رشدرهبریمقالات شاخص

مهدی خان‌ محمدی، بنیان‌گذار نان سحر: ورشکستگی، پلی برای موفقیت

12 دقیقه زمان تقریبی خواندن

فرض کنید در کسب‌و‌کار یا زندگی شکست خورده‌اید، واکنش شما به آن چه خواهد بود؟ خشم، ناراحتی، افسردگی، ناامیدی و… از جمله واکنش‌هایی است که هر یک از افراد نسبت شکست از خودشان نشان می‌دهند. اکثر افراد به شکست یا چالش‌هایی از این مدل به دید تهدید نگاه کرده و از آن دوری می‌کنند. اما اگر فرصت رشد کسب‌و‌کار در دل این تهدید‌ باشد، چطور؟

در این مقاله می‌خواهیم درباره داستان کسی حرف بزنیم که از ورشکستگی پدرش پلی برای موفقیت خودش ساخت و توانست یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های نان در ایران را تأسیس کند.اینفوگرافیک نان سحر

شروعی تلخ برای مسیری درخشان

داستان ما از سال ۱۳۴۵ شروع می‌شود؛ زمانی که مهدی خان محمدی حدودا ۱۲ ساله بود و پدرش که یکی از بزرگ‌ترین تجار پارچه ابهر بود، ورشکست شد. این اتفاق باعث شد تا مسیر زندگی مهدی دستخوش تغییراتی شود و احساس کند تا برای کمک بیشتر به خانواده باید وارد بازار کار شود. مهدی با وجود مخالفت‌های خانواده در نهایت تصمیم می‌گیرد تا به تهران مهاجرت کند و به دنبال کار برود. مهدی در تهران در خانه عموی خود ساکن شد و از او درخواست کرد تا اجازه دهد در کنارش کار کند و یاد بگیرد. اما عمویش با اشاره به سخت پیدا شدن کار در تهران با پیشنهاد مهدی مخالفت و به او توصیه کرد تا با اولین اتوبوس به ابهر بازگردد. اما مهدی تصمیم خود را گرفته بود و از فردای همان روز به دنبال کار رفت.

اولین تجربه‌های کاری

قهوه‌خانه 

اولین تجربه کاری مهدی شاگردی کردن در قهوه‌خانه بود. او به مدت سه ماه در یکی از قهوه‌های تهران مشغول به کار شد و در این مدت تمامی حقوق‌های دریافتی خود را به عنوان کمک خرج برای پدر خود ارسال می‌کرد. او همچنین توانسته بود در این مدت به خوبی پیشرفت کرده و حقوق خود را نیز افزایش دهد، اما پس از مدتی به نتیجه رسید که شاگردی در قهوه‌خانه برای او آینده‌ای نخواهد داشت و به همین دلیل به دنبال کار دیگری رفت.

میوه‌فروشی

مهدی در چالش بعدی خود تصمیم گرفت تا مدتی در میوه‌فروشی کار کند. او در میوه‌فروشی هم مثل شغل اولش بسیار موفق بود و توانست در مدت کوتاهی بسیار پیشرفت کند. او درباره این تجربه‌اش می‌گوید:

با همان حقوق روزی سه تومان کارگر میوه فروشی شدم. ولی اینقدر خوب کار کردم که حقوق من در روز به ۱۵ تومان رسید. تا قبل از اینکه من به آن‌جا بروم صاحب میوه فروشی از صبح تا شب فقط ۳۰۰ تومان میوه می‌فروخت؛ ولی من کاری کردم که تنها در یک فاصله زمانی که او برای خرید به میدان می‌رفت و برمی‌گشت، ۳۰۰ تومان برایش میوه می‌فروختم.

مهدی برای فروش بهتر میوه‌ها، آن‌ها را تزیین می‌کرد و می‌چید. یکی از روش‌های فروش میوه در بازار شعار دادن بود و مهدی نیز به گفته خودش شعار‌های خوبی برای این کار بلد بود. با وجود موفقیت مهدی در این شغل، اما میوه‌فروشی هم شغل مورد علاقه مهدی نبود و تصمیم گرفت تا در جای دیگری به آرزو‌های‌ خود برود. او به واسطه کار در میوه‌فروشی با یکی از مدیران کفش ملّی آشنا شده بود و از طریق همین فرد توانست در آنجا کار پیدا کند.

کفش‌ ملّی

مهدی در کارخانه کفش ملّی بسیار موفق بود و در ۲ سالی که در کفش ملّی مشغول بود، توانست از کارگری ساده به مقام‌ بالاتر کنترلچی ارتقا پیدا کند. مهدی در کفش ملّی همیشه یکی از کارمندان برتر بود و به پیشنهاد آقای ایروانی و با کمک او در آن دوران زبان انگلیسی را نیز یاد گرفت. با این که مهدی در کفش ملّی درآمد و جایگاه بالایی داشت، اما تجربه‌ای ۶ روزه از توزیع نان مسیر زندگی او را تغییر داد و مهدی متوجه شد که این شغل نیز در آینده او را راضی نخواهد کرد ونمی‌تواند به هدف مورد علاقه خود برسد، به همین دلیل تصمیم گرفت تا از کفش ملی خارج شود. آقای ایروانی که از تصمیم مهدی ناراحت شده بود از او علت این کار را جویا شد و مهدی هم در جواب آقای ایروانی گفت:

به او گفتم آقای ایروانی من در ذاتم کارگری نیست و می‌خواهم یک روز کارفرما شوم. به این فکر می‌کنم که اگر این کار را یاد بگیرم، نمی‌توانم کارخانه کفش بزنم. اولا شما را خیلی دوست دارم و دوم اینکه نمی‌توانم تبدیل به کفش ملی شوم.

ایروانی از مهدی پرسید:

می‌خواهی چکاره شوی؟

مهدی نیز در پاسخ او گفت:

می‌خواهم نان فروش شوم.

و این‌گونه بود مسیر جدیدی پیش روی مهدی قرار گرفت. تجربه توزیع نان دید او را نسبت به کار کامل عوض کرده بود و او تصمیم خود را برای خروج گرفته بود. اما توزیع نان چه دنیایی را به مهدی نشان داده بود که او را حاضر به کنار گذاشتن جایگاه خوب خود در کفش ملی کرده بود؟

فروشگاه نان سحر

نان، سحر و رکاب؛‌ آغاز مسیری جدید

شش ماه اول

هنگامی که مهدی در کفش ملی کار می‌کرد، عمویش بیمار شد و او تصمیم گرفت تا در این مدت برای اینکه عمویش کار خود را از دست ندهد به جایش کار کند. شغل عموی مهدی توزیع نان بولکی بود، یعنی نان را از نانوایی‌ها تحویل می‌گرفت و بین مغازه‌های شهر توزیع می‌کرد. مهدی پس از ۶ روز تجربه توزیع نان، متوجه علاقه خود به این کار شد و تصمیم گرفت تا برای عموی خود کار کند. مهدی اجتماع بزرگ بیرون از کارخانه و آشنایی با افراد مختلف را که از ویژگی‌های شغل توزیع نان بود، بیشتر از کار کردن در کارخانه کفش ملّی دوست داشت و از نظرش در این کار می‌توانست پیشرفت بیشتری کند. او می‌گوید:

به این فکر کردم که من اگر در کفش ملی بمانم نهایتا چهار هزار نفر مرا می‌شناسند. به همین دلیل هم تصمیم گرفتم از کارخانه بیرون بیایم و نان فروش شوم.

او پس از بیرون آمدن از کفش ملی به عنوان شاگرد به مدت ۶ ماه برای عمویش کار کردو آشنایان و دوستان بسیاری پیدا کرده بود. با رونق گرفتن کارش توانست علاوه بر پولی که برای خانواده می‌فرستاد، مبلغی را هم برای خودش پس‌انداز کند. با کمک‌های مهدی، پدرش توانسته بود علاوه بر تسویه بدهی‌های خود مغازه‌ای برای فروش پارچه تهیه کند. مهدی نیز در این مدت توانسته بود برای خودش پس‌اندازی داشته باشد و با بهبود شرایط خانواده تصمیم گرفت تا برای رشد و پیشرفت خود به صورت مستقل کار کند و به همین خاطر پس از شش ماه به همکاری خود با عمویش پایان داد.

کارآفرین جوان و ماجراجو

مهدی کار توزیع نان را با دوچرخه در سراسر تهران شروع کرد. به گفته خودش یک ماه اول این کار برایش سخت بوده، چرا‌که باید مشتری پیدا می‌کرد و نتوانسته بود از عموی خود مشتری بگیرد:

عمویم دو تا مشتری در عباس‌آباد داشت که از سایر مشتری‌هایش به لحاظ مسافت دور بود. به او گفتم آن دو تا مشتری را به من می‌دهی که کارم را با آن‌ها شروع کنم؟ اما مخالفت کرد و گفت اگر می‌خواهی برای خودت کار کنی، مشتری‌هایت را هم خودت پیدا کن.

اما پس از یک ماه رفته رفته مسیر رشد مهدی هم شروع شد. مهدی برای پیدا کردن مشتری دست به ابتکار جدیدی زد؛ او علاوه بر نان بولکی، کیک یزدی هم به مغازه‌ها می‌داد و این کار باعث افزایش درآمد و مشتری‌های او شد. پس از گذشت یک سال مهدی توانست کسب‌و کار خودش را گسترش دهد و چند نفر دیگر را برای کمک به خودش در توزیع نان استخدام کند. بعد از مدتی چند بوفه در پارک ساعی، لاله و جمشیدیه برای فروش نان و خوراکی اجاره کرد. مهدی در ۱۶ سالگی تبدیل به کارفرمایی شد که هم توانسته بود یک شبکه توزیع نان در تهران ایجاد کند و هم در کنارش چند بوفه را بگرداند. رشد کسب‌و کار مهدی به اندازه‌ای زیاد شده بود که فهمید دیگر هیچ یک از نانوایی‌های تهران پاسخگوی نیاز او نخواهند بود و این آغاز ماجراجویی جدیدی برای مهدی شد. 

پل رومی؛ اولین نانوایی صنعتی خصوصی

شروعی نه چندان موفق

یک روز در حین توزیع نان به یکی از مشتری‌هایش، فردی از او پرسید که آیا خود او نانوایی دارد؟ مهدی فکر می‌کرد که آن فرد می‌خواد به او سفارش نان بدهد، اما مرد به او گفت که او مغازه نانوایی دارد و به مهدی پیشنهاد داد که مغازه‌اش را اجازه کند. این چنین شد که مهدی در سال ۱۳۵۰ یک نان فروشی به نام «نان نمونه» را در پل رومی اجاره و افتتاح کرد و البته مدتی بعد نام آن را به «سحر» تغییر داد که داستان جالبی دارد:

من صبح‌های زود بیدار می‌شدم و به پادگان نیروی دریایی نان می‌دادم. چند روز بود که دلم می‌خواست برای نانوایی‌ام اسم بگذارم. یک روز که به پادگان رفتم، چون صبح زود بود، به آسمان نگاه می‌کردم که ناگهان اسم سحر به ذهنم رسید.

نان‌پزی تجربه جدیدی برای مهدی بود و چالش‌هایی به همراه داشت. برای مثال مهدی نان‌پزی را به صورت تجربی در نانوایی‌ها با ایستادن کنار شاطر‌ها یاد گرفته بود و هیچ‌وقت تجربه پخت نان به صورت مستقل را نداشت. به همین دلیل ماه‌های اول کار نانوایی بسیار سخت گذشت و مهدی مجبور بود برای باقی ماندن در بازار محصولات دیگری را بفروشد. او به مدت ۶ ماه هر روز با فروش خوراکی‌هایی مانند کیک و چیپس و … هزینه تهیه آرد نانوایی را فراهم می‌کرد، زیرا که هنوز نانوایی ضررده بود. او ۲۰ ساعت در روز کار می‌کرد و خودش خمیر نان‌ها را درست می‌کرد چون تنها کسی بود که این کار را بلد بود. او درباره گذر از این شرایط سخت می‌گوید:

آن روزها کمتر استراحت می‏‌کردم و بیشتر در حال کار و فعالیت بودم و به طور دائم با خود تکرار می‏‌کردم كه باید کار کرد تا نتیجه گرفت. سرانجام با ارتقاء دانش خود در حوزه نان، بازار کار را پیدا کرده و خوشبختانه کار شروع به سوددهی کرد.

شروع اولین نانوایی صنعتی خصوصی

نانوایی مهدی رفته رفته در مسیر صحیح قرار گرفت و شروع به رشد کرد. یکی از دوستان آلمانی مهدی مدیر یک شرکت آلمانی بود که مشتری او هم بود پیشنهاد داد تا مهدی از ماشین‌آلات مدرن برای کارش استفاده کند. این پبشنهاد او باعث تحولی در کسب‌وکار مهدی شد. شرکت او به اولین شرکت خصوصی تبدیل شد که با تجهیزات آلمانی در ایران نان صنعتی پخت می‌کرد. مهدی توانسته بود نانوایی قدیمی را تبدیل به مکانی بهداشتی و مکانیزه برای تولید نان کند و میزان تولیدش را نیز افزایش دهد. مسیر رشد نان سحر شروع شده بود، اما اتفاقات سال ۱۳۵۷ به بعد مسیر جدیدی را برای مهدی و مجموعه نان سحر ایجاد کرد.

چالش‌ها دلیلی برای گسترش و استقلال

نان سحر از سال ۵۷ با چالش‌های جدیدی نظیر خروج شرکت‌های خارجی ماشین‌آلات، جنگ ایران و عراق و….. روبه‌رو شد. به گفته قائم مقام مجموعه آقای سعید بابایوسفی اگر تهدید‌های دهه ۶۰ برای مجموعه نان سحر رخ نمی‌داند، شاید این مجموعه هیچ‌وقت رشد امروزی خود را تجربه نمی‌کرد. به گفته ایشان محدودیت‌ها و شرایط خاص آن دوره، فرصت‌ تبدیل شدن مجموعه سحر به یکی از بزرگان صنعت نان را ایجاد کرد. اما این شرایط چه بوده و نان سحر برای هر یک از این مشکلات چه راه‌حلی را امتحان کرد؟

خروج آلمانی‌ها

پس از سال ۱۳۵۷ بسیاری از شرکت‌های خارجی از جمله شرکت آلمانی که ماشین‌آلات نان سحر از آن خریداری شده بود، ایران را ترک کردند. ماشین آلات نان سحر نیاز به خدمات و تعمیر داشت و تا پیش از این تمامی کار‌ها همیشه توسط تکنیسین‌های آلمانی انجام می‌شد. این چالش جدید مهدی را به این فکر واداشت که خودش و همکارانش به فکر تعمیر این دستگاه‌ها بیفتند.

مهدی و همکارانش به صورت امتحانی چندتا از دستگاه‌های نان سحر را تعمیر می‌کنند و پس از تسلط روی این کار، دستگاه‌های دیگر شرکت‌ها و نانوایی‌ها را نیز تعمیر کردند. رفته‌رفته تسلط و مهارت مهدی و همکارانش در سرویس و تعمیر ماشین‌آلات نانوایی بیشتر شد و به همین دلیل بعد از مدتی مهدی تصمیم گرفت تا کارگاهی برای انجام تعمیرات و سرویس این دستگاه‌ها راه‌اندازی کند و بعد از گذشت چند سال تصمیم گرفت دستگاه‌های مخصوص نان را با همراهی همکارانش تولید کند. این‌گونه بود که شرکت «صنایع پیشرفت پخت سحر» در سال ۱۳۶۳ کار خود را شروع کرده و امروزه یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تولید تجهیزات نان در ایران است که محصولات خود را به سراسر جهان نیز صادر می‌کند.

تحقیق و توسعه 

از زمان شروع کار نان سحر، مهدی همیشه به دنبال استفاده از تجربه خبرگان این صنعت برای بهبود و ارتقا نان تولیدی بوده و تحقیق و توسعه یکی از مهم‌ترین ارکان در نان سحر است. او درباره اهمیت تحقیق و توسعه می‌گوید:

از آنجا ‌که همواره شناخت فناوری‌‏های جدید به‌دلیل سرعت توسعه علم، در پیشبرد کار نقش کلیدی را ایفا می‌‏کند، تصمیم گرفتیم تا در کارخانه بخشی تحقیقاتی و تخصصی را ایجاد کنیم و به واسطه این عمل چندی از پژوهشگران آشنا به صنعت نان و متخصصان این حوزه را گرد هم آوردیم تا بیش از پیش با دانش نوین روز در صنعت نان آشنا شده و موجب پیشرفت فعالیت‌های عملکردی و اجرایی در این حوزه شویم. بر همین اساس ما بنیان‌گذار اولین مرکز تحقیقاتی در راستای تولید و فرموله کردن انواع نان و طرق نگهداری مختلف آن، شیوه‌‏های پخت و معضلات آن‌ها و حتی در زمینه ی گندم و آرد بودیم و مطالعه و تحقیقات ارزنده و ماندگاری را نیز در این حوزه حتی تا به امروز انجام داده ایم.

مواد اولیه

مواد اولیه تولید نان مانند بهبود دهنده آرد، غلات و…. در اوایل کار نان سحر از خارج از کشور به ایران وارد می‌شد و تاثیر آن روی کیفیت نان خروجی زیاد بود. مهدی و همکارانش در بخش تحقیق و توسعه شرکت بعد از مدتی مطالعه و تحقیق متوجه شدند که این مواد اولیه در ایران قابلیت تولید دارد. آن‌ها با همکاری شرکت‌های اروپایی توانستند تکنولوژی تولید آن را به ایران بیاورند و شرکت «ثمین نان سحر» از سال ۱۳۷۶ کار خود در زمینه تولید انواع بهبود دهنده‌ها و مواد افزودنی برای صنایع نان و شیرینی آغاز کرد. این شرکت امروزه به عنوان یک شرکت دانش‌بنیان به فعالیت خود ادامه می‌دهد و علاوه بر تأمین مواد اولیه مجموعه نان سحر، به شرکت‌های دیگر فعال در حوزه نان و شیرینی نیز خدمات می‌دهد و حتی محصولات خود را به خارج از کشور نیز صادر می‌کند.

دانش و آموزش دو رکن مهم 

به گفته مهدی خان محمدی، او تحصیلات رسمی خود را تا مقطع دیپلم و با سختی فراوان ادامه داد و پس از آن به دنبال تخصص پیدا کردن در کار خود رفته و هیچ‌وقت به دانشگاه نرفت. او معتقد است بدون دانش و تخصص حتی بهترین کارخانه‌ها با بهترین تجهیزات هم به مشکل خواهند خورد. مهدی خان محمدی همواره به دنبال ارتقای علمی و تخصصی خودش در حوزه تولید نان بود و به همین دلیل در سال ۱۳۸۵ تصمیم گرفت تا به صورت تخصصی وارد حوزه آموزش شده و « آموزشگاه نان سحر» را راه‌اندازی کند. ۸ سال بعد مجموعه نان سحر تصمیم به بزرگ‌تر شدن مجموعه آموزشی خود کرد و اولین دانشگاه تخصصی صنعت نان در کشور توسط مجموعه سحر افتتاح شد. مهدی خان محمدی درباره تحصیلات دانشگاهی معتقد است:

اﻻن ﺧﯿﻠﯽ اﻓﺴﻮس ‫ﻣﯽ ﺧﻮرم ﮐﻪ ﭼﺮا ﺗﺤﺼﯿﻼت داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﻧﺪارم و اﻓﺴﻮس ﻣﯽ ﺧﻮرم ﮐﻪ ای ﮐﺎش ﺑﺎ اﯾﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺎری ﺗﺤﺼﯿﻼت داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﻫﻢ داﺷﺘﻢ ﻃﺒﯿﻌﺘﺎً ﻣﻮﻓﻖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪم ‫وﻟﯽ اﻋﺘﻘﺎد ﮐﻪ ﺗﺤﺼﯿﻼت داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﺷﺮط اﺻﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ وﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻫﻢ در ﮐﺎر ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﺪ و در ﺗﺤﺼﯿﻞ او را ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺘﻮد.

چند آمار از مجموعه نان سحر

به گفته آقای مهدی خان‌محمدی مجموعه نان سحر امروزه ۱۵۰۰ نفر کارمند داشته و با ۴ مجموعه، ۲ کارخانه تولید نان، ۲۵ شعبه به فعالیت خود ادامه می‌دهد. این مجموعه با ۵۰ سال سابقه از تولید نان بولکی امروزه به تولید۱۷۰ نوع محصول و ۲۷ نوع نان مخصوص (مانند نان بدون گلوتن (Gluten) مخصوص بیماران سلیاک (Coeliac)) به صورت روزانه و با به‌روز‌ترین تکنولوژی‌ها رسیده است.

مهدی خان‌محمدی

انگیزه‌ای برای رشد

مجموعه نان سحر امروزه دستگاه‌های تولید نان و مواد اولیه نان و شیرینی را به کشورهای حوزه خلیج فارس و همسایه‌های شمالی ایران صادر می‌کند. مهدی خان‌محمدی زمانی آرزوی داشتن بزرگ‌ترین کارخانه نان ایران داشت و به گفته او امروزه با محقق شدن نسبی آن به دنبال آرزو‌های دیگری مانند از بین بردن ضایعات نان در ایران و ارتقا کیفیت و تولید بهترین نان منطقه است. او درباره انگیزه خود برای رشد و پیشرفت در طی ۵۰ سال گذشته می‌گوید: 

مهم‌ترین انگیزه‌ام برای کار کردن، شاد کردن دل پدرم بود. می‌گفتم باید کار کنم و برایش پول بفرستم. دوم آن‌که متوجه شدم بدون کار کردن نمی‌توانم زندگی کنم. به این نتیجه رسیده بودم که در حین کار کردن باید به این مساله فکر کنم که چه‌کاری می‌تواند آینده‌ام را تامین کند. من می‌توانستم در همان قهوه‌خانه بمانم و امروز در نهایت یک قهوه‌چی باشم. می‌توانستم در میوه فروشی بمانم و نهایتا بار فروش شوم. می‌توانستم در کفش ملی بمانم و نهایتا معاون آقای ایروانی شوم. اما باز هم حقوق بگیر بودم. این کار را که شروع کردم، آرزو داشتم که بزرگ‌ترین کارخانه نان ایران یک روز مال من باشد. تقریبا هم همین‌طور شد. درست است که تا حدی به خواسته‌ام رسیده‌ام؛ اما هنوز آرزو دارم که کلا ضایعات نان کشور از بین برود. نان کشور ما در منطقه بهترین باشد.

داستان زندگی مهدی محمد خانی و شرکت نان سحر به ما نشان می‌دهد که کارآفرینی یا کارآفرین بودن نیاز به سعی تلاش دارد و حتی کار کردن روی ساده‌ترین ایده مانند توزیع نان می‌تواند با صبر و حوصله و انگیزه تبدیل به بزرگ‌ترین کارخانه نان صنعتی در ایران شود. داستان نان سحر به ما یاد می‌دهد که دانش و تخصص چه اهمیت بالایی در هر کسب‌و‌کاری دارد و همچنین به ما می‌آموزد که می‌توان از چالش‌هایی مانند خروج نیرو‌های متخصص آلمانی به نفع کسب‌و‌کار خود استفاده کرد و دانش فنی را افزایش داد. مهدی محمد خانی به گفته خودش هنوز هم به دنبال ارتقا و بهبود خودش و شرکت نان سحر است و این روند را تمام نشدنی می‌داند. او همیشه معتقد است:

چرا ترجیح می‌دهیم به‌جای اینکه چیزی را خودمان بسازیم، آن را از جایی دیگر بخریم؟ چرا آدم‌ها نمی‌خواهند سرمایه شان را در راه تولید بگذارند؟ در این‌که انسان خودش چیزی را بسازد، تولید کند برای به‌وجود آوردنش شبانه روز تلاش کند لذتی هست که با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست.

ازکی

از «ازکی» سپاسگزاریم که مجموعه تکراسا را در تهیه این مقاله همراهی کردند. ازکی یک پلتفرم تجمیع‌کننده بیمه‌ است که بیمه‌های سازمانی (مانند بیمه درمان تکمیلی) را هم ارائه می‌دهد و به شرکت‌ها و سازمان‌ها کمک می‌کند تا بتوانند با پوشش‌ و قیمت مناسب بیمه‌های سازمانی خود را تهیه کنند.


منابع:

35 نوشته

درباره نویسنده
فراز کیست؟ یک ایرانی هست که دوست دارد قهوه بنوشد و داستان بنویسد کسب‌وکارش را مدیریت کند و خلاق باشد. کار، قهوه، کتاب عناصر تشکیل‌دهنده فراز هستند فراز از همه می‌آموزد
مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *