روزی چند ساعت در شبکههای اجتماعی حضور دارید؟
این سؤال میتواند جوابهای مختلفی برای هر کدام از ما داشته باشد. افراد میتوانند از چند دقیقه تا چندین ساعت با توجه به سبک زندگیشان در شبکههای اجتماعی حضور داشته باشند. ما معمولاً کارهای مختلفی را در شبکههای اجتماعی انجام میدهیم. برخی از آن به عنوان راهی برای ارتباط با دوستان قدیمی، خانواده یا پیدا کردن دوستان جدید استفاده میکنند. برخی دیگر در آن فعالیت حرفهای و کاری دارند و بعضی از افراد هم اخبار را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند. کاربردهای گسترده شبکههای اجتماعی نشان از اثرات مختلف آن روی زندگی ما دارد. این اثر آنجایی اهمیت پیدا میکند که ما با انواع محتوا در آن سروکار داریم و امروزه شبکههای اجتماعی پر از اطلاعات غلطی هستند که میتوانند روی تصمیمات ما تأثیر بگذارند. اما چطور میتوانیم نسبت به وجود اطلاعات غلط آگاه شویم و بازی رسانهها را نخوریم؟ در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد.
رسانه؛ راهی برای ارتباط بیشتر
برای داشتن تعریف ساده و جامع از رسانه بهتر است به ریشهاش بازگردیم و آن را بررسی کنیم. بر اساس منابع مختلف ریشه کلمه «رسانه» که به انگلیسی همان مدیا (Media) است به کلمه مدیوم (Medium) بازمیگردد. مدیوم معانی مختلفی دارد اما یکی از معانی آن، هر گونه کانال یا راه برای ارتباط برقرار کردن است. پس با توجه به این معنی میتوان رسانه را با کمک از ویکیپدیا اینگونه تعریف کرد:
«رسانه یعنی هر ابزار یا کانالی که بتوان از طریق آن ارتباطی را برقرار کرد. این ارتباط میتواند انتقال یک پیام، دادن اطلاعات و حتی راهی برای سرگرم کردن افراد باشد.»
همچنین بنا بر گفته ویکیپدیا، در ارتباطات جمعی رسانه به معنای انواع روشها و ابزارهایی است که برای ذخیره و ارائه اطلاعات یا دادهها از آن استفاده میشود. با توجه به این تعریف روزنامهها، انتشاراتها، رسانههای خبری، رادیو، تلویزیون و حتی رسانههای دیجیتال و تبلیغات نیز نوعی رسانه به حساب میآیند.
اگر رسانه را در لغتنامههای فارسی هم جستوجو کنیم به معنی «انتقال دادن» یا «رساندن» میرسیم. تمامی تعریفهای رسانه به ما نشان میدهد که رسانه یک هدف اصلی دارد، آن هم همان «رساندن» است. این «رساندن» میتواند شامل ارسال یک یا چند پیام مختلف، مطلع کردن افراد، سرگرم کردن یا حتی در مواردی گمراهی، جهتدهی به افکار و مجاب کردن افراد نیز باشد. در نظر داشته باشید که با توجه به پیشرفت تکنولوژی ابزارهای رسانه بسیار گسترده شده است و صاحبان آن میتوانند با توجه به اهدافی که دارند، چه مثبت و چه منفی، اثرات مختلفی را روی زندگی افراد بگذارد. پس برای آگاه شدن از نقش رسانه شاید بهتر باشد ابتدا کمی بیشتر درباره چرایی ایجاد شدن و اهداف آن بدانیم.
رسانه؛ هدفمند، آگاهیدهنده و گاهی خطرناک
رسانهها میتوانند اهداف مختلفی نسبت به یکدیگر داشته باشند. هدف یک رسانه میتواند شامل طیف گستردهای از موارد مختلف مانند ایجاد آگاهی، سرگرمی یا حتی مجاب کردن افراد باشد. برای مثال هدف یک فیلم هم میتواند سرگرم کردن مخاطبها و درآمدزایی برای شرکت تولید کننده باشد و هم میتواند پیامها یا موضوعات مختلف را به مخاطبهای خود بگوید؛ مثلاً افراد را نسبت به یک دغدغه روز جامعه آگاه کند. یا مثلاً هدف از تبلیغات در رسانهها میتواند مجاب و راضی کردن افراد برای خرید یا استفاده از خدمات و محصولات مختلف شرکتها باشد.
با توجه به این موضوع میتوان گفت که این اهداف هستند که باعث تشکیل شدن رسانهها میشوند. اهداف هستند که به رسانهها نشان میدهند روی چه موضوعی باید تمرکز کنند و چگونه تصمیم بگیرند. شاید یک مثال خوب برای هدف و حوزه تمرکز رسانه، صفحه اول یک روزنامه باشد. روزنامهها مطالب مختلفی را در صفحات خود چاپ میکنند، اما همیشه موضوعهای مهمتر و بااهمیتتر را در صفحه اول خود میآورند. در واقع آنها بین تمامی مطالبی که دارند، با توجه به هدفشان تصمیم میگیرند که کدامیک را در صفحه اول بیاورند.
اما موضوعهایی که رسانهها روی آن تمرکز میکنند، همیشه آنقدر هم ساده نیستند. آنها میتوانند گاهی پیچیده و یا حتی دستکاریشده هم باشند. برای مثال یک شرکت تولیدکننده نوشابه هیچوقت در تبلیغاتش به شما درباره میزان شکر موجود در محصولش نمیگوید و بهجای آن از طعم خوبی که دارد برای شما صحبت میکند. این موضوع نشان میدهد که هدف و تمرکز یک رسانه میتواند روی نحوه تفکر و تصمیمگیری افراد تأثیرات مختلفی بگذارد.
همچنین رسانهها برای ادامه مسیر خود نیازمند سرمایه هستند. سرمایه مورد نیاز برای ایجاد و گرداندن یک رسانه بسیار زیاد است و فقط افراد خاصی هستند که توانایی چنین سرمایهگذاریهایی را دارند. این افراد هم معمولاً تمایل دارند تا سرمایهشان را به گونهای خرج کنند که پول بیشتری بدست بیاورند. چنین موضوعی نیز میتواند روی محتوا و کیفیت آن در رسانه تأثیر بگذارد، چراکه افراد سرمایهگذار میتوانند با توجه به اهداف و قدرت رسانهای خود برای دیگران نیازسازیهای مختلفی را انجام دهند. برای مثال میتوانند به افراد طوری القا کنند که باید یک محصول را خریداری کنند یا یک فیلم را ببینند.
با توجه به اینکه هر کدام از ما احتمالاً ساعاتی از روز خود را در شبکههای اجتماعی و اینترنت میگذرانیم یا صرف دیدن تلویزیون میکنیم، مهم است که بتوانیم نسبت به اثرات رسانه روی خودمان آگاه شویم. اما رسانه چه اثراتی روی ما دارد؟
رسانه؛ عروسکگردانی با بند نامرئی!
پیش از اینکه بخواهیم بدانیم رسانه چگونه روی ذهن ما اثر میگذارد، بیایید به یک سؤال جواب بدهیم. آخرین باری که برای بستن بند کفشهایتان نیاز به فکر کردن داشتید را یادتان میآید؟
احتمالاً بعد از اینکه آن را یاد گرفتید دیگر نیاز به فکر کردن دوباره دربارهاش نداشتید؛ چراکه مغزتان از طریق حافظه عضلانی (muscle memory) آن را به صورت خودکار درآورده است. مغز ما تمایل بسیاری به خودکار کردن امور روزمره و روتینها دارد، چون از این طریق میتواند میزان زمان و توجه لازم برای انجام یک کار را کاهش دهد. مغز برای پردازش کردن اطلاعات به طرحواره (Schema) متکی است. منظور از طرحواره، الگوی فکری یا راهی است که مغز از طریق آن میتواند یک کار یا وظیفه را به همراه نتایج مطلوب و استراتژی رسیدن به آن درک کند. برای همین برای هر روتین در مغز ما یک طرحواره وجود دارد.
این عادتها و روتینها شامل خواندن اخبار و حضور در شبکههای اجتماعی هم میشود؛ مانند چک کردن گوشی بهعنوان اولین کار پس از بیدار شدن یا دیدن تلویزیون هنگام آشپزی. مغز نه تنها میتواند برایمان چک کردن اخبار یا شبکههای اجتماعی را خودکار کند، بلکه میتواند نحوه درک اطلاعات ما از آنها را نیز به صورت خودکار در بیاورد.
چنین عادتهای خودکاری شاید برای انجام کارهایی مثل باز کردن درب یا مسواک زدن مفید باشد، اما برای تجزیهوتحلیل اطلاعات پیچیده یا جدید اصلاً مناسب نیست. بهخصوص زمانی که میخواهیم رسانه و اطلاعاتش را بررسی کنیم وجود چنین خطاهایی باعث گمراهی و حتی گرفتن تصمیمات غلط خواهد شد. برای همین باید بتوانیم نسبت به این موارد آگاه شویم. در ادامه این عادتها را بررسی میکنیم.
قانون تکمیل (The Law of Closure)
قبل از توضیح این قانون بیایید با هم یک مثال را بررسی کنیم. به تصویر بالا دقت کنید. احتمالاً فکر میکنید که تصویر این پاندا را کامل میبینید، درست است؟ اما شاید برایتان جالب باشد این تصویر شکل ناقص یک پاندا است که مغز شما قسمتهای ناقص تصویر را کامل میکند و شما در اصل یک پاندای کامل را مشاهده میکنید. به چنین پدیدهای «قانون تکمیل» گفته میشود. بر اساس این قانون مغز ما تمایل دارد تا بخشهای خالی را در اشکال، جملهها، حروف و… تکمیل کند، چراکه آنها به صورت ناقص برای مغز معنا و مفهوم ندارند. این موضوع درباره اطلاعات ناقصی که دریافت میکنید هم صادق است و مغز معمولاً با استفاده از تجربیات و دانش قبلی بهدنبال کامل کردن آنها است.
اما این کامل کردن گاهی اوقات میتواند به ضرر شما باشد. همانطور که میدانید افراد در طی روز اتفاقهای مختلفی را تجربه میکنند، اخبار میخوانند و در شبکههای اجتماعی حضور دارند. این یعنی روزانه حجم زیادی اطلاعات وارد مغز شما میشود و احتمالاً مغز همه آنها را با دقت در خود ذخیره نمیکند. پس اگر بخواهیم از مثالمان کمک بگیریم؛ ما تعداد زیادی عکس پاندای ناقص در مغزمان داریم که نیازمند تکمیل شدن هستند. اما آیا همیشه میتوانیم قسمتهای خالی را با اطلاعات صحیح پر کنیم؟ شاید بهتر باشد پیش از پاسخ به این سؤال مفهوم دیگری را هم بررسی کنیم.
حافظه کاذب (False Memory)
حافظه کاذب یعنی مغز ما خاطرهای را متفاوت از آنچه که رخ داده است به یاد بیاورد یا حتی در مواردی خاطرهای را به یاد بیاورد که اصلاً رخ نداده است.
اما حافظه کاذب و قانون تکمیل چگونه به رسانه مرتبط میشوند؟
شاید برای شفاف شدن دو تعریف بهتر باشد با هم مثال دیگری را بررسی کنیم. فکر کنید شاهد یک دزدی بودید و پلیس از شما درباره رنگ لباس سارق سؤال میکند. اما شما رنگ لباس سارق را یادتان نمیآید. کافی است تا یک نفر دیگر که شاهد ماجرا بوده است رنگی مانند بنفش را بگوید تا شما تصویری در ذهنتان به وجود بیاید و با خودتان بگویید؛ «آره، فکر کنم رنگ لباس بنفش بود».
در واقع ما اینجا تصویری از پاندای ناقص را داریم و مغز ما به دنبال راهی برای تکمیل این جاهای خالی است. حالا مغز اطلاعاتی را دریافت کرده است که به نظرش منطقی و قابلقبول میرسد. پس میپذیرد که رنگ لباس میتواند بنفش باشد و قسمت خالی خاطره را با آن پر میکند. اما اگر رنگ لباس بنفش نبود چطور؟ ما در اینجا خاطره را متفاوت از آن چیزی که بوده است در مغزمان تکمیل کردیم و به نوعی دچار حافظه کاذب شدهایم.
یک نکته دیگر هم درباره حافظه کاذب این است که برای مغز انسان ساختن یک خاطره از تغییر دادن آن آسانتر است و معمولاً خاطرات به سختی در مغز ما تغییر میکنند. حالا فکر کنید رسانهای در شبکههای اجتماعی درباره یک اتفاق اطلاعات غلطی را منتشر کند و ما هم آن را مطالعه کنیم. دوباره در اینجا اگر کل واقعه یا اتفاق را همان تصویر ناقص پاندا در نظر بگیریم، رسانه توانسته بخشهای خالی آن را با اطلاعات غلط و در ظاهر قابلقبول برای ما پر کند و برای ما حافظه کاذب بسازد. حالا حتی اگر بعداً هم رسانه آن را تصحیح کند، احتمال تغییر این خاطره در مغز بسیار پایین است. این موضوع با توجه به وجود اطلاعات نادرست (Misinformation) و اخبار جعلی و دروغ (Fake News) در رسانهها، نشان دهنده آسیبپذیری ما در برابر اخبار و اطلاعات مختلف است.
سوگیری تأییدی (Confirmation Bias)
یکی دیگر از راههایی که مغز با استفاده از آن در زمان صرفهجویی میکند، پیدا کردن اطلاعاتی است که قبلاً به درستی آن اعتقاد داریم. چنین چیزی سوگیری تأییدی نام دارد و به این معناست که افراد به صورت طبیعی به دنبال اطلاعاتی هستند که باورها و اطلاعات پیشین آنها را تأیید میکند. برای مثال اگر طرفدار مدل فکری یا گروه سیاسی خاصی هستید معمولاً در رسانهها اخباری را میخوانید که آنها را تأیید کند. همچنین این سوگیری باعث میشود افراد با دیدگاههای مختلف درک و برداشت متفاوتی از یک رسانه داشته باشند.
این سوگیری مانند قانون تکمیل برای افراد خطرناک است، چراکه الگوریتمهای شبکههای اجتماعی معروف مانند فیسبوک (Facebook)، توییتر (Twitter)، اینستاگرام (Instagram) و … به گونهای تنظیم شدهاند که این سوگیری را در افراد تقویت کنند. از آنجایی که هدف تمامی این شبکههای اجتماعی حضور و گذاشتن زمان بیشتر افراد در آنها است، الگوریتمها به افراد چیزهای بیشتری را که دوست دارند نشان میدهد.
اطلاعات قابلقبول (Information Satisficing)
وقتی مشغله و دغدغههای ما زیاد باشد یا واقعاً به دنبال پیدا کردن پاسخ درست نباشیم، معمولاً هر پاسخی را که در مقابلمان گذاشته شود میپذیریم. به چنین اطلاعاتی قابلقبول گفته میشود. این نوع اطلاعات معمولاً برای مغز ما قابلقبول به نظر میرسند و از آنجایی که دانستن آنها برایمان حیاتی نیستند، برای مغز چنین پاسخهایی کافی خواهند بود.
با وجود چنین ویژگیهایی در مغز انسان، رسانهها میتوانند به راحتی موضوعهای پیچیده یا دشوار را برای افراد به گونهای روایت کنند که افراد با آغوش باز از آن استقبال کنند، حتی اگر نادرست باشد. پس بهطور خلاصه مغز انسان در رسانه تمایل دارد هر زمان که میتواند، راههای میانبری را انتخاب کند و با کمترین اطلاعات قانع شود، در حالی اگر موضوع دقیقتر بررسی شود، برداشت فرد نسبت به موضوع تغییر میکند. به همین دلیل مهم است که بتوانیم راهی را برای جلوگیری از چنین اتفاقهایی پیدا کنیم.
سواد رسانهای؛ ساده، اما ضروری
انجمن ملی آموزش دهندگان سواد رسانهای (National Association of Media Literacy Educators)، سواد رسانهای (Media Literacy) را اینگونه توصیف میکند:
«توانایی دسترسی، تجزیهوتحلیل، ارزیابی، ایجاد و عمل با استفاده از همه روشهای ارتباطی»
بر اساس این تعریف هر فرد برای کار کردن با انواع رسانه (از سنتی تا آنلاین) نیاز به ۵ مهارت دارد که در ادامه هر یک را شرح خواهیم داد.
-
دسترسی (Access)
قدم اول برای کار کردن با رسانه دسترسی داشتن به آن است. برای مثال برای دسترسی به رسانههای سنتی باید روزنامه یا مجله بخریم و یا اگر بخواهیم رسانههای آنلاین را دنبال کنیم به اینترنت نیاز داریم. میزان دسترسی به رسانهها در سراسر جهان میتواند با توجه به قوانین مختلف کشورها متفاوت باشد. اما امروزه به توجه به رشد بالای رسانههای آنلاین نیاز به دسترسی به اینترنت برای افراد بیشتر شده است تا حدی که در سال ۲۰۱۶ سازمان ملل (United Nations) نیز دسترسی به اینترنت را یکی از حقوق اصلی برای هر انسان اعلام کرد.
-
تجزیهوتحلیل (Analyze)
همه ما میدانیم که رسانهها سرشار از اطلاعات مختلف هستند و هر رسانهای با اهداف و دیدگاههای خاصی ساخته شده است. برای همین باید در بین آنها به دنبال محتوایی باشیم که بالاترین کیفیت را دارد. برای پیدا کردن آن هم باید بتوانیم انواع محتوا را تجزیهوتحلیل کنیم. رنه هابز (Renee Hobbs) محقق سواد رسانهای، توصیه میکند پیش از انتخاب یک رسانه ابتدا به پنج سؤال پاسخ دهید؛
-
- پیامی که میخوانید را چه کسی و با چه هدفی ایجاد کرده است؟
مثلاً هدف از تبلیغات شرکت A چیست؟
-
- از چه تکنیکهایی برای جلب و حفظ توجه شما استفاده میکند؟
آیا محتوای رسانه شامل اطلاعاتی است که شما داستان را باور کنید؟
آیا از تیترهای جذاب برای جلب توجه شما استفاده میکند؟
-
- چه ارزشها، دیدگاهها و سبکهای زندگی را نشان میدهد؟
این پیام حاوی دیدگاه خاصی است؟
-
- افراد مختلف چگونه ممکن است این پیام را تفسیر کنند؟
آیا والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ یا بهترین دوست شما نیز همین احساس را در مورد این موضوع دارند؟
-
- چه چیزهایی از قلم افتاده یا حذف شده است؟
آیا مقاله از چندین دیدگاه برای توضیح یک موضوع استفاده کرده است؟
یا فقط بیانگر دیدگاه خاصی است؟
جواب به این ۵ سؤال میتواند به ما در تجزیهوتحلیل و همچنین ارزیابی کیفیت و اعتبار رسانه کمک کند.
-
ارزیابی کردن (Evaluate)
بعد از تجزیهوتحلیل نوبت ارزیابی رسانه میرسد. از نظر جولی کویر (Julie Coir) محقق سواد رسانهای، برای ارزیابی اعتبار یک رسانه باید به چهار نکته کلیدی توجه کرد:
-
- میزان مرتبط بودن (Relevance)
آیا هدف مقاله با محتوا مرتبط است؟
برای مثال اگر در مقالهای با موضوع « تغییرات آبوهوا و اثرات آن بر قارهها» بیاییم درباره مزیت برنامهریزی توضیح دهیم، این نشان دهنده مرتبط نبودن محتوا و هدف مقاله است. همچنین اگر در گوگل درباره پخت قرمهسبزی جستوجو کردید و به جای آن درباره آش رشته محتوا به شما داد، این محتوا مرتبط با هدف نیست.
-
- میزان دقیق بودن (Accuracy)
این یعنی بتوانیم بررسی کنیم که محتوا چقدر مستند است یا منبع چقدر با سند و مدرک موضوع را بیان کرده است؟ محتوا براساس نظر شخصی است یا منابع دیگر هم آن را تأیید میکنند؟ ما باید بتوانیم منابع دیگر را هم بررسی کنیم. البته باید در نظر داشت که فقط به این دلیل که چندین رسانه داستان یکسانی را میگویند، به این معنی نیست که آن داستان درست است.
-
- میزان سوگیری رسانه (Bias)
هنگام بررسی رسانه باید دقت کنیم که نویسنده فقط با دیدگاه خاصی به یک موضوع میپردازد یا همه دیدگاهها را در نظر میگیرد؟ رسانههای مغرضانه میتوانند واقعیت را تنها با ارائه شواهدی که از یک عقیده خاص حمایت میکند، پنهان کنند. برای جلوگیری از چنین مشکلی جستوجو و مطالعه منابع با دیدگاههای مختلف میتواند کمک بزرگی به ما کند.
-
- قابلیت اطمینان (Reliability)
منظور از قابلیت اطمینان یعنی یک ناشر یا نویسنده بر اساس عملکرد کلی خود چقدر قابل اعتماد است. این کار شاید کمی سخت به نظر بیاید اما با ارزیابی مداوم میزان مرتبط بودن، دقت و سوگیری میتوانیم تعیین کنیم که آیا کار یک ناشر در کل قابلاعتماد است یا خیر.
-
ایجاد کردن (Create)
شاید سرگرمکنندهترین مهارت سواد رسانهای این باشد که خودمان بتوانیم رسانه ایجاد کنیم. اما برای ایجاد رسانه لازم نیست که حتماً شرکت خبری داشته باشیم. برای مثال ارسال پست در شبکههای اجتماعی یا نوشتن در یک وبلاگ هم باعث ایجاد رسانه میشود. البته باید در نظر داشته باشیم که ما نسبت به چیزی در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذاریم، مسئولیت داریم.
-
عمل کردن (Act)
منظور از عمل کردن در سواد رسانه این است که بر اساس اطلاعاتی که از رسانه بدست میآوریم، اقدامی را انجام دهیم. برای مثال با جستوجو در اینترنت نامزدی که میخواهیم به آن رأی بدهیم را انتخاب کنیم. یا پس از آگاه شدن از اعتیاد به شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام یا توییتر تصمیم بگیریم ساعات استفاده کردن از این شبکهها را محدود کنیم و با هر رسانهای خودمان را سرگرم نکنیم.
ممکن است از خودتان بپرسید:
آیا واقعاً افراد هر روز برای تمامی رسانهها از این ۵ مهارت استفاده میکنند؟ جواب واضح است؛ البته که نه. این غیر ممکن است که بتوانیم این مهارتها را برای تمامی رسانههایی که در طی روز با آنها در ارتباط هستیم استفاده کنیم. اما کمکم وقتی از این مهارت در رسانه های مختلف میکنیم، این کار برایمان تبدیل به یک عادت خواهد شد.
منابع: