در عصر دیجیتالی که در آن به سر میبریم، بسیاری از سازمانها و کسبوکارها قصد دارند تا در دیجیتالی شدن و نوآور بودن سرآمد شوند. یکی از مهمترین موضوعات در دیجیتالی شدن کسبوکارها، واسط برنامهنویسی کاربردی یا API است. APIها ابزاری برای ارتباط میان کسبوکارها هستند. هر کسبوکار میتواند از طریق API خدمات خود را به دیگران عرضه کرده و از دیگران خدمت بگیرد. این اشتراک دادهها و تبادل خدمات، کسبوکارها را در اکوسیستمی یکپارچه گرد هم آورده و موجب همافزایی میان آنها میشود.
مجموعه «پادیوم» یک پلتفرم عرضه و دریافت API است. این مجموعه راهکار جامع و یکپارچهای برای ارائه خدمات دیجیتال به کسبوکارها است. کسبوکارها میتوانند خدمات مختلفی از جمله زیرساختهای پرداخت الکترونیک، بیمه، حملونقل، هوش مصنوعی و… را از پادیوم دریافت کنند. پادیوم اخیراً گزارشی از مدیریت راهبردی عرضه API منتشر کرده است. در این مقاله قصد داریم تا API و نقش آن در مدل کسبوکار را بررسی کرده و در نهایت به ورود یک سازمان به دنیای APIها بپردازیم.
API چیست؟
API یک پل ارتباطی میان نرمافزارهای مختلف است. این یعنی نرمافزارهای مختلفی که به صورت جداگانه ایجاد شدهاند را میتوان با API به یکدیگر متصل کرد. API میتواند دو بخش از یک نرمافزار، دو نرمافزار داخلی یک سازمان یا دو سامانه کاملاً جدا را به هم متصل کند. مراحل عمل کردن یک API به شکل زیر است. سرویسدهنده، ارائهدهنده API بوده و سرویسگیرنده متقاضی و استفادهکننده از آن است. مراحل شکل فوق به شرح زیر است:
- مرحله اول؛ فراخوانی: درخواست از سوی سرویسگیرنده به سرویسدهنده ارسال میشود.
- مرحله دوم؛ اجرای درخواست: درخواست توسط سرویسدهنده انجام میگیرد. این درخواست میتواند شامل طیف گستردهای از خدمات مانند پرداخت، نقشه، اعتبارسنجی، استعلام، صدور بیمه و … را دربربگیرد.
- مرحله سوم؛ پاسخ: گزارش و پاسخ درخواست سرویسگیرنده از سمت سرویسدهنده داده خواهد شد.
بررسی انواع API
به طور کلی APIها بر اساس نوع استفادهکننده، به سه مدل زیر تقسیم میشوند:
- APIهای داخلی: این APIها میان سامانههای داخلی سازمان تعریف و استفاده میشوند.
- APIهای همکار: این APIها توسط شبکه همکاران سازمان مانند مشتریان و شرکای تجاری استفاده میشوند.
- APIهای عمومی: این APIها توسط تمامی توسعهدهندگان نرمافزار قابل استفاده هستند و به آنها APIهای باز یا عمومی هم گفته میشود.
سازمانها در روند رشد خود به ترتیب از انواع APIهای ذکر شده استفاده میکنند. یعنی در ابتدا میکوشند سامانههای خود را مبتنی بر API طراحی کنند (API داخلی)، سپس APIهایی را در اختیار شبکه همکاران خود قرار میدهند. بعد از این مرحله APIهای خود را به صورت عمومی و باز منتشر میکنند. دلیل این امر این است که توسعه زیرساختهای API، تجربه، تخصص و زیرساخت فنی میخواهد که سازمانها به مرور زمان با آنها آشنا میشوند.
APIهای باز روند جدید بازار است که در صنایع مختلفی مانند بانکداری، لجستیک و … هم رشد کرده است. پیشبینی میشود در آینده اکثر سازمانهای ارائهدهنده API، آن را به صورت باز در اختیار همه قرار دهند.
جایگاه API در مدل کسبوکار سازمانها
همانطور که گفته شد، API مانند یک پل است که سامانههای مختلف یک سازمان (یا خارج از آن) را به هم مرتبط میسازد. بدون API تمام سامانهها باید به صورت یکجا و یکپارچه توسعه پیدا کنند که این موضوع زمان و هزینه گزافی برای سازمانها ایجاد میکند. ممکن است برخی از این سامانهها امکان تجمیع با یکدیگر را داشته باشند؛ اما برخی سامانهها اساساً امکان تجمیع ندارند. به طور مثال فرض کنید سازمانی نیاز به زیرساخت پرداخت دارد و برای رفع این نیاز خود مجبور به تاسیس یک بانک شود.
API به عنوان یک ابزار انتقال ارزش میتواند در تمام ابعاد کسبوکار نقشآفرینی مثبتی داشته باشد. این نقشآفرینی میتواند با جذب مشتریان جدید، ایجاد کانال ارائه خدمات و … موجب رشد و سودآوری چشمگیر سازمانها شود. این نقشآفرینیها در شکل زیر در بوم کسبوکار استروالدر آورده شده است.
سفر API سازمانها
اگر سازمانی به دنبال تحول دیجیتال درون خود باشد، بایستی API و نحوه درگیر شدن سازمان با آن را در نظر بگیرد. برای ورود به دنیای APIها، هر سازمان با توجه به نیازها و برنامههای آینده خود نیاز دارد تا سفر API خود را تعریف کند. روند این سفر به ترتیب به شرح زیر است:
-
- آغاز: اجماع مدیران برای ورود به دنیای API؛ سازمان برای ورود به این عرصه، به یک تصمیم منسجم میرسد
- ارزیابی درونی: ارزیابی داخلی توانمندیها و داراییها؛ آیا سازمان توانمندی فنی تولید و عرضه API را دارد؟
- ارزیابی بازار: آیا داده و خدمتی که سازمان از طریق API میخواهد ارائه دهد، بازار مناسبی دارد؟
- گزینش راهبرد: شیوه ورود به بازار API؛ آیا سازمان میخواهد عرضه APIها را به یک سازمان دیگر برونسپاری کند؟ یا قصد دارد به طور مستقیم خود APIهایش را مدیریت کند؟
- طراحی سبد: سازمان سبد APIهای عرضه شده خود را طراحی کرده و مشخصات آنها را استخراج میکند تا پیادهسازی آنها آغاز شود.
- قیمتگذاری: با توجه به ارزیابی بازار و ماهیت سبد، قیمتگذاری و سیاستهای فروش مشخص میشود.
- عرضه ابتدایی: سازمان APIها را به تعداد اندکی از کسبوکارهای نزدیک و مورد اعتماد خود عرضه میکند.
- بهینهسازی: سازمان با دریافت بازخورد اولیه بازار، APIها را بهینهسازی میکند. چرخههای نوآوری و یکپارچهسازی APIها در این گام جای میگیرند؛ یعنی در حین عرضه انبوه API که گام بعدی است، بهینهسازی APIها انجام میشود.
- عرضه انبوه: در این گام سازمان با تمام توان، APIهای خود را در بازار عرضه کرده و تلاش میکند تا مقیاسپذیری بیشتری داشته باشد.
تمامی این گامها به طور مفصل در گزارش راهبری پروژههای API مجموعه پادیوم بررسی شدهاند؛ اما با توجه به اهمیت گام ارزیابی بازار، در ادامه تنها به این گام میپردازیم.
ارزیابی بازار برای ورود به دنیای APIها
برای ارزیابی بازار API، نیاز است تا حداقل ۴ عامل زیر در نظر گرفته شود:
- تعداد و فرکانس فراخوانی
- تعداد مشتری
- تمایل مشتری به پرداخت
- قدرت چانهزنی
تعداد و فرکانس فراخوانی
APIها با خود معنای «اتوماسیون» را یدک میکشند و این اتوماسیون یا خودکارسازی هزینه دارد. برای مثال فرض کنید قرار است دادههای یک پزشک را در پنل سازمان نظام پزشکی استعلام کنید. انجام این کار به صورت دستی ۳ دقیقه زمان خواهد برد. در مقابل فرض کنید قرار است دادههای ۲ هزار پزشک را استعلام کنید. مطابقاً این کار ۶ هزار ساعت (معادل ۱۰۰ ساعت) زمان خواهد برد. در حالی که پیادهسازی APIهای پزشکی حدود ۵ ساعت زمان نیاز دارند و پس از آن استعلام به صورت خودکار انجام میگیرد. این مثال به خوبی نشان میدهد که «فرکانس» دریافت خدمت چگونه میتواند به عرضه API معنا ببخشد.
تعداد مشتری
اگر تعداد مشتری کافی در بازار برای دریافت خدمات API وجود نداشته باشد، عرضه عمومی API بیمعنی خواهد شد. برای سنجش این موضوع باید از دو دید به طور موازی استفاده کرد؛ یکی نگاه آماری و تعداد مشتریان بالقوه است و دیگری نگاه ارزشمحور است؛ بدین معنا که خدمت API تا چه حد میتواند برای مشتری خلق ارزش کند و مطلوب نیازهای وی باشد. برای این امر بایستی عوامل موثر بر تصمیمگیری مشتری را در نظر بگیرید. این عوامل در شکل زیر آورده شده است.
مقصود از عوامل بازدارنده عواملی هستند که ممکن است سبب عدم تمایل سرویسگیرنده برای استفاده از APIها شوند. در مقابل عوامل تشویقکننده عواملی هستند که موجب تقویت تمایل سرویسگیرنده برای دریافت و استفاده از APIها میشوند. در ادامه هر یک از این عوامل را شرح میدهیم.
عوامل تشویقکننده
- سناریوی کسبوکار: برخی زیرساختها مانند زیرساختهای مالی نوآورانه معمولاً میتوانند تحول قابل توجهی در سناریوی کسبوکار ایجاد کنند. حسابهای دیجیتال به کسبوکارها اجازه میدهند تا درآمدها را در خردترین سطح، تقسیم کرده و پیچدگیهای مالیاتی را در انتقال وجوه کاهش دهند.
- تجربه مشتری: برخی APIها موجب راحتی استفاده و تجربه بهتر مشتری از استفاده از خدمات سازمان میشوند. برای مثال، تجربه کاربری خدمات حملونقل، با امکان تسویه آنی بهبود یافته است.
- کاهش هزینه: APIها به صورت حداقلی سطحی از اتوماسیون و برونسپاری را برای سازمان ایجاد میکنند که موجب کاهش هزینهها میشود. این کاهش هزینه به خصوص در مواردی که حجم عملیات بسیار بالا باشد، میتواند جذابیت قابل توجهی برای مشتری خلق کند.
عوامل بازدارنده
- وابستگی عملیاتی: پیاده سازی APIها به این معناست که سرویسگیرنده، بخشی از عملیات خود را مبتنی بر سرویس بیرونی بنا میکند. این وابستگی عملیاتی، سطحی از ریسک را برای سازمان در پی دارد که در بسیاری از مواقع، موجب میشود تا سازمانها توسعه داخلی سرویس را ترجیح دهند.
- روال دریافت سرویس: برای بسیاری از سازمانها فرآیند خریدوفروش و دریافت API ناشناخته است و قراردادهای استانداری برای این کار درنظر نگرفتهاند؛ این موضوع سبب عدم مطلوبیت سرویس میشود.
- قابلیت یکپارچهسازی: هرچند که APIها ذاتاً قرار است مستقل از زیرساخت و پلتفرم باشند، اما برخی سازمانها سرویسهای خود را به صورتی ارائه میدهند که قابلیت یکپارچهسازی با خدمات سازمانهای دیگر را نداشته باشد.
- حریم خصوصی: بسیاری از APIها ممکن است حاوی دادههای خصوصی و حفاظتشده کاربران باشند. حفظ امنیت دادهها یکی از دغدغههای مهم کسبوکارهاست.
تمایل مشتری به پرداخت
اگر تعداد مشتری کافی در بازار وجود داشته باشد و API شما ارزش مطلوب وی را داشته باشد، باز هم ممکن است مشتریان تمایل کافی به پرداخت هزینه نداشته باشند. دلیل این موضوع میتواند رقابت زیاد ارائهدهندگان API باشد که موجب میشود حاشیه سود آنها کاهش یافته برخی از آنها مجبور شوند تا API خود را به صورت رایگان عرضه کرده و از مدلهای درآمدی دیگر استفاده کنند.
یکی از مهمترین دلایلی که مشتریان تمایل به پرداخت هزینه برای API نداشته باشند، هزینه پایین منابع انسانی است. بدین معنا که هزینه «خودکارسازی» فراتر از هزینه جذب نیروی انسانی باشد. به طور مثال اگر هزینه دریافت API برای یک سازمان، ماهیانه ۲۰ میلیون تومان باشد، این سازمان میتواند با جذب نیروی دورکار با حقوق ۶ میلیون تومان هزینه خود را کاهش دهد؛ بنابراین تمایلی به پرداخت هزینه برای API نخواهد داشت.
قدرت چانهزنی
برخی خدمات API بهصورت انحصاری در اختیار یک یا چند سازمان قرار دارند و مشتریان مجبورند که این خدمات را از همان سازمانهای خاص دریافت کنند. هرچند در درازمدت ممکن است این انحصار شکسته شود؛ اما در بسیاری از موارد، انحصار بهصورت قانونی یا بازاری وجود دارد. برای مثال در حوزه پرداخت آنلاین ابتدا انحصار در دست شرکتهای PSP بود و بعد از مدتی با تایید بانک مرکزی، پرداختیارها توانستند این انحصار را از بین ببرند.
باید در نظر داشت که انحصار در سمت ارائهدهنده API، تنها یکی از عوامل قدرت چانهزنی است. در سوی دیگر، دریافتکننده API نیز ممکن است قدرت چانه زنی بالایی داشته باشد و ارائهدهنده API را مجبور به عرضه خدمات در شرایط خاصی کند. به طور کلی بایستی قدرت چانهزنی، چه از سمت ارائهدهنده و چه از سمت دریافتکننده API در ارزیابی بازار در نظر گرفته شود.
برای کسب اطلاعات بیشتر از سایر گامهای سفر API سازمان میتوانید گزارش «راهبری پروژههای عرضه API» مجموعه پادیوم را از لینک زیر دریافت کنید: