری، برایان اکتون به دلیل اختلاف با زاکربرگ بر سر به اشتراک گذاری اطلاعات کاربران واتس‌اپ با فیس‌بوک، به سرمایه ۸۵۰ میلیون دلاری‌اش در شرکت پشت کرد و استعفا داد. بعد هم توییت کرد: فیس‌بوک را حذف کنید (#deletefacebook). 

چند ماه بعد، بنیان‌گذار دیگر واتس‌اپ، یعنی یان کوم، هم به دلیل تصمیم فیس‌بوک به ضعیف کردن رمزگذاری پیام‌های واتس‌اپ (برای راحت‌تر شدن درآمدزایی)، از سمتش استعفا داد. اما اختلافی که اکتون را بعد از یک سال وادار به استعفا کرد چه بود؟

استعفای اکتون و تأسیس سیگنال

در سال ۲۰۱۷ کمیسیون اروپا فیس‌بوک را به دلیل یک ادعای دروغ، ۱۱۰ میلیون یورو جریمه کرد. فیس‌بوک مدعی شده بود که به لحاظ تکنیکی امکان ترکیب اطلاعات واتس‌اپ با فیس‌بوک وجود ندارد. در صورتی که مشخص شد نه تنها انجام چنین کاری ممکن است، بلکه واتس‌اپ از سال‌ها پیش زمانی که توسط فیس‌بوک خریداری شد، این کار را انجام می‌داده است. 

اکتون در این باره گفته است: «من حریم شخصی کاربرانم را فروختم. من تصمیمی گرفتم که تا آخر عمرم عذاب وجدانش را خواهم داشت.»

اکتون بعد از استعفایش بیشتر درباره فیس‌بوک و اقداماتش صحبت کرد. او همچنین مردم را به حذف فیس‌بوک تشویق کرد و به موازات آن، با هزینه شخصی‌اش پیام‌رسان سیگنال (Signal) را راه‌اندازی کرد. او این پیام‌رسان را با هدف بازسازی واتس‌اپ به همان شکل ایده‌آل اولیه ساخت که بدون سود بود و اولویت آن، حفظ محرمانگی اطلاعات کاربران بود.

استعفای اکتون و تأسیس سیگنال 1

با این همه، این پیام‌رسان به اندازه واتس‌اپ محبوبیت ندارد و مردم هنوز هم از واتس‌اپ استفاده می‌کنند. اما چرا؟

چرا مردم از واتس‌اپ استفاده می‌کنند؟

جالب اینجاست که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند مردم به واتس‌اپ اعتماد ندارند. سال گذشته واتس‌اپ به دنبال قوانین جدید اپل، ناچار شد کاربرانش را از اینکه کدام اطلاعاتشان با شرکت‌های دیگر به اشتراک گذاشته می‌شوند، آگاه کند. اقدام واتس‌اپ در برابر این قانون جدید این بود که کاربرانش را وادار کند تا با اشتراک‌گذاری اطلاعاتشان موافقت کنند. او برای این کار، ددلاینی هم گذاشت و اعلام کرد که اگر کاربران تا ددلاین مشخص شده با شرایط جدید موافقت نکنند دیگر هیچ‌وقت نخواهند توانست از اپلیکیشن استفاده کنند. این ددلاین باعث بروز حواشی و اعتراضات بسیاری شد، اما در پی این حواشی و اعتراضات، واتس‌اپ فقط ددلاین خود را تغییر داد. به اشتراک‌گذاری اطلاعات کاری بود که واتس‌اپ از سال‌ها قبل انجام می‌داد و فقط می‌خواست به‌طور عمومی آن را اعلام کند. 

اما دلیل اینکه مردم هنوز هم از واتس‌اپ استفاده می‌کنند این است که بسیاری از افراد اهمیتی به محرمانگی اطلاعات شخصی‌شان نمی‌دهند. اهمیت اثر شبکه‌ای بر چنین مسئله‌ای بسیار تأثیرگذار است. چراکه اگر افراد بخواهند برای امنیت بیشتر، به اپلیکیشنی مثل سیگنال کوچ کنند، تا زمانی که دوستان، خانواده و همکارانشان آنجا نباشند، فایده‌ای ندارد. در واقع اینطور به نظر می‌رسد که باید بین حفظ حریم شخصی و حفظ ارتباط با اطرافیانمان، یکی را انتخاب کنیم.

اما کدام را باید انتخاب کنیم؟

واتس‌اپ را حذف کنیم؟

ممکن است فکر کنیم جمع‌آوری اطلاعات ما به این شکل و استفاده از آن‌ها، نوعی توطئه پشت پرده فیس‌بوک است. اما واقعیت این است که این کار را شرکت‌های زیادی انجام می‌دهند. جمع‌آوری داده برای نشان دادن تبلیغات هدف‌مند به مخاطب، در صورتی که شرکت‌ها این کار را با شفافیت انجام دهند، لزوماً چیز بدی نیست. چون دریافت این تبلیغات است که به ما اجازه می‌دهد محتوای رایگان را از شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها دریافت کنیم. اگر شرکت‌هایی مثل گوگل و فیس‌بوک این کار را نکنند، دسترسی رایگان به محتواهای وب و شبکه‌های اجتماعی امکان‌پذیر نخواهد بود.

واتس‌اپ هم اپلیکیشنی است که مردم جهان را به هم وصل می‌کند و در ازای ارائه این خدمت رایگان، از اطلاعات آن‌ها استفاده می‌کند. جالب است بدانید این اطلاعات در برابر اطلاعاتی که صفحات سایت‌ها با استفاده از کوکی‌ها از ما دریافت می‌کنند، آنقدر هم چیز بدی نیست. در نهایت، بسیاری از ما آگاهانه ترجیح می‌دهیم اطلاعاتمان را در اختیار این شرکت‌ها قرار دهیم تا یک چیز رایگان دریافت کنیم. با این حال، آیا باید واتس‌اپ را حذف کنیم؟

ممکن است با خواندن این مقاله تصمیم بگیرید واتس‌اپ را حذف کنید یا از پیام‌رسان دیگری به جز واتس‌اپ استفاده کنید، اما لازم است محتاط باشید. به‌عنوان مثال، در مقایسه با تلگرام با اینکه به دنبال ددلاین‌های اخیر واتس‌اپ، کاربران زیادی وارد آن شده‌اند، امنیتی به اندازه واتس‌اپ ندارد. 

بنابراین، اگر واقعاً نگران حریم شخصی‌تان هستید می‌توانید واتس‌اپ را حذف کنید و از پیام‌رسان‌هایی با امنیت بالاتر استفاده کنید. اما اگر همین الان هم از اینستاگرام یا فیس‌بوک استفاده می‌کنید، و با در نظر گرفتن اینکه دوستان، خانواده و همکاران‌تان در واتس‌اپ هستند حذف آن برای حفظ محرمانگی اطلاعات چندان منطقی به نظر نمی‌آید. حواستان باشد اینکه چه داده‌هایی را به اشتراک می‌گذارید و اینکه چطور از این داده‌ها استفاده می‌شود، اهمیت زیادی دارد؛ مخصوصاً که زندگی انسان امروزی روز به روز بیشتر با تکنولوژی پیوند می‌خورد.


از فراموج سپاسگزاریم که مجموعه تکراسا را در تهیه این مقاله همراهی کردند. فراموج بیش از ۱۰سال است که در زمینه طراحی فراموج وب‌سایت فعالیت می‌کند و با در طی فعالیت خود با برندهای متفاوتی مانند ماموت، اسنپ مارکت، بیزینس اسکول ماهان و… همکاری داشته است. فراموج با تیم متخصص خود به شما کمک می‌کند یک وب‌سایت حرفه‌ای و مطابق با نیازهای بازار خودتان داشته باشید.

 

 


منبع:

How WhatsApp Makes Money: The INSANE Story of WhatsApp, By MagnatesMedia, 2021

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *