مارک زاکربرگ با بررسی الگوی رفتاری مردم فهمید که آنها دوست دارند با یکدیگر در ارتباط باشند و اغلب این ارتباطات به صورت آنلاین انجام میشود. به همین خاطر، فیسبوک را راهاندازی کرد که امروزه بیش از دو میلیارد کاربر دارد و درآمد خالصش در سال ۲۰۲۰ به ۲۹ میلیارد دلار رسیده است.
اما رسیدن به این جایگاه برای بنیانگذار فیسبوک ساده و آسان نبوده و در طول مسیرش مرتکب اشتباهاتی شده است که با یادگیری از آنها توانسته به این موفقیت برسد. در این مقاله میخواهیم درباره یکی از اشتباهات رهبری مارک زاکربرگ در اوایل راهاندازی فیسبوک و درسی که از آن گرفت، صحبت کنیم.
زمانی که مارک زاکربرگ فیسبوک را در فوریه سال ۲۰۰۴ راهاندازی کرد، دانشجوی دانشگاه هاروارد بود. بعد از گذشت دو سال از دوران تحصیلش از دانشگاه انصراف داد تا شرکت خودش را راهاندازی کند. او در سنی (۱۹ سالگی) که هنوز خیلی از افراد اولین شغل تماموقت خود را نداشتند، مشغول راهاندازی یک شرکت تکنولوژی بود که از اتاقی در خانه مسکونی دانشگاه هاروارد به نام Kirkland House شروع و خیلی سریع به محبوبترین شرکت در سیلیکونولی تبدیل شد.
اما مارک زاکربرگ به همان سرعتی که کسبوکارش داشت بزرگ میشد، نتوانست بهعنوان رهبر رشد کند. این موضوع در جولای سال ۲۰۰۶ آشکار شد؛ زمانی که یاهو پیشنهاد خرید فیسبوک به قیمت یک میلیارد دلار را به او داد. مارک این پیشنهاد را رد کرد و به جای آن بر روی راهاندازی اولین محتوای خبری (News Feed) فیسبوک تمرکز کرد تا افراد بیشتری را به یکدیگر ارتباط دهد. او رویا و چشماندازی برای کسبوکارش متصور بود که میخواست به آن برسد. هدف او این نبود که صرفاً یک شرکت راهاندازی کند؛ بلکه میخواست اثرگذار باشد.
او در سخنرانی که در سال ۲۰۱۷ در جشن فارغالتحصیلی دانشگاه هاروارد داشت، گفت: «ما در حال راهاندازی اولین سرویس اطلاعرسانی بودیم و من فکر کردم اگر بتوانیم تنها همین را راه بیندازیم، میتوانیم شیوهی یادگیریمان را از محیط پیرامون و جهان تغییر دهیم.»
مشکل اینجا بود که زاکربرگ بهعنوان یک مدیرعامل نتوانسته بود به درستی مأموریت فیسبوک را به تیمش منتقل کند و آنها را با اهدافش همراه سازد؛ زیرا فکر میکرد که آنها نیز مثل او فکر میکنند. این یک اشتباه در رهبری بود. در نتیجهی این اشتباه، اعضای تیم از او عصبانی بودند که چرا پیشنهاد میلیونی یاهو را رد کرده است. زاکربرگ توضیح میدهد: «قبول پیشنهاد یاهو صرفاً تحقق رویای تیمهای استارتاپی است که چشمانداز بلندمدت و اهداف متعالی برای کسبوکارشان ندارند.»
مقاله پیشنهادی: یاهو، از عرش به فرش
او به یاد میآورد که رد کردن این پیشنهاد باعث به وجود آمدن اختلاف و ایجاد فاصله بین اعضای شرکت شد. بعد از یک بحث پرتنش، مشاوری به مارک زاکربرگ گفت که اگر با فروش فیسبوک موافقت نکند تا آخر عمر از این تصمیم پشیمان خواهد شد. روابط اعضای تیم آنقدر ضعیف و شکننده شده بود که در مدت یک سال تمام افراد حاضر در تیم مدیریت از این شرکت رفتند.
مارک میگوید: «آن زمان سختترین دوران رهبری فیسبوک بود. من به کاری که در حال انجامش بودم باور داشتم؛ اما احساس تنهایی میکردم. از آن بدتر اینکه تقصیر خودم بود. به این فکر میکردم که من اشتباه کردم؛ یک بچهی ۲۲ سالهی خائن که هیچ چیزی از سازوکار این دنیا نمیفهمد.»
درست سه سال بعد از پیشنهاد یاهو، در سال ۲۰۰۹ فیسبوک برای اولین بار به سوددهی رسید و در سال ۲۰۱۲ سهام شرکت خود را به بازار بورس عرضه کرد.
بیش از یک دهه بعد، زاکربرگ ۳۳ ساله تبدیل به فردی شده بود که میتوانست به خوبی با افراد تیمش ارتباط برقرار کند. بخشی از این تغییر و پیشرفت به لطف مربیگری حرفهای شریل سندبرگ (Sheryl Sandberg)، مدیر ارشد عملیات فیسبوک (COO)، بود.
او میگوید: «حالا که سالها از آن زمان میگذرد، میفهمم که بدون داشتن اهداف و چشمانداز متعالی چه اتفاقی برای کسبوکار میافتد. این بستگی به ما دارد که کارهایمان را طوری برنامهریزی کنیم که بتوانیم همه با هم روبهجلو پیش برویم.»
در فوریه سال ۲۰۱۷ زاکربرگ مانیفستی نوشت و منتشر کرد. او چشماندازش را از آیندهی جهانی بههمپیوسته و اهمیت آن را در یک متن ۶۰۰۰ کلمهای بیان کرد.
او در بیانیه مأموریت مینویسد: «هدف فیسبوک کنار هم آوردن افراد و ساختن یک اجتماع جهانی است. در زمانهایی مانند الان مهمترین چیزی که ما در فیسبوک میتوانیم انجام بدهیم این است که زیرساختهای اجتماعی لازم را توسعه دهیم تا مردم این قدرت را داشته باشند اجتماعی جهانی را خلق کنند که برای همهمان مفید باشد.»
به باور زاکربرگ، مأموریت آنقدر مهم است که همه باید شانس پیدا کردن خودشان را در آن داشته باشند.
او میگوید: «کافی نیست برای خودتان هدف داشته باشید. شما باید حس داشتن هدف را در دیگران به وجود آورید و به آنها انتقال دهید.»
مثلاً «پول درآوردن» هدف نیست. اگر انگیزه همه کارهای شما حرص و طمع باشد، مردم متوجه آن خواهند شد و به طور غیر ارادی از تعامل و ارتباط با شما خودداری میکنند. به همین دلیل است که هر سودی که به دست میآورید، چیزی بیشتر از نتایج تحقق اهداف زندگیتان نخواهد بود.
در چنین شرایطی از خودتان بپرسید که کسبوکارتان چه معنایی را به زندگیتان میدهد و چرا افراد باید به پیشنهادتان اهمیت بدهند؟ آیا کسبوکارتان مأموریتی را دنبال میکند که بزرگتر از شماست؟ پاسخ به این سؤالها به شما نشان خواهد داد که آیا به سمت هدفی بزرگتر در حرکت هستید یا خیر.
زمانی که شما در کسبوکار یا زندگی شخصیتان چشماندازی بالاتر از پول داشته باشید، فروش در اولویت بعدیتان قرار خواهد گرفت. پس در کسبوکارتان از این اشتباه بنیانگذار فیسبوک یاد بگیرید و همه اعضای تیم را برای رسیدن به هدفی مشترک آماده کنید و به آنها انگیزه بدهید که به دنبال تحقق چه چیزی هستند و هر یک از آنها چه نقشی در تحقق این هدف دارند.
نویسندگان:
سارا مقدسی
سحر رایزن
منابع:
- Facebook’s revenue and net income from 2007 to 2020, by statista, 2021
- What Mark Zuckerberg learned from ‘his hardest time leading Facebook’, by CNBC, 2017
- Life Lessons from Mark Zuckerberg: 7 Things the Founder of Facebook Can Teach You, by Kevin Abdulrahman, 2020
- How Facebook’s Mark Zuckerberg learned his toughest lesson as CEO, by FOXBUSINESS