هیچ کس نمیخواهد که مدیر یا سرپرست بدی باشد؛ اما برخی از مدیران بااستعداد ممکن است که در زمان رهبری تیم به افرادی جزئینگر (Micromanager) تبدیل شوند. گاهی اوقات مدیران متوجه این اشتباه نمیشوند و در نتیجه نیروی انسانی و قدرت رهبری خود را از دست میدهند. به علاوه با این کار، بهرهوری تیم نیز کاهش مییابد.
آیا شما نگران این هستید که از نظر دیگران یک مدیر جزئینگر باشید؟ اگر چنین عادتی دارید، چگونه میتوانید در برابر تمایلات مدیریت جزئینگر خود مقابله کنید و برای همیشه از شر آن خلاص شوید؟ ۳ راهکار زیر را دنبال کرده تا به تیم خود ثابت کنید که عادت مدیریت جزئینگر خود را از بین بردهاید.
از پیگیری مداوم دست بکشید
شاید شما با خود فکر کنید که پیگیری مداوم یک پروژه، کار بسیار مفیدی است؛ اما کارمندانتان به احتمال زیاد نظری متفاوت خواهند داشت. قبول کنید که این کار بعضی مواقع آزاردهنده است. به کارمندان فرصت بدهید تا خودشان به شما مراجعه کنند.
یک روش مناسب برای اینکه کارمندانتان به شما مراجعه کنند، برنامهریزی منظم برای تشکیل جلسات است تا اعضای تیم، میزان پیشرفت پروژههای جاری را گزارش دهند. برای مثال، در یک جلسه با تیم فروش خود میتوانید در رابطه با میزان پیشرفت فرصتهای مختلفِ فروش صحبت کرده و با طوفان فکری برای پیش بردن این فرصتها با یکدیگر بحث کنید. در این صورت کارمندان از زمان مورد انتظار شما برای ارائه گزارش مطلع شده و میتوانند بر این اساس برنامهریزی کنند. این راهکار باعث میشود شما نیز به جای تمرکز بر روی نتایج لحظهای هر پروژه یا مأموریت، بر روی نتایج نهایی و دستاوردها متمرکز شوید.
به تخصص تیم خود اعتماد کنید
آیا دائماً به طراح خود میگویید که در پروژههای مختلف از چه رنگهایی استفاده کند؛ در حالی که تجربه کافی در طراحی ندارید؟ آیا تاکنون پیش آمده است که به تبلیغنویس (Copywriter) خود بگویید که مدل نوشتن و دستور ویرایش او را قبول ندارید؛ چون معتقدید که شیوههای بهتر از این نیز وجود دارند؟
اگر پاسختان به یک یا هر دوی این سؤالها مثبت است، پس بدانید که شما به اعضای تیم خود آزادی عمل مناسب نمیدهید تا بتوانند از تخصصشان به درستی استفاده کنند. شاید شما بخواهید که به عنوان یک رئیس، مدیریت جزئینگر خود را توجیه کنید؛ چرا که معتقدید همه اعضا باید جوابگوی شما باشند؛ اما این طور نیست. وظیفه شما به عنوان یک رئیس، شناسایی بهترین ایدههاست؛ نه صرفاً آگاهی از آنها.
در وهله اول به یاد بیاورید که چرا آن طراح یا تبلیغنویس را استخدام کردید؟ بله، به خاطر تخصص او! کارشناس شما به دلیل اینکه نسبت به موضوع و پروژههای در دست، بینش عمیقتری دارد، بهتر میتواند فرصتهای بالقوه را شناسایی کرده و از آنها بهره بگیرد.
در ابتدا از دانش عمومی خود برای انتخاب فرد مناسب در تیم استفاده کنید. اما پس از انتخاب کارشناسان موردنظرتان باید با مدیریت مناسب به آنها بفهمانید که به چه چیزی نیاز دارید. همچنین از آنها حمایت کرده و منابع موردنیازشان را فراهم کنید تا اهداف پروژه محقق شود. سپس به آنها اعتماد کنید تا مأموریت خود را با موفقیت انجام دهند.
بیشتر از آنچه میتوانید کارها را واگذار کنید
شما به عنوان یک مدیر اجرایی برای فروش و موفقیت بیشتر، اهداف مالی برای خود تعریف میکنید. به همین دلیل وقتی که یک کار مهم پیش میآید ممکن است که به ضربالمثل «اگر میخواهی کاری درست انجام شود، خودت انجامش بده» تمایل پیدا کنید. در واقع به جای محول کردن یک پروژه مهم به یک تازهکار، خود را متقاعد میکنید که برای او بهتر است تا با تماشا کردن یاد بگیرد و کاری انجام ندهد. این روش خوبی برای آینده تیم یا از بین بردن عادت مدیریت جزئینگر نیست.
به کارمندان خود اجازه دهید که کارهای مشکلتری را بر عهده بگیرند. به عنوان مثال، گِرِگ مکبث (Greg McBeth)، رئیس بخش درآمد در Node.io، اغلب به تیم فروش خود فرصت میداد تا در بستن قراردادها مشارکت کنند. نظر او این است که: «شما به عنوان یک مدیر نباید از این واهمه داشته باشید که افراد تیمتان بخواهند کار جدیدی را بر عهده بگیرند. برای مثال، در یک جلسه فروش میتوانید جلسه را به صورت زنده یا ضبط شده مرور کرده و مشخص کنید که کارمندان چه کارهایی را درست انجام دادند و برای ملاقات بعدی در چه مواردی باید بیشتر تلاش کنند.» در واقع به جای آنکه در حین جلسه در امور دخالت کنید، بعد از اتمام آن به اعضایتان بازخورد بدهید. در این حالت به جای یک مدیر جزئینگر به مربی حامی کارمندان تبدیل میشوید.
از طرف دیگر، مکبث میداند که نمیتوان تیم خود را برای هر واقعه احتمالی آماده کرد. او معتقد است که تجربه واقعی، بخش مهمی از فرایند یادگیری است. پژوهشی در شرکت گالوپ (Gallup) نشان داد که واگذاری بیشتر کارها به تیم نتیجه مثبتی خواهد داشت. بنابراین، مدیرانی که استعداد واگذار کردن کارها به تیم خود را دارند و از آن استفاده میکنند، میتوانند موفقیت و رشد بیشتری داشته باشند. در مقابل، مدیرانی که خود را غرق جزئیات مدیریت شرکت میکنند، چندان موفق نخواهند بود.
دفعه بعدی که در جزئیات کارها و وظایف کارمندانتان بیش از حد غرق شدید، نفس عمیقی بکشید و به آرامی خود را از آن حالت خارج کنید. تقریباً همیشه میتوانید یک روش جایگزین برای رفتار مدیریتی جزئینگر خود پیدا کنید. از این اطمینان داشته باشید که دیگران، شما را در موقع نیاز آگاه میکنند و میدانند که چگونه باید کارها را انجام دهند. این امر به شما در طولانیمدت کمک خواهد کرد. به تیم خود آزادی عمل و قدرت بیشتری بدهید. در این صورت خواهید دید که کمتر دیگران را کنترل میکنید و نگرانیهایتان نیز کمتر شده است.
مترجم: امیررضا اصغرزاده
مقاله پیشنهادی: ۱۶ روش برای هدایت، الهامبخشی و تشویق تیم به سمت موفقیت