استارتاپمقالات شاخص

داستان شگفت‌انگیز مافیای پی‌پل (The PayPal Mafia): نوابغ تجارت و تکنولوژی

12 دقیقه زمان تقریبی خواندن

همه ما در دنیای امروزی با تکنولوژی‌های تسلا (Tesla)، یوتیوب، لینکدین و اِسپیس‌اِکس (Spacex) آشنا هستیم. اما این ایده‌های نوین از کجا ریشه گرفته‌اند؟ چه کسانی این شرکت‌های بزرگ تکنولوژی را تأسیس کرده‌اند؟

امروزه تقریباً در هر حوزه‌ای که پول و قدرت حرف اول را بزند، با واژه «مافیا» روبه‌رو می‌شویم. این واژه برای گروه‌هایی استفاده می‌شود که توانسته‌اند در زمینه به خصوصی قدرتمند شوند. مافیای پی‌پل نیز شامل گروهی از کارآفرینان و بنیانگذارانی است که در حال حاضر، نبض دنیای تکنولوژی امروزی را در دست دارند. پی‌پل نامی آشنا در زمینه پرداخت آنلاین در جهان است که توانست سکوی پرتابی برای موفقیت بنیانگذاران و کارمندان خود شود. موفقیت استارتاپ‌ها اتفاقی بسیار نادر است و حتی اتفاق نادرتر از آن این است که بتوانند در پایان فعالیت‌های خود بیش از یک میلیارد دلار سود کنند؛ اما این اتفاق برای پی‌پل افتاد. هم‌اکنون همه اعضای مافیای پی‌پل از میلیاردرهای جهان به حساب می‌آیند. بنابراین، در ادامه به داستان شکل‌گیری و پیدایش این گروه می‌پردازیم.

هسته اولیه شکل‌گیری مافیای پی‌پل

این داستان در ابتدا با دستگاه‌هایی به نام پالم‌پایلوت (PalmPilot) آغاز می‌شود. این دستگاه‌ها، ابزارهای خاصی بودند که به آن‌ها «دستیار دیجیتال شخصی» یا PDA نیز می‌گفتند. پالم‌پایلوت‌ها قبل از اختراع گوشی‌های هوشمند به عنوان رایانه‌های قابل حمل و پیشرفته مورد استفاده قرار می‌گرفتند که قابلیت اتصال به اینترنت را نیز داشتند. این ابزارها در آن زمان در نوع خود بسیار پیشرفته بودند که به تدریج در اواخر دهه ۱۹۹۰ محبوبیت آن‌ها بیشتر شد.

در ادامه در سال ۱۹۹۸، پیتر تیل (Peter Thiel) و مکس لوچین (Max Levchin) تصمیم گرفتند که تکنولوژی را توسعه دهند که امکان پرداخت کاربر به کاربر را از طریق «دستیار دیجیتال شخصی» فراهم ‌کند. در آن زمان، انتقال پول به آسانی عصر حاضر نبود. در واقع ابزارهای آن دوران تنها پول نقد یا چک بودند و برای ارسال چک به افراد در فواصل دور نیز از خدمات پست استفاده می‌شد. از طرف دیگر، کارت‌های اعتباری و نقدی نیز رایج بودند؛ اما استفاده از آن‌ها تنها به خرید از خرده‌فروشی‌ها و مغازه‌ها محدود بود. از این رو، تیل و لوچین قصد داشتند که با ایده کیف پول الکترونیک، ارسال و انتقال پول را آسان‌تر کنند.

پیتر تیل، یک تاجر و سرمایه‌گذار آمریکایی بود که از دانشگاه استنفورد فارغ‌التحصیل شده بود. او در نیویورک برای مدتی به عنوان وکیل و معامله‌گر مشتقات (Derivatives Trader) کار می‌کرد. سپس به شهر خود سانفرانسیسکو بازگشت تا یک صندوق پوشش ریسک یا سرمایه (Hedge Fund) تأسیس کند. تیل به محض بازگشتش به سانفرانسیسکو در دانشگاه استنفورد، سخنرانی برگزار کرد و همان جا بود که با لوچین آشنا شد.

لوچین در سال ۱۹۹۱ و زمانی که تنها ۱۶ سال داشت، از اتحادیه جماهیر شوروی به شیکاگو مهاجرت کرد. او در دانشگاه ایلینوی (Illinois) در رشته علوم کامپیوتر تحصیل کرده بود. لوچین بعد از دانشگاه یک شرکت نرم‌افزار بازاریابی خودکار تحت عنوان نت‌مریدیان (Netmeridian) تأسیس کرد؛ اما در نهایت، این شرکت را به مایکروسافت فروخت.

هسته اولیه شکل‌گیری مافیای پی‌پل

پیتر تیل و مکس لوچین بعد از چندین هفته آشنایی با یکدیگر، سرانجام به ایده پالم‌پایلوت با پرداخت مستقیم (کاربر به کاربر) روی آوردند و در این راستا، شرکت فیلدلینک (Fieldlink) را بنیان نهادند. البته این شرکت بعد از مدتی به کانفینیتی (Confinity) تغییر نام یافت. این عنوان ترکیبی از دو واژه Confidence به معنای اطمینان و Infinity به معنای بی‌نهایت است.

ایلان ماسک، مؤسس شرکت ایکس‌دات‌کام به عنوان اولین بانک آنلاین

هم‌زمان با راه‌اندازی شرکت کانفینیتی، کارآفرین دیگری به نام ایلان ماسک ایده مشابهی را دنبال می‌کرد. اما او قصد داشت که یک بانک کاملاً آنلاین را تأسیس کند. ماسک اهل آفریقای جنوبی و از کودکی نیز بسیار باهوش و نابغه بود. او در سن ۱۰ تا ۱۲ سالگی توانست به صورت خودآموز برنامه‌نویسی کامپیوتر را یاد بگیرد و نهایتاً در سن ۱۲ سالگی، بازی ویدئویی را به نام بلستار (Blastar) توسعه داد که بعدها کد نرم‌افزار آن را با قیمت ۵۰۰ دلار (۱۳۰۰ دلار امروزی) فروخت.

ماسک در فوریه ۱۹۹۹ در سن ۲۷ سالگی اولین استارتاپ خود را به عنوان zip2 به شرکت کامپک (Compaq) با قیمت ۳۰۷ میلیون دلار فروخت که حدود ۲۲ میلیون دلار به خودش رسید. او بعد از یک ماه با کمک شریک تجاری‌اش، گرک کوری (Greg Kouri)، شرکت ایکس‌دات‌کام (x.com) را با هدف اولین بانک آنلاین در دنیا تأسیس کرد.

ایلان ماسک برای تسریع کارهای شرکت به سرعت اعضای تیم خود را جمع‌آوری کرد. یکی از افرادی که به تیم ماسک وارد شد، هریس فریکر (Harris Fricker) بود که تجربه زیادی در صنعت بانکداری داشت. اما رابطه بین فریکر و ماسک چندان خوب پیش نرفت؛ چرا که آن‌ها از همان ابتدا در نحوه اداره شرکت با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. در نتیجه بعد از مدتی فریکر به همراه تعدادی از مهندسان شرکت ایکس‌دات‌کام به قصد ایجاد شرکتی دیگر استعفا دادند.

ماسک بعد از این اتفاق، مهندسان بیشتری را برای احیای شرکتش استخدام کرد. در نهایت، مهندسان ایکس‌دات‌کام در طول سه ماه با پیشرفت سریع خود توانستند شب قبل از جشن شکرگزاری (Thanksgiving) در آمریکا، بانک آنلاین ایکس‌دات‌کام را راه‌اندازی کنند. ایکس‌دات‌کام بانک کاملی بود که با مؤسسه مالی چندملیتی بارکلیز (Barclays) در لندن شراکت داشت. شرکت ایکس‌دات‌کام در همان ابتدای تأسیس خود به حساب کاربران جدیدش ۲۰ دلار واریز می‌کرد و حتی به ازای معرفی هر کاربر جدید به شخص معرفی‌کننده نیز ۱۰ دلار می‌داد. این شرکت علاوه بر ارائه خدماتِ یک بانک عادی، خدمات پرداخت مستقیم (کاربر به کاربر) را نیز دقیقاً مانند شرکت کانفینیتی ارائه می‌کرد. در ادامه نیز توانست در اولین ماه‌های تأسیسش بیش از ۲۰۰ هزار کاربر را به خود جذب کند. در نتیجه به عنوان یک رقیب جدی برای شرکت کانفینیتی به روی کار آمد.

معرفی ایلان ماسک

ای‌بی (Ebay)، رقیب ایکس‌دات‌کام و کانفینیتی

هم‌زمان با شرکت ایکس‌دات‌کام، شرکت کانفینیتی نیز همچنان بر روی خدمات پرداخت بین کاربران تمرکز داشت. در آن زمان، هدف اولیه شرکت کانفینیتی ایجاد برنامه‌ای برای انتقال آسان پول بین دستگاه‌های پالم‌پایلوت بود. در حقیقت، ایجاد خدمات آنلاین اینترنتی برای پرداخت مستقیم در کانفینیتی پروژه اصلی به حساب نمی‌آمد. البته این پروژه بعدها تحت عنوان پی‌پل به مهم‌ترین پروژه پرداخت تبدیل شد که به مردم اجازه انتقال پول حتی بدون وجود دستگاه پالم‌پایلوت را نیز می‌داد (به این معنا که کانفینیتی بعدها با نام پی‌پل در زمینه پرداخت آنلاین به روی کار آمد). خدمات ارائه شده توسط کانفینیتی، رایگان و بسیار شبیه به ایکس‌دات‌کام بود. همین طور این شرکت مانند رقیبش (ایکس‌دات‌کام) مشوق‌هایی نیز برای عضویت و ارجاع کاربران جدید در نظر می‌‌گرفت.

اگرچه شرکت کانفینیتی خدمات محدودتری را نسبت به ایکس‌دات‌کام ارائه می‌کرد؛ اما به دلیل بازاریابی موفقش همچنان رقیب اصلی و معتبر ایکس‌دات‌کام به شمار می‌رفت. از دیگر امتیازهایی که شرکت کانفینیتی داشت، نفوذ بر روی کاربران یک شرکت تجارت الکترونیکی به نام ای‌بی بود. ای‌بی نزدیک به ۵ سال در صنعت خدمات آنلاین فعالیت داشت که در عرض یک سال تعداد کاربرانش از ۲ میلیون به ۱۰ میلیون نفر رسیده بود. این شرکت روزانه به طور متوسط حدود ۳ میلیون فروش و حراج کالا داشت. در واقع کاربران ای‌بی مناسب‌ترین گزینه برای خدمات پرداخت کاربر به کاربر بودند که از طرف ایکس‌دات‌کام و کانفینیتی ارائه می‌شد.

کاربران ای‌بی از جمله کاربران عادی بودند که تراکنش روزانه زیادی نداشتند. زمانی که کانفینیتی متوجه پتانسیل ای‌بی برای جذب کابران خدمات خود شد، تمام استراتژی‌های بازاریابی خود را طبق مخاطبان هدف ای‌بی تنظیم کرد. مهندسان کانفینیتی لوگویی برای حراج و فروش کالا طراحی کردند که کاربران ای‌بی با کد HTML می‌توانستند لوگوی کانفینیتی را در حراج خود قرار دهند و در ازای هم‌پیوندی هر کاربر جدید ۱۰ دلار اضافی دریافت کنند. ایکس‌دات‌کام نیز مسیر مشابهی را مانند کانفینیتی در پیش گرفت و کد HTML لوگوی خود را بر روی کالاهای ای‌بی طراحی کرد. در نتیجه بین دو شرکت ایکس‌دات‌کام و کانفینیتی رقابت شدیدی درگرفت.

اما رقابت اصلی از آن جا آغاز شد که ای‌بی در اواسط ۱۹۹۹ تصمیم گرفت که شرکت پردازش الکترونیکی بیل‌پوینت (Billpoint) را خریداری کند. با این کار، رقیب جدیدی بر عرصه فروش آمد که کار را سخت‌تر می‌کرد. از این رو، کانفینیتی برای پیروزی در این عرصه، ایده‌ جدید اما کمی ریسکی را به کار گرفت. این ایده که طراحی یک ربات آنلاین برای امور خیریه بود، شخصاً توسط لوچین طراحی شد. این ربات، حراج‌ها و کالاهای ای‌بی را بررسی می‌کرد و قبل از پیشنهاد به فروشنده برای خرید کالا به او خبر می‌داد که کانفینیتی قصد خرید این کالا را برای خیریه دارد. در صورتی که شخص فروشنده، آن کالا را می‌خواست باید در پی‌پل عضو می‌شد تا فرایند خرید و پرداخت به خیریه کامل شود.

اگرچه رقابت سنگینی بین ایکس‌دات‌کام و کانفینیتی برای جذب بازار آغاز شده بود؛ اما این رقابت خیلی ادامه پیدا نکرد. شرکت کانفینیتی با وجود آنکه بیشترین کاربران خدمات آنلاین در سایت ای‌بی را به خود جذب کرده بود؛ اما به سرعت در حال از دست دادن سرمایه‌‌های خود بود. در مقابل، ایکس‌دات‌کام با آنکه چندان معروف نبود، پول و سرمایه بسیار بیشتری برای ذخیره داشت. در ادامه در همان ماه، ای‌بی اعلام کرد که بازار بیل‌پوینت را برای ورود به خدمات آنلاین مستقیم به سایت اضافه می‌کند. بنابراین، دو شرکت ایکس‌دات‌کام و کانفینیتی تصمیم گرفتند که تمرکزشان را به جای رقابت بر روی بهبود عملکردشان بگذارند. از این رو، برای مبارزه با رقیب جدید با یکدیگر ادغام شدند. اما این شرکتِ ادغام شده باید با نام ایکس‌دات‌کام به کار خود ادامه می‌داد.

در این شرکت جدید، پیتر تیل نائب رئیس ارشد امور مالی (SVP Finance) شد و لوچین نیز جایگاه مدیر ارشد فناوری (CTO) را به خود اختصاص داد. از طرف دیگر، ماسک نیز اصلی‌ترین سهام‌دار و یکی از اعضای هیأت مدیره شرکت شد. در این میان، بیل هریس (Bill Harris) نیز به سِمت مدیرعامل شرکت درآمد. دلیل انتخاب وی در این جایگاه نیز موفقیت‌های قبلی‌اش در استارتاپ‌هایی مانند Quicken و Quickbooks بود.

اگرچه شرکت ادغام شده تحت عنوان ایکس‌دات‌کام پیش می‌رفت؛ اما با استراتژی‌ها و نشان برند پی‌پل ادامه داشت. برنامه ادغام موجب شد تا تغییراتی نیز در ساختار مدیریتی شرکت‌ها به وجود آید. همین عمل باعث شده بود که شرکت جدید به مجموعه‌ای کُند با خدمات پرداخت سنتی تبدیل شود. استراتژی شرکت جدید به این نحو بود که کاربران موجود در پی‌پل را به ایجاد حساب جدیدی در ایکس‌دات‌کام تشویق کند؛ اما این کار خیلی کُند پیش می‌رفت. از طرفی باعث شد که شرکت، مبلغ زیادی از پول خود را از دست بدهد.

در این زمان حتی بین تیل و هریس (مدیرعامل شرکت) اختلافاتی ایجاد شد. هریس اعتقاد داشت که شیوه مدیریت باید به گونه‌ای باشد که از کاربران برای انتقال پول، کارمزد و سود پولی دریافت شود؛ اما تیل این کار را خلاف هدف و استراتژی پی‌پل می‌دانست. او معتقد بود که شیوه تجارت پی‌پل بر پایه احترام و تعامل با مشتری است و دریافت کارمزد برخلاف این مدل تجاری است. حتی مدیران دیگر نیز به شیوه عملکرد هریس اعتراض داشتند. در نهایت، تیل از جایگاه خود در شرکت استعفا داد.

وقتی ماسک از استعفای تیل و اعتراض دیگران نسبت به عملکرد هریس باخبر شد، جلسه اضطراری هیئت مدیره را تشکیل داد و با رأی در جلسه، هریس را از مقامش برکنار کرد و خود جایگاه مدیرعاملی را به دست گرفت. سپس ماسک مقام قبلی خود را به تیل داد و او را به شرکت بازگرداند تا از این طریق روحیه از دست رفته شرکت نیز احیا شود.

هم‌زمان با مسائل داخلی در ایکس‌دات‌کام، بیل‌پوینت روزبه‌روز موقعیت و اعتبار خود را به‌عنوان جایگزین ایکس‌دات‌کام تثبیت می‌کرد. این شرکت حتی با بانک ولز فارگو (Wells Fargo) شریک شد و ۳۵٪ از سهام خود را به این بانک داد تا بتواند از تخصص بانکداری و پرداخت این بانک استفاده کند. در نتیجه بانک ولز فارگو نیز موافقت کرد تا فرایندهای پرداختی و خدمات پشتیبان مشتریان بیل‌پوینت را برعهده بگیرد. ای‌بی همچنین برای از میدان به درکردن رقیب خود از تکنیک‌ها و روش‌هایی برای ضربه زدن به لوگوهای پی‌پل استفاده کرد. برای مثال، قانونی ایجاد کرد که لوگوی مؤسسات مالی انتقال پول نباید از ۸۸ پیکسل در سایت بیشتر باشد. از این رو، اندازه لوگوی پی‌پل به میزان یک چهارم کاهش یافت. علاوه بر این، ای‌بی روزهای مشخصی را برای فروشندگان اعلام کرد که در این روزها، کاربران تنها از بیل‌پوینت می‌توانستند برای انتقال پول و معامله استفاده کنند.

سرانجام ادغام دو شرکت ایکس‌دات‌کام و کانفینیتی

ادغام دو شرکت ایکس‌دات‌کام و کانفینیتی با مشکلات دیگری هم روبه‌رو بود. اول اینکه این شرکت همچنان در حال از دست دادن پول زیادی بود و در ژوئن ۲۰۰۰، میزان سرمایه از دست رفته‌اش حتی به ۱۰ میلیون دلار رسید. مسأله دیگر، افزایش سریع تعداد کاربران در پی‌پل بود و در نتیجه لازم بود که پلتفرم‌ سرورهای وب‌سایت ارتقا پیدا کنند. لوچین و مهندسان کانفینیتی پیش از این، سایت پی‌پل را بر حسب پلتفرم و پایگاه داده اوراکل (Oracle) توسعه داده بودند و تنها با آن آشنایی داشتند. در مقابل، ماسک و مهندسان ایکس‌دات‌کام، سایت خود را بر روی پلتفرم Windows NT به راه انداخته بودند. از این رو، ماسک تصمیم گرفت که پلتفرم شرکت جدید بر روی Windows NT پایه‌ریزی شود. این عامل باعث ایجاد تنش زیادی بین کارمندان و ناراحتی لوچین و بسیاری از مهندسان سابق کانفینیتی شد.

حال در کنار تمام این مشکلات، ایکس‌دات‌کام باید با کلا‌هبرداران آنلاین و هکرهای روسی و نیجریه‌ای نیز دست و پنجه نرم می‌کرد. این هکرها به طور مستقیم از سرویس پی‌پل برای دریافت وجه نقد و سرقت از کارت‌های اعتباری کاربران استفاده می‌کردند. این موضوع شرایط را برای ایکس‌دات‌کام سخت‌تر کرده بود؛ چرا که فروشگاه‌هایی که از پی‌پل خرید می‌کردند، متهم و مسئول این سرقت‌های غیرمجاز شده بودند. حتی ایکس‌دات‌کام مجبور شد که برای یک فقره سرقت آنلاین مبلغی به میزان ۵/۴ میلیون دلار بپردازد.

ماسک به عنوان مدیرعامل شرکت جدید هم‌زمان با تمام این مسائل درگیر بود و از طرفی نیز باید با رقیب سرسختی به نام ای‌بی مبارزه می‌کرد. او قصد داشت که به جای تمرکز بر نام تجاری پی‌پل، از برند ایکس‌دات‌کام به طور کامل استفاده کند. حتی در سراسر شرکت نیز شایعه شده بود که ماسک قصد حذف برند پی‌پل را دارد؛ چرا که پیش از این، شخصاً یک میلیون دلار برای خرید دامنه ایکس‌دات‌کام هزینه کرده بود. از این رو، زمانی که ماسک دستور حذف برند پی‌پل را از وب‌سایت شرکت داد، خشم بسیاری از کارمندان را برانگیخت. او این دستور را پیش از سفرش به سیدنی برای تماشای مسابقات المپیک صادر کرد.

بنابراین، در غیاب ماسک، دیوید ساکس (David Sacks) از مدیران اجرایی شرکت از تغییر وب‌سایت امتناع کرد. او به همراه تعداد دیگری از اعضای هیأت مدیره در جلسه‌ای، ماسک را از سِمت مدیرعاملی برکنار کرد. اما اصرار ماسک برای بازگشت به موقعیت شغلی خود در شرکت به خاطر حفظ مقامش نبود؛ بلکه او بیشتر بر روی موفقیت پروژه تمرکز داشت. به همین دلیل، تیل و لوچین به ماسک اطمینان خاطر دادند که عدم حضور وی در شرکت به برنامه و پروژه آسیبی نخواهد رساند.

بعد از اینکه ماسک از مقام مدیریت برکنار شد، شرکت با چالش‌های بسیار زیادی روبه‌رو شد؛ اما خود را با هر مشکلی تطبیق داد. در نهایت، پی‌پل به تدریج به شرکتی پردرآمد تبدیل شد که توانست بر کلا‌هبرداران و هکرها نیز غلبه کند. سرانجام در ژوئن ۲۰۰۱، شرکت به صورت کامل به پی‌پل تغییر نام داد و آن را برند نهایی خود اعلام کرد. همین طور در سال ۲۰۰۲ توانست با پذیره‌نویسی عمومی سهام درآمدی معادل ۶۳ میلیون دلار کسب کند. از این به بعد ۷۰٪ از حراج کالاها و یک چهارم کل معاملات از طریق پی‌پل صورت گرفت. در همین زمان بود که ای‌بی تصمیم گرفت که علاوه بر بیل‌پوینت، پی‌پل را نیز خریداری کند. ماسک، تیل و باقی اعضای پی‌پل نتوانستند در برابر پیشنهاد چشم‌گیر ای‌بی مخالفت کنند. این معامله با حدود ۱/۵ میلیارد دلار پیشنهاد شده بود که در آخر باعث میلیاردر شدن ۶ نفر از اعضای اصلی شرکت و ایجاد چندین کسب‌وکار انقلابی موفق شد که توسط آن‌ها تأسیس شده است.

تاریخچه کوتاهی از پی‌پل

اعضای مافیای پی‌پل و شکل‌گیری غول‌های بزرگ تکنولوژی

تعداد اعضای مافیای پی‌پل به گفته پیتر تیل (هم‌بنیانگذار پی‌پل) حدود ۲۲۰ نفر است. تمام این افراد پس از فروش پی‌پل به ای‌بی به ساخت شرکت‌های نوآورانه خود روی آوردند که هم‌اکنون می‌توان آن‌ها را ارزشمندترین شرکت‌های جهان دانست. در ادامه تعدادی از اعضای اصلی مافیای پی‌پل و شرکت‌های ساخته شده توسط آنان معرفی شده است.

اعضای مافیای پی‌پل

ماسک از معامله پی‌پل به عنوان ارشد سرمایه‌گذار شرکت، مبلغی حدود ۲۵۰ میلیون دلار را به دست آورد. او این پول را صرف تأسیس شرکت‌های انقلابی و پیشرو مانند اسپیس‌اکس کرد. اسپیس‌اکس، یک شرکت فناوری اکتشاف فضایی در آمریکا است که تاکنون توانسته فضانوردان زیادی را از خاک خود به فضا اعزام کند. ایلان ماسک همچنین شرکت‌های دیگری مانند تسلا، نورالینک (Neuralink) و The boring Company را تأسیس کرد که آن‌ها نیز به نوبه خود تأثیر زیادی بر تکنولوژی داشتند. برای مثال، شرکت تسلا به ایجاد خودروهای برقی می‌پردازد و نورالینک با هدف توسعه توری عصبی (تجهیز رابط مستقیم با ذهن انسان) ایجاد شده است. از طرف دیگر، The boring Company نیز به ایجاد زیرساخت‌های تونل‌های شهری جهت بهبود مشکلات ترافیکی در شهر معروف است. دارایی ماسک در حال حاضر در حدود ۲۱/۳ میلیارد دلار است.

تیل نیز از معامله پی‌پل حدود ۵۵ میلیون دلار به دست آورد و این پول را صرف مدیریت سرمایه‌گذاری و ایجاد صندوق پوشش ریسکی به نام کلاریوم کپیتال (Clarium Capital) کرد. پیتر تیل همچنین بعدها برای تأسیس فیس‌بوک از سرمایه‌گذاران فرشته به شمار می‌رفت. او در کنار این موارد، در سرمایه‌گذاری مؤسسه Plantir Technology (شرکت نرم‌افزاری و خدماتی در حوزه تحلیل کلان‌داده‌ها) نیز فعالیت داشت که در حال حاضر بیش از ۲۰۰۰ کارمند دارد. دارایی کنونی تیل نیز به میزان ۲/۵ میلیارد دلار است.

رید هافمن (Reid Hoffman) نیز نائب رئیس اجرایی پی‌پل در آن زمان بود که بعدها به هم‌بنیانگذاری لینکدین روی آورد. لینکدین در حال حاضر، شبکه اجتماعی با بیش از ۵۶۲ میلیون کاربر است که بالای ۲۰۰۰ کشور و منطقه را پوشش می‌دهد. دارایی هافمن با احتساب لینکدین و دیگر سرمایه‌گذاری‌هایش هم‌اکنون به ۳/۳ میلیارد دلار می‌رسد.

لوک نوسک (Luke Nosek) نیز از دیگر افراد مافیای پی‌پل بود که نائب رئیس استراتژی بازاریابی پی‌پل را برعهده داشت. او با همکاری پیتر تیل شرکت سرمایه‌گذاری فاندر فاندز (Founders Fund) را تأسیس کرد. این شرکت از جمله اولین مؤسسه‌هایی بود که در پروژه سازمانی شرکت اسپیس‌اکس سرمایه‌گذاری کرد. دارایی امروزی لوک نوسک به ۱/۲ میلیارد دلار می‌رسد.

کین هاروی (Ken Howery) نیز مدیر امور مالی پی‌پل بود که در هم‌بنیانگذاری فاندر فاندز تأثیر عمده‌ای داشت. دارایی وی نیز در حال حاضر در حدود ۱/۵ میلیارد دلار است.

جرمی استاپلمن (Jeremy Stoppleman) نیز نائب رئیس امور فنی و مهندسی پی‌پل را برعهده داشت و بعد از این معامله با راسل سیمون (Russel Simmons) و لوچین به هم‌بنیانگذاری سایت مشهوری به نام یلپ (Yelp) روی آورد. این سایت امروزه بالای ۱۰۰ هزار بازدیدکننده دارد و در اینترنت و شبکه‌های موبایلی بسیار مشهور است.

در آخر، جاوید کریم (Jawed Karim)، چاد هارلی (Chad Hurley) و استیو چن (Steve Chen) نیز که همگی در پی‌پل کار می‌کردند، بعد از معامله به تأسیس بزرگترین سایت به اشتراک‌گذاری ویدئو به نام یوتیوب روی آوردند.

 

بنابراین، وقتی اخبار موفقیت‌های چشم‌گیر اسپیس‌اکس را در فضا می‌شنوید، زمانی که خودروهای برقی تسلا را در حال حرکت در بزرگراه‌ها می‌بینید، هنگامی که به حساب کاربری لینکدینتان وارد می‌شوید، وقتی مطلبی را در خصوص رستوران محلی در یلپ مطالعه می‌کنید یا زمانی که ویدئویی را در یوتیوب می‌بینید، می‌دانید که منشأ و ریشه شکل‌گیری تمام این تکنولوژي‌ها از داستان مافیای پی‌پل است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *