احتمالاً این روزها بسیاری از ما از طلاق جنجالی بین دو زوج هالیوودی، جانیدپ (Johnny Depp) و امبر هرد (Amber Heard)، باخبر هستیم. همان اوایل که این ماجرا سروصدا به پا کرد، جانیدپ مورد اتهام خشونت خانگی علیه امبر هرد قرار گرفت. بهطوری که بسیاری از افراد، ادعای امبر هرد را که مدتها مورد آزار فیزیکی توسط جانیدپ بود، باور کردند. حتی دادگاه حقوقی نیز به نفع امبر هرد حکم داد و جانیدپ در این پرونده شکست خورد.
همزمان با این اتفاق، جنبشی به نام میتو (MeToo) در شبکههای اجتماعی به راه افتاده بود تا علیه آزارهای جنسی وارد شده به زنان اعتراض کند. در این جنبش از امبر هرد بهعنوان نماینده عمومی خشونت خانگی یاد شد. از طرف دیگر، جانیدپ نیز محبوبیت خود را در بین عموم مردم از دست داد و از بسیاری از پروژههای کاری خود مانند دزدان دریایی کارائیب (Pirates of the Caribbean)، جانوران شگفتانگیز (Fantastic Beasts) و… حذف شد.
این اتفاق آسیب جدی به حرفه و جایگاه جانیدپ وارد کرد؛ بهطوری که بسیاری از کارگردانان دیگر تمایل نداشتند تا با این ستاره هالیوودی کار کنند. حتی در برخی از روزنامهها و نشریهها مانند سان (Sun) از این بازیگر بهعنوان زنآزار نام برده شد. در نتیجه، جانیدپ برای مدتی بهطور کلی از نظر عموم مردم خط زده شد. اما بعد از چند سال معلوم شد که حق با جانیدپ بوده و دادگاه نهایی به نفع او رأی داد. البته جانیدپ تنها کسی نبود که این اتفاق برایش افتاد؛ بلکه افراد دیگری نیز بودند که بهدلایل مختلفی از طرف مردم طرد شدند.
جالب است بدانید در یکی از قسمتهای سریال آینه سیاه (Black Mirror) به نام منفور ملت نیز نشان داده شد که چگونه با راه افتادن یک کمپین در شبکههای اجتماعی، بعضی از افراد مورد تهدید و حمله قرار میگرفتند. در واقع داستان از این قرار بود که در بین جامعه کمپینی راهاندازی شد که از مردم میخواست تا تصویر کسی را که دوست ندارند یا از نظرشان منفور است با هشتگ DeathTo# توییت کنند. از نظر کاربران، این فقط یک سرگرمی بهنظر میرسید؛ اما در واقعیت این طور نبود و در پایان روز، هر فردی که از نظر مردم بیشتر منفور بود، بهطرز عجیبی به قتل میرسید و از نظرها حذف میشد!
حالا فکر میکنید داستان جانیدپ یا کمپین اجتماعی DeathTo در اثر چه پدیدهای اتفاق افتاده و چه تأثیری بر زندگیهای افراد گذاشته است؟ آیا این پدیده در زندگیهای روزمره ما نیز اتفاق میافتد؟ در این مقاله به این سؤالات پاسخ میدهیم.
فرهنگ حذف (Cancel Culture) چیست؟
شاید شما هم کموبیش درباره «فرهنگ لغو یا حذف» شنیده باشید. اما این اصطلاح دقیقاً به چه معناست؟
فرهنگ حذف نوعی تحریم است که این تحریم میتواند شامل هر کس یا هر چیزی شود. در واقع فرهنگ حذف نه تنها برای یک فرد بلکه میتواند برای یک سازمان، برند، محصول و… هم اتفاق بیفتد. حذف یا لغو کردن یک شخص بهمعنای سرکوب و ریشهکن کردن اوست؛ چون آن شخص چیزی گفته یا کاری انجام داده که مورد تأیید یک گروه خاص یا عموم جامعه نیست. در یک تعریف دقیقتر میتوان گفت:
«فرهنگ حذف یا لغو یعنی اقدامی رایج برای لغو چهرههای عمومی و شرکتها پس از گفتن چیزی یا انجام دادن کاری که قابل اعتراض یا توهینآمیز است. بهبیان سادهتر، حذف یا لغو کردن به این معنی است که یک فرد یا گروه تصمیم میگیرد تا از حمایت یک شخص یا شرکت بر اساس تخلفی که واقعی یا توسط جامعه درک شده است، دست بکشد.»
امروزه رویه فرهنگ حذف، بیشتر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی قابل مشاهده است که اغلب احساس شرمساری عمومی (Group Shaming) را در افرادی که در معرض حذف یا لغو شدن هستند، ایجاد میکند.
حالا از خودتان این سؤالها را بپرسید:
وقتی یک نفر چیزی میگوید یا کاری انجام میدهد که دوست ندارید، چه کار میکنید؟ آیا شما از آن دسته از افرادی هستید که در این مواقع خودتان را به آن راه میزنید و سعی میکنید بر روی چیز دیگری تمرکز کنید؟ یا جزء گروهی هستید که بهطور فعالانه وارد بحث شده تا به یک جواب منطقی برسید؟ یا شاید از افرادی هستید که بر ضد آن فرد شده و سعی میکنید او را از بین ببرید؟
فرهنگ حذف در واقع یک نگرش اجتماعی مشترک است که بهجای نقد حرفها و کارهای یک نفر، خود آن شخص مورد نقد قرار میگیرد. گاهی این اتفاق میافتد که افراد به جای آنکه فعالانه وارد بحث شوند و درباره عمل یا حرفی که ناراضی بودند، صحبت کنند یا حتی دنبال راهحل برای رسیدن به توافق باشند، مستقیماً به سراغ منبع (خود آن شخص) میروند. یعنی به شخصیت او حمله میکنند و اعتبار و جایگاهش را زیر سؤال میبرند. اما چرا باید به فرهنگ حذف بهخصوص در قرن ۲۱ توجه ویژهای شود؟
قرن ۲۱ و عصر حذف کردن!
جوانان و نوجوانان، بیشتر با پدیده فرهنگ حذف درگیر هستند و نقش آنها در عصر حاضر بیشتر مورد توجه است. از طرف دیگر، این قشر از جامعه تأثیر قابل توجهی بر روی شکل دادن به فرهنگ و اجتماع دارند. اما از آنجایی که ممکن است آنها در طول زندگی خود زیاد فریب خورده، اختیارات کمتری داشته یا حتی بعضی از نیازهایشان تأمین نشده باشد، بهطور طبیعی نسبت به دیگران نیز بیاعتماد هستند. حتی بعضی از آنها، دیگران را به چشم یک دشمن میبینند و رفتارهایی خودخواهانه یا بهظاهر خودشیفته از خود بروز میدهند.
همچنین این نسل بهدلیل ضربه روحی که تجربه کردهاند، احساس ناتوانی میکنند و نمیتوانند بهطور مستقیم قدرت بهدست آورند. پس به شیوهای غیرمستقیم که همان فرهنگ حذف کردن است، بهدنبال قدرت میروند. شبکههای اجتماعی، میدان و ابزاری است که این قدرت را به آنها میدهد. اما مسأله این است که جوانان چندان از این موضوع باخبر نیستند و در عوض سعی دارند که اعمال و رفتار خود را که در راستای فرهنگ حذف کردن است، با این جمله توجیه کنند: «مردم باید در قبال گفتار و اعمالشان پاسخگو و مسئول باشند.»
اما علاوه بر نسل جوان، شبکههای اجتماعی نیز شیوه زندگی و فرهنگ در دنیا را تغییر دادهاند. از این رو، بسیاری از افراد میتوانند بهراحتی در حالی که در خانه خود هستند، علیه کسانی که مورد تأییدشان نیست، تهمت و افترا بزنند. در حقیقت، امروزه شبکههای اجتماعی به میدان نبرد جدیدی تبدیل شدهاند که شما برای جنگ نیازی به شجاعت، تخصص یا ارتش خاصی ندارید؛ بلکه فقط باید یک کامپیوتر داشته باشید تا برای خود قدرت کسب کنید.
یک عامل دیگر که باید به آن توجه شود این است که در حال حاضر بشریت در دوره و جامعهای بهشدت قطبیشده به سر میبرد. بهدلیل وقوع پاندمی کرونا در سالهای اخیر و نیز شرایط بیعدالتی اجتماعی در بسیاری از نقاط جهان، در حال حاضر مردم در حالت تدافعی و دفاع از خود قرار دارند. به این معنی که آنها احساس عدم امنیت و ناتوانی میکنند و عواملی که میتواند محرک خشم یا عصبانیت آنها باشد، زیاد است. از این رو، برای جلوگیری از برانگیختن خشم جامعه، بسیاری از افراد باید نظراتشان را مطابق با اخلاق عمومی و پذیرفته شده در جامعه و ملاحظه فردی بیان کنند. در غیر این صورت، ممکن است با واکنشهای منفی و شدید اطرافیان روبهرو شوند. به این حالت در اصطلاح نزاکت سیاسی میگویند (Political Correctness).
بههمین دلیل است که اخیراً بسیاری از افراد مشهور بهخاطر گفتهها یا رفتارشان، طرد یا حذف شدهاند و حتی پاپوشهای بزرگی برایشان ساخته شده است. اما مشکل این است که هر چه فرهنگ ما عمیقتر به ملاحظات پذیرفته شده جامعه بپردازد، الگوی رفتاری حذف کردن بدتر خواهد شد. از طرفی فرهنگ حذف کردن فقط برای اینفلوئنسرها، جامعه سلبریتی، شرکتها یا سازمانهای بزرگ اتفاق نمیافتد؛ بلکه حتی میتواند شما بهعنوان یک بخش کوچک از جامعه را نیز تحتتأثیر قرار دهد. حالا با وجود تمام این مواردی که اشاره کردیم، آیا فرهنگ حذف همیشه بد است؟ این پدیده چه تأثیرات مثبت یا منفی بهجای میگذارد؟
فرهنگ حذف: خوب یا بد؟
فرهنگ حذف میتواند به مبارزه با تخلفات و رسیدگی به نابرابریها کمک کند. همچنین طرفداران فرهنگ حذف معتقدند که این کار میتواند به مسئولیتپذیری، پاسخگویی و رشد فرد (یا برندی) که مرتکب تخلف شده کمک کند. در واقع هدف این است که اشتباهات و رفتارهای توهینآمیز یک فرد را گوشزد کنیم تا آن فرد قبل از رفتار نامناسب یا بیان افکار توهینآمیزش خوب فکر کرده و به همه جوانب کارش توجه کند. برای مثال، در سال ۲۰۱۶ بسیاری از اعضای جامعه سینمایی، مراسم اسکار (Oscars) را بهدلیل متنوع نبودن نامزدها تحریم کردند. اما این تحریم منجر به تغییرات اجتماعی شد؛ تا جایی که در سال ۲۰۱۹ مراسم اسکار، رکورد بیشترین نامزد را برای کارگردانان سیاهپوست به نام خود ثبت کرد.
البته که فرهنگ حذف، اثرات منفی نیز بهدنبال دارد که بعضی از این اثرات به سلامت روان مربوط میشود. اثر فرهنگ حذف بر روی سلامت روان به اینکه جزء کدام یک از این سه دسته هستید، بستگی دارد:
- خودتان فردی هستید که در معرض حذف شدن از طرف دیگران قرار گرفتید
- خودتان فردی هستید که باعث حذف یا طرد شدن دیگران شدید
- از دسته افرادی هستید که فقط ناظر و تماشاچی فرهنگ حذف بودید
خودتان فردی هستید که در معرض حذف شدن از طرف دیگران قرار گرفتید
متأسفانه حذف کردن افراد اغلب به قلدری و زورگویی تبدیل میشود. در مواقعی که افراد مورد قلدری قرار میگیرند، معمولاً احساس تنهایی میکنند و دچار انزوای اجتماعی میشوند. در فرهنگ حذف نیز کسی که طرد میشود، همین حالات را تجربه کرده و پژوهشها نشان میدهد که هر چه فرد تنهاتر شود، میزان اضطراب، افسردگی و خودکشی هم بالاتر میرود.
فردی که حذف میشود، حتی ممکن است احساس کند که همه اطرافیانش قبل از اینکه فرصت عذرخواهی داشته باشد، او را رها کردهاند. در واقع بهجای اینکه بستری فراهم شود تا با گفتگو بفهمد که چگونه اعمالش به دیگران آسیب رسانده و برای تغییر رفتاش تلاش کنید، افرادی که قصد حذف کردن او را دارند، تمام تعاملات را قطع میکنند و اساساً فرصت یادگیری و رشد از اشتباهات را از او میگیرند.
خودتان فردی هستید که باعث حذف یا طرد شدن دیگران شدید
شما این حق را دارید که برای خود حدومرز تعیین کنید و تصمیم بگیرید که چه چیزی باعث تعالی و حال خوشتان میشود و چه چیزی رنجتان میدهد. همچنین این حق را دارید که توجه، پول یا حمایت خود را به چه کسی یا چه چیزی اختصاص دهید. اما حذف یک شخص یا برند متخلف همیشه باعث ایجاد یک تغییر پایدار نمیشود. حتی میتواند آن شخص یا شرکت را وادار کند که در تلاش برای دفاع از خود و آبرویش، سرسختانهتر عمل کرده و در برابر اشتباهاتش مقاومت کند.
از دسته افرادی هستید که فقط ناظر و تماشاچی فرهنگ حذف بودید
یک دسته از افراد هستند که وقتی حذف شدن افراد زیادی را میبینند، دچار ترس میشوند. چنین افرادی استرس میگیرند که اگر خودشان را کاملاً ابراز کنند، مردم به آنها حمله کنند. در نتیجه بهجای آنکه درباره عقاید و احساساتشان حرف بزنند، افکارشان را مخفی نگه میدارند.
افراد تماشاچی همچنین نگران این هستند که دیگران چیزی از گذشته آنها پیدا کرده و علیهشان استفاده کنند. حتی احتمال دارد از این بترسند که هر کلمه یا نوشتهشان زیر ذرهبین قرار بگیرد و برداشت توهینآمیزی از آن شود؛ در حالی که اصلاً قصد یا منظور بدی نداشتند.
بنابراین، تماشاچیان بهجای اینکه بروز دهند که نسبت به یک اتفاق یا موقعیت چه احساسی دارند، تصمیم میگیرند که ساکت بمانند. این موضوع میتواند باعث شود که آنها نتوانند افکار و عقاید خود را بهراحتی بیان کنند و مدتها بعد از گذشت آن اتفاق یا موقعیت بهشدت احساس گناه میکنند؛ احساس گناه بهخاطر دفاع نکردن از دیگران در زمانی که فرصت داشتند. در نتیجه بحثهایی پیرامون این موضوع شکل گرفته که اساساً فرهنگ حذف گاهی در تعارض با آزادی بیان است و به افراد اجازه اعلام وجود یا مخالفت را نمیدهد.
حالا در ادامه میخواهیم به یک سری مفاهیم مرتبط با فرهنگ حذف اشاره کنیم که باعث میشود تا افراد درگیر این پدیده شوند. همچنین مشخص میکنیم که چرا این پدیده در تعارض با آزادی بیان و سیستم مجازات و پاداش است.
مثلث اجتماعی نقشها
یکی از اصلیترین عواملی که فرهنگ حذف را تقویت میکند، وابستگی ما به خوبیهاست. افراد توانایی ارتکاب همه نوع جُرمی را دارند؛ تا زمانی که متقاعد شوند که این کار را برای هدف والاتر و مصلحت عمومی انجام میدهند یا به بیان دیگر انجام این کار، آنها را به فرد خوبی تبدیل میکند. دلیل اینکه فرهنگ حذف هنوز متوقف نشده همین است که بقیه افراد جامعه هم در دام این دیدگاه افتادهاند و با این کار، خود را فردی خوب جلوه میدهند. تا زمانی که جامعه چنین نگرشی برای توجیه اعمال خود داشته باشد، این چرخه هرگز متوقف نخواهد شد. اساساً کسی که در فرهنگ حذف شرکت میکند، بهسمت فضیلت، شخصیت اخلاقی و آگاهی نمادین پیش میرود.
به محض اینکه کسی در زندگیاش کاری انجام دهد یا چیزی بگوید که مورد پسند افراد دیگر نباشد، بلافاصله مثلث اجتماعی نقشها (Social Triangle of Roles) اتفاق میافتد. منظور از مثلث اجتماعی نقشها این است: قهرمان (Hero)، قربانی (Victim) و فرد شرور (Villain). معمولاً وقتی کسی کاری انجام دهد یا چیزی بگوید که دیگران دوست ندارند، به او به چشم یک فرد شرور نگاه میکنند. حالا تنها دو نقش دیگر میماند که برای افرادی است که فرهنگ حذف را توجیه میکنند.
معمولاً یک سری از آنها با نقش قربانی کار خود را آغاز میکنند: اینکه آن فرد شرور به ما آسیب رسانده، باعث درد و رنج بسیاری از مردم شده است و…. سپس همین افراد با بازی در نقش قهرمان، قدرت خود را بهدست میآورند و تا جایی که میتوانند هر کاری برای نابود کردن طرف مقابل انجام میدهند؛ آن هم با این توجیه که یک قهرمان هستند. این موضوع خیلی با مفهوم سرباز مسیحی (Christian Soldier) تطابق دارد.
فرض کنید شما پسری دارید که در یک جامعه مسیحی، بزرگ شده است. او زمانی که به یک فرد بالغ تبدیل میشود، یاد میگیرد که نباید کسی را کشت یا به قتل رساند. اما بهمحض اینکه کسی تهدیدی برای کشورش بهحساب آید، ناگهان میتواند هر کاری با این شخص انجام دهد. در واقع نه تنها اشکالی ندارد؛ بلکه او قهرمان کشورش است.
مثلث نقشها یکی از خطرناکترین روابط اجتماعی موجود است. تا زمانی که افراد درگیر در فرهنگ حذف، خود را بهعنوان یک فرد خوب میبینند و تا وقتی که جامعه با این اندیشه تداوم پیدا کند، ما انسانها بهجای گونه و موجوداتی آگاه به گونههایی ناخودآگاه تبدیل میشویم. این موضوع باعث میشود تا افراد درباره یک موضوع خاص، شخصیت خوب و موضع اخلاقی مطلوبی از خود نشان دهند و نظرات یا احساساتی را بهطور علنی از خود ابراز کنند که زیبا جلوه میدهد.
وقتی یک فرد چنین کاری انجام میدهد، علاوه بر اینکه نزاکت سیاسی دارد، میتواند خود را بیدار، هوشیار و حتی باهوشتر از دیگران نشان دهد. این نمایش خوبی برای درستکاری و خوبی افراد است. در واقع این یک استراتژی خودشیفتگی و روشی تغییر یافته برای تقویت نفس است؛ نه یک جنبش و کنشگری اجتماعی.
افرادی که در فرهنگ حذف مشارکت میکنند، خود را افرادی اخلاقمدار میدانند. اما در حقیقت همان کسانی هستند که تفاهم و درکی از افراد دیگر نداشته و درد اصلی جامعه را بهطور واقعی بهبود نمیدهند. در عوض باعث جنگافروزی و نابود کردن زندگیها میشوند. بههمین دلیل، آنها نمیتوانند خود را افرادی اخلاقی یا هوشیار بنامند.
پیروی کنید!
هدف فرهنگ حذف به مجازات و تنبیه کردن آن شخص (یا برند) محدود نمیشود؛ بلکه این یک استراتژی برای شرمسار کردن و ترساندن افرادی است که احتمالاً مستعد عواقب مشابه هستند و امکان دارد در آینده همین پیامد برای آنها رخ دهد. در واقع افراد را به تبعیت و پیروی (Conformity) وادار میکند. اما این نوع از رفتار چگونه میتواند زندگی روزانه شما را تحتتأثیر قرار دهد؟
فرض کنید شما عقیدهای را به اشتراک میگذارید که اتفاقاً در نظر دیگران محبوب نیست. عقیده شما بین افراد مختلف و همه جا پخش میشود و هر کسی که میشناسید را در مقابل شما قرار میدهد. حتی امکان دارد کار به جایی برسد که آن شغلی را که میخواستید، از دست بدهید. اساساً شما در این حالت از نظر دیگران طرد شدهاید. افرادی که عقیده شما را پخش کردهاند، بهگونهای این کار را انجام دادهاند که شما را بدنام و بیاعتبار به عموم مردم معرفی کنند و باید هر چه زودتر از شرتان خلاص شوند.
معمولاً افرادی که در فرهنگ حذف با دیگران مشارکت میکنند، توجیهشان این است که بهدنبال پاسخگویی اجتماعی هستند. در حقیقت چنین افرادی، فرهنگ حذف را یک جنبش عدالتخواهانه میبینند و این پدیده را بهعنوان عدالت اجتماعی تلقی میکنند.
اگر بخواهیم مستقیم و شفاف بحث را پیش ببریم، باید اشاره کنیم که فرهنگ حذف مطلقاً هیچ ارتباطی با عدالت ندارد و تنها کاری که انجام میدهد، کنترل است! کنترل کردن در واقع یک نیروی اجباری است تا از هر چیزی که نمیخواهد جلوگیری کرده و هر چیزی را که میخواهد بهدست آورد. معمولاً از فرهنگ حذف استفاده میشود تا همه افراد یکدست شوند و این تبعیت و دنبالهرو بودن تبدیل به ملاک و معیار آرمانی در جامعه شود.
این دیدگاه را میتوان در داستان جانیدپ نیز بهوضوح دید. بسیاری از افرادی که در فضای جنبش میتو بودند، بدون اطمینان از اینکه آیا واقعاً جانیدپ مقصر بوده یا نه، انگشت اتهام را به سمت او بردند و حذفش کردند. افرادی هم بودند که بهدلیل ترس از عواقب مجبور شدند از حذف جانیدپ پیروی کنند. در این حالت، اساساً هیچ تغییر اجتماعی واقعی رخ نداده و فقط افراد برای خودداری از عواقب، خودشان را با آرمانها و معیارها تطبیق دادند.
بههمین دلیل یکی از مهمترین مشکلات فرهنگ حذف این است که اساساً به هیچ تغییر اجتماعی منجر نمیشود؛ چرا که آن شخص فقط مجبور شده که خود را با آرمانها و معیارها منطبق کند و هیچ تغییر واقعی رخ نداده است. در واقع آن فرد فقط تصمیم گرفته تا از عواقب کارش خودداری کند و تفاوت مهمی است بین این موضوع و ایجاد تغییر واقعی در جامعه!
آیا مجازات با جُرم متناسب است؟
از دیدگاه جهانی، فرهنگ حذف بهعنوان اقدامی برای تحت کنترل درآوردن قوانین جهانی است. یکی از قوانین جهانی، قانون علت و معلول است. این قانون به بیان ساده یعنی اینکه هر عمل یا کاری در جهان بازتابی دارد و این یک فرایند طبیعی و زیستی در جهان برای یادگیری، پیشرفت و توجیه سیستم عدالت است.
اما اکثر افراد میخواهند این فرایند را کنترل کنند. در واقع میخواهند مطمئن شوند که میتوانند در وهله اول بازتاب آنچه را که دوست دارند یا ندارند، تحت کنترل داشته باشند. اما افراد چگونه میتوانند بر این فرایند کنترل پیدا کنند؟ با ایجاد مفهومی تحت عنوان سیستم پاداش و مجازات (Punishment and Reward)! سیستم مبتنی بر پاداش و مجازات یک تکنیک برای کنترل کردن است. در واقع شما بهجای اینکه علت درست یا غلط بودن کار را برای فرد مقابل توضیح دهید، فقط سعی دارید که او را کنترل و ادب کنید.
یکی از بزرگترین مشکلات این سیستم این است که نهتنها جواب نمیدهد؛ بلکه از یادگیری افراد هم جلوگیری میکند. بهطور کلی، افراد از یک نتیجه و پیامد طبیعی درس میگیرند. برای مثال، اگر بیش از حد به دوچرخه تکیه دهید، از آن میافتید. این موضوع منطقی به نظر میرسد؛ چرا که یک عمل با یک اتفاق دیگر رابطه علت و معلولی دارد.
اما در بسیاری از اوقات، عواقب و پیامد یک عمل هیچ ارتباطی با خود آن عمل ندارد. مثلاً فرض کنید که یک کودک زمان منع رفتوآمد در خیابان (Curfew) را نادیده گرفته و مدت زیادی را بیرون از خانه سپری میکند. پس والدینش برای تنبیه او اجازه نمیدهند تلویزیون تماشا کند. اما واقعاً مجازات کردن با تلویزیون چه ربطی به خطرات و عواقب طبیعی بیرون ماندن و رعایت نکردن مقررات منع رفتوآمد دارد؟ هیچی! حالا واقعاً چه خطرات و عواقب طبیعی برای آن کودک وجود دارد؟ یکی اینکه برای روز بعدش احتمالاً کودک آنقدر خسته است که نمیتواند به مدرسه توجه کند یا حتی ممکن بود شب قبلش با خطرهای زیادی در شب روبهرو شود. یکی دیگر از عواقبش هم حتی میتواند دستگیر شدن توسط پلیس باشد؛ چرا که قانون منع رفتوآمد را زیر پا گذاشته است. اینها پیامد واقعی و طبیعی کار آن کودک است و مجازات کردن با تلویزیون اصلاً ربطی به آن ندارد. این شیوه تنبیه کردن هیچ چیزی به کودک یاد نمیدهد. او فقط میفهمد که شما یک دیکتاتور هستید! در نتیجه برای آنکه کودک از عواقب خودداری کند، خود را مطیع و پیرو نشان میدهد یا پنهانکاری میکند.
اگر عواقب و پیامد یک عمل با خود آن عمل تناسبی نداشته باشد، مردم هیچ چیزی یاد نمیگیرند. افرادی که در فرهنگ حذف شرکت میکنند، اغلب خودشان را بهطرز باورنکردنی ناتوان میدانند. در نتیجه فرهنگ حذف شیوه و رفتاری است که آنها میتوانند «قدرت خود را پس بگیرند.»
برای اینکه بیشتر مطلب را درک کنید، یک مثال دیگر میزنیم. جو روگان (Joe Rogan) یک هنرپیشه و پادکستساز آمریکایی است که اسپاتیفای (Spotify) تنها میزبان اختصاصی پادکستهایش بوده است. اما ماجرا از اینجا شروع میشود که روگان مخالفتش را با واکسن کرونا اعلام میکند. در نتیجه همه، روگان را بهعنوان فردی ضدواکسن میبینند و یک سری از آهنگسازها و موسیقیدانها تصمیم میگیرند که آهنگها و آثارشان را از اسپاتیفای بردارند و این پلتفرم را تحریم کنند؛ به این خاطر که اسپاتیفای تنها پلتفرمی است که روگان پادکستهایش رو آنجا میگذارد! حتی حدود ۱۹٪ از کاربرها هم با حذف این پلتفرم موافقت کردند. بهطوری که هشتگ DeleteSpotify# ترند شد. اما واقعاً چه کسی هدف اصلی خشم و عصبانیت افراد بوده؛ پلتفرم اسپاتیفای یا جو روگان؟ آیا حذف اسپاتیفای به مجازات کردن روگان ربطی دارد؟ پس گاهی مجازات هیچ تناسبی با جُرم ندارد!
فرهنگ حذف اغلب با این فرایند شناخته میشود: گناهکار است؛ مگر اینکه بیگناهیاش ثابت شود. در این فرایند، قربانی تنها زمانی از مهلکه نجات پیدا میکند که شواهد زیادی در حمایت از خود داشته باشد. این پدیده فقط برای سلبریتیها یا شرکتهای بزرگ نیست؛ بلکه بسیاری از قربانیان این شرمساری مجازی، افراد عادی هستند. افراد عادی نه اعتبار اجتماعی و نه سرمایه مالی خاصی برای بازگشت از حذف شدن دارند. همچنین اغلب حفظ و احیای شغل برایشان دشوار است؛ زیرا هیچ کارفرمایی نمیخواهد مسئولیت یک فرد طرد شده را بر عهده بگیرد و با حمله مردم مواجه شود. این یک سیستم قضایی و عدالتخواهی است که میزان مجازاتش هیچ تناسبی با عمل فرد ندارد و راهی هم برای دفاع در جامعه نیست.
چگونه در مقابل فرهنگ حذف مقابله کنیم؟
شما نمیتوانید بر روی رفتار دیگران کنترل داشته باشید؛ اما میتوانید رفتار خودتان (و همچنین نحوه واکنشتان به اتفاقات منفی) را کنترل کنید. در ادامه به بعضی از اعمالی که میتواند به شما کمک کند تا در مقابله با فرهنگ حذف از سلامت روان خود محافظت کنید، اشاره میشود.
- وقتی احساساتتان غلیان کرده از ارسال پست در شبکههای اجتماعی خودداری کنید
سعی کنید زمانی که بیش از حد احساسی هستید، پست نگذارید. وقتی کسی چیزی میگوید یا کاری انجام میدهد که باعث تحریک و اذیت شما میشود، عجله نکنید که زودتر جوابش را بدهید. در عوض نفس عمیقی بکشید و به خودتان زمان بدهید تا آرام شوید. شما ممکن است بعداً آنچه را که گفتهاید یا نوشتهاید فراموش کنید؛ ولی اینترنت هرگز فراموش نمیکند!
- از دیگران کمک بگیرید تا پست شما را بررسی کنند
بعضی اوقات تشخیص اینکه چه زمانی ممکن است کلمات ما تهاجمی یا توهینآمیز باشند، دشوار است. وقتی از فردی بخواهید که در ابتدا نوشتهها یا حرفهایتان را بررسی کند، میتواند به شما کمک کند تا هر مشکل احتمالی را مورد توجه قرار دهید. این کار به شما فرصت میدهد تا از به اشتراک گذاشتن افکار و عقایدی که میتواند ناخواسته به دیگران آسیب برساند، خودداری کنید.
- اگر اشتباه کردید، عذرخواهی کنید
اگر شما جزء آن دسته از افرادی بودید که حذف شدید و اکنون نسبت به عمل خود احساس بدی دارید، عذرخواهی کنید. اما قبل از آن به خودتان فرصت دهید تا به یک پاسخ واقعی و خوب برسید. سپس وقتی آمادگی کامل را بهدست آوردید، عذرخواهی خود را به اشتراک بگذارید. البته ممکن است عذرخواهی شما توسط همه افراد پذیرفته نشود. اما اگر از صمیم قلب باشد، بعضی از افراد این را تشخیص میدهند و دیدگاهشان نسبت به شما ملایمتر میشود یا حداقل تمایلشان برای تبدیل کردن شما به یک دشمن عمومی کاهش پیدا میکند.
- سعی کنید جنبههای دیگر را ببینید
اگر کسی خلاف شما حرفی میزند، اولین واکنشتان ممکن است این باشد که از موضع خود بهشدت دفاع کنید. اما بهتر است به این درک برسید که چگونه کلمات یا اعمال شما به فرد دیگر آسیب رسانده است. در نتیجه با این درک میتوانید شکاف ارتباط بین خود و طرف مقابل را پر کنید. همچنین این کار میتواند به شما کمک کند تا دوباره همان اشتباه را مرتکب نشوید.
- زمان کمتری را بهصورت آنلاین سپری کنید
هیچ اشکالی ندارد که برای مدتی از شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید. هر از چند گاهی این کار ممکن است به بهبود سلامت روان شما کمک کند. مطالعهای نشان داده است که استفاده کمتر از شبکههای اجتماعی، احساس تنهایی و افسردگی را کاهش میدهد.
- با یک نفر حرف بزنید
اگر برای اولین بار قربانی فرهنگ حذف شدید و نمیدانید چگونه روحیه خود را دوباره بهدست آورید، بهسراغ کسی بروید که به او اعتماد دارید؛ مانند اعضای خانواده یا یک دوست صمیمی. اگر با کسی که میشناسید نمیتوانید راحت صحبت کنید، از یک فرد حرفهای کمک بگیرید. داشتن کسی که به او اعتماد دارید، میتواند تفاوت بزرگی در احساسات شما ایجاد کند.
در مقابل فرهنگ حذف (Cancel Culture)، مفهوم دیگری هم وجود دارد به نام فرهنگ فراخوان (Call-out Culture). بسیاری از اوقات ممکن است که این دو اصطلاح بهجای یکدیگر به کار بروند و با هم اشتباه گرفته شوند؛ در حالی که بین این دو مفهوم تفاوت وجود دارد. اما چه تفاوتی؟
در فرهنگ حذف، توجهها به سمت آن فرد یا برند میرود و قصد سرکوبش را دارند. در حالی که در فرهنگ فراخوان، توجهها بهسمت کار اشتباه یا تخلف آن فرد یا برند جلب میشود. در واقع اشتباهاتشان را فراخوانی میکند و از این طریق به آنها فرصتی برای یادگیری، اصلاح کارشان و دفاع از خود میدهد.
منابع
- What is Cancel Culture (And How It Works), Teal Swan, 2020
- Is “Cancel Culture” Real? | What Does It Meme, The Take, 2021
- The Mental Health Effects of Cancel Culture, Written by Lindsey Toler, 2022
- Johnny Depp, Amber Heard and the Dangers of Cancel Culture, Written by Carly Mayberry, 2022
- The benefits of cancel culture, Written by Grace Price, 2021
- About 19% of Spotify Users Say They’ve Canceled or Plan to Cancel Over Joe Rogan Controversy, Written by Todd Spangler, 2022