حتماً اسم پودر برف یا صابون گلنار یا روغن لادن را شندید. شاید برایتان جالب باشد که بدانید هلدینگی که این محصولات را تولید میکند، بیش از ۸۰ شرکت زیر مجموعه در صنایع مختلفی مثل بانک، بیمه و ساختمان دارد. این هلدینگ نتیجه تلاش یک کسبوکار خانوادگی است که کارشان را ۱۳۰ سال پیش از یک حجره پارچهفروشی در کاشان شروع کردند. اسم این خانواده لاجوردی (لاجوردیان) است.
ما تاریخ ۱۳۰ ساله گذشته این خانواده را بررسی کردیم و در این مقاله میخواهیم درباره مدل فکری، مدیریت و استراتژیهای این خانواده بگوییم و به این سؤالها پاسخ بدهیم:
لاجوردیها چگونه از یک حجره در کاشان به تجارت در سطح کشور رسیدند؟
چگونه ۱۰۰ سال پیش صادرات به ژاپن، روسیه و اروپا را شروع کردند؟
چرا بعد از صادرات شروع به تأسیس کارخانههایی مثل مخمل یا حتی مواد شوینده کردند؟
چرا شعبه دانشگاه هاروارد را در ایران تأسیس کردند؟
شروع تجارت و گسترش آن به تمام کشور
نقطه شروع کسبوکار خانوادگی لاجوردی (لاجوردیان) به دوره قاجار (اواخر دوره ناصرالدین شاه) بر میگردد. زمانی که نسل اول خانواده با شاگردی در دکان بزازی (پارچهفروشی) با صنعت نساجی آشنا شد و توانست سرمایه اولیه برای شروع تجارت محلیاش در شهر کاشان را جمعآوری کند.
خرید و فروش نیل از اولین فعالیتهای تجاری نسل اول این خانواده بود. در آن دوران، نیل بهعنوان ماده اولیه صنعت قالیبافی از هندوستان به اصفهان میآمد و نسل اول خانواده لاجوردی این ماده اولیه را از اصفهان میخرید و به رنگرزهای کاشانی میفروخت. پس از مدتی دامنه فعالیتی خود را از کاشان به تهران گسترش دادند و محصولات متنوعتری در حوزه نساجی خریدوفروش کردند. آنها ابریشم مورد نیاز قالیبافان را تهیه میکردند و در نهایت محصولات تولیدی آنها را در بازار تهران به فروش میرساندند.
با اینکه تمرکز بیشتر فعالیت کسبوکار نسل اول خانواده پیرامون حوزه نساجی بود، اما با شروع سال ۱۲۹۰ صادرات میوه خشک به آلمان نیز به مجموعه کسبوکاری آنها اضافه شد. شیوه کار آنها به این شکل بود که محصولاتی مثل زردآلو را از روستاییان خریداری میکردند و پس از خشک کردن و بستهبندی آنها را برای صادرات به آلمان آماده میکردند.
بدین ترتیب پایههای تجارت توسط نسل اول خانواده شکل گرفت و از مقیاس محلی به سطح کشور گسترش پیدا کرد. با این وجود، نسل اول خانواده بهخوبی میدانست که رشد و توسعه مداوم کسبوکار بدون تربیت و آموزش نسلهای بعدی خانواده امکان پذیر نیست. به همین دلیل، آشنایی با سازوکار کسبوکار، انتقال تجربه، آموزش و تربیت جانشین یکی از اصول تربیتی این خانواده بود. همچنین کار کردن و سختی کشیدن را لازمه رشد میدانستند و انسان بیکار به منزله انسان مجرم شناخته میشد.
بنابراین فرزندان و حتی نوهها از سنین کودکی در کارهای مختلف مثل جارو کردن مغازه، وصول مطالبات، صندوقداری، حسابداری و … مشارکت داده میشدند تا از همان ابتدا با کار کردن و اصول کسبوکار آشنا شوند. با چنین مدل فکری، کسبوکار از نسل اول خانواده به نسل دوم انتقال داده شد. اما نسل دوم خانواده چه تغییر و تحولاتی را در کسبوکار ایجاد کردند؟ در ادامه میخواهیم به شما بگوییم.
تغییر و تحول در مسیر تجاری
نسل دوم خانواده متوجه مشکلاتی در تجارت نسل اول خانواده شد. در آن زمان، نسل اول خانواده پارچه نازک را که فصل فروش آن در بهار و تابستان بود، دیر سفارش میداد و کالا وقتی میرسید که فصل فروش آن گذشته بود. به همین دلیل، مجبور بودند کالا را سال بعد به فروش برسانند و همین اتفاق باعث میشد که یک سال سرمایه آنها راکد بماند و نتوانند سفارش جدیدی را بدهند. بنابراین نسل دوم خانواده تصمیم گرفت تغییراتی در شیوه تجارت ایجاد کند.
نسل دوم شروع به فروش اجناس موجود میکند و با تبدیل سرمایه راکد به پول نقد اجناسی را سفارش میدهد که بتواند فوری آنها را بفروشد. آنها با توجه به نیاز روز جامعه خریدوفروش را انجام میدادند و همیشه سرمایه آنها در گردش بود. مثلاً در فصل بهار که گیاه گل گاو زبان در کشور زیاد میشد، آنها به دنبال فروش آن میرفتند و به قدری در انتخاب فروشندگان اولیه و نوع محصول دقت میکردند که توانستند بعد از مدتی به فروشنده اصلی آن در بازار تبدیل شوند،.
علاوه بر این، نسل اول خانواده برای فروش کالاها همیشه منتظر مشتری بود و اقدامی برای جذب مشتری نمیکرد. اما نسل دوم برای فروش کالاها به تک تک مشتریها سر میزد و آنها را میفروخت. این روش باعث میشد تا سرمایهشان در گردش باشد و با اینکه سود پایینی داشتند، اما تعداد معاملات آنها بالا بود. اما نسل دوم خانواده نمیخواست که دامنه فعالیت تجاریشان محدود به سطح کشور باقی بماند، به همین بهدنبال فرصتهایی بودند که تجارتشان را در سطح بینالمللی گسترش دهند.
نسل دوم خانواده در اواخر دهه ۱۲۹۰ با سفر به کشورهای شوروی و آلمان تجارت خود را به خارج از مرزهای ایران گسترش میدهد. در آن زمان، ارزش پول ملی کشور شوروی به خاطر انقلاب روسیه (۱۹۱۷) و آلمان به خاطر شکست در جنگ جهانی اول کاهش یافته بود و و قدرت خرید لاجوردیها خیلی بیشتر شده بود. فعالیتهای تجاری نسل دوم خانواده همزمان با وقوع اتفاقهایی مانند جنگجهانی دوم یا تغییر حکومت از قاجار به پهلوی بود، اما هیچکدام از این اتفاقها مانع از حرکت آنها نشد.
با رشد و توسعه تجارت، نسل دوم خانواده تصمیم گرفت شرکت خانوادگی خود را در دهه ۲۰ تأسیس کند. با تأسیس این شرکت نه تنها فعالیتهای تجاری خانواده ساختارمند و یکپارچه شد؛ بلکه این کار باعث شد تا نسل سوم نیز آرامآرام به تجارت خانوادگی وارد شود و تغییراتی در مسیر تجارت خانواده به وجود بیاید. اما چه عواملی باعث این تغییرات شد و چرا از تجارت به سمت صنعت حرکت کردند؟
بحرانی برای شروع قوی در صنعت
همان طور که گفتیم پایههای اصلی این کسبوکار از تجارت محلی و ملی آغاز شد و در ادامه با ورود نسل دوم خانواده این تجارت به مرزهای خارج از ایران گسترش پیدا کرد. اگرچه کالاهای متنوعی مبادله میکردند، اما عمده فعالیت تجاری نسل اول و دوم خانواده در حوزه نساجی بهويژه صادرات پنبه به خارج از کشور بود. نسل دوم به همراه نسل سوم که به تازگی بهعنوان سهامدار به شرکت خانوادگی ملحق شده بودند، پنبه از بابل میخریدند و بخشی از آن را برای مصرف داخل کشور توزیع میکردند و بخشی دیگر را برای صادرات به اروپا و ژاپن صادر میفرستادند تا اینکه با اعتراض مشتریهای خارجی نسبت به کیفیت پنبهها مواجه شدند.
آنها بعد از تحقیق به وجود ناخالصی در پنبهها پی بردند و تصمیم گرفتند تا پنبهها را پیش از ارسال پاک کنند. اما یک مانعی در پیش روی آنها وجود داشت. تعداد کارخانههای پنبه پاککنی در آن زمان در ایران بسیار کم بود و این باعث میشد تا پنبههای آنها مدت زمان زیادی در انتظار برای پاک شدن بماند. این خانواده برای اینکه زمان را از دست ندهد، تصمیم میگیرد تا یک کارخانه پنبه پاککنی در ایران راهاندازی کند. به همین دلیل، کارخانه «پنبه پاک کنی بهشهر» در سال ۱۳۲۸ تأسیس میشود و سه سال بعد شروع به کار میکند. اما فعالیتهای صنعتی این خانواده با تأسیس این کارخانه به پایان نمیرسد؛ بلکه وقوع یک بحران آنها را از تجارت به سمت صنعت سوق میدهد.
برای توضیح درباره این بحران شاید بهتر باشد ابتدا کمی به عقبتر بازگردیم و درباره زمان شروع تجارت آنها با آمریکا صحبت کنیم. در اواسط دهه ۱۳۲۰، نسل دوم خانواده که بهدنبال گسترش فعالیتهای تجاری خود بود، متوجه کمبود قماش (نوعی پارچه) در بازار میشود. به همین دلیل، با توجه به مرغوبیت این کالا در آمریکا شروع به تجارت با یک شرکت آمریکایی به نام «گلف استارز» میکند. به دلیل استقبال بالا از این کالا در ایران، در سالهای بعد این خانواده به کمک نسل سوم دفتر خود را در آمریکا افتتاح میکند و تجارت خود را با این کشور افزایش میدهد. اما در اواخر دهه ۱۳۲۰ ایران با چالشهای جدیدی مانند ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد مواجه میشود و این اتفاقات تغییراتی در روابط اقتصادی کشور با سایر کشورها نظیر آمریکا ایجاد میکند. در نتیجه این شرایط، کشور با کمبود منابع ارزی نظیر دلار روبهرو میشود و بسیاری از تجار به مشکل برمیخورند. خانواده لاجوردی نیز که تا آن زمان تجارت گستردهای با شرکتهای آمریکایی داشتند، کسبوکار خود را در خطر میبینند و به فکر راهی برای خروج از این بحران میافتند.
پس از مدتی بررسی متوجه فرصتی جدید در بازار برای نجات کسبوکار خود میشوند. همزمان با کمرنگ شدن حضور شرکتهای آمریکایی در ایران، شرکتهای ژاپنی حضور فعالتری را در بازار ایران پیدا میکردند. خانواده لاجوردی دریافتند که میتوانند تجارت قماش خود را با روشی جدید در کشور ژاپن ادامه دهند. آنها شرکتی را در ژاپن پیدا میکنند که از طریق آن میتوانستند پنبه را تبدیل به مخمل و به ایران ارسال کنند. به همین دلیل، آنها با افتتاح دفتری در ژاپن فعالیت اقتصادی خود را از آمریکا به ژاپن تغییر میدهند. آنها پنبه را به ژاپن وارد کرده و بعد از تبدیل آن به مخمل آن را به ایران صادر میکردند. همچنین برای آسانتر شدن مبادلات تجاریشان با ژاپن بانک بینالمللی ایران و ژاپن را تأسیس میکنند.
کسبوکار جدید آنها در حال رشد بود تا اینکه متوجه مشکلی در مخملهای وارداتی خود به ایران میشوند. مخملهای وارداتی به ایران از نظر ظاهری ایراد داشتند و کیفیت خود را در طی مسیر ارسال از ژاپن به ایران از دست میدادند. این موضوع خانواده لاجوردی را دوباره به فکر فرو میبرد تا به دنبال راه جدیدی برای حل این مشکل بیفتند. آنها در نهایت تصمیم میگیرند تا برای حل مشکل شروع به تولید مخمل در ایران کنند و به همین منظور با کمک متخصصهای ژاپنی یک کارخانه تولید مخمل را در ایران راهاندازی میکنند. در نهایت در سال ۱۳۳۴ کارخانه «مخمل و ابریشم کاشان» با کمک تکنولوژیهای کارخانههای ژاپنی تأسیس میشود و کمکم مسیر کسبوکارشان را از تجارت به سمت صنعت سوق میدهند.
تجاربی برای تداوم مسیر در صنعت
نسل دوم و سوم با راهاندازی کارخانههای «پنبه پاککنی» و «مخمل و ابریشم» اولین گامهای خود را به سوی صنعتی شدن برمیدارند و هرگز نمیخواستند رشدشان را محدود به این دو کارخانه کنند. آنها به پتانسیلهای صنعتی شدن پی برده بودند و میخواستند دامنه فعالیتیشان را در این حوزه گسترش دهند. به همین دلیل، به فکر راهاندازی کارخانه «روغنکشی» و «صابونسازی» میافتند. البته ریشههای تأسیس این دو کارخانه به نسل دوم خانواده بر میگردد، زمانی که با کشور شوروی تجارت میکردند. آنها در آن زمان با چند تجار بزرگ شوروی آشنا میشوند و میفهمند که به دلیل نیاز روزمره مردم چقدر این کارخانه سودده هستند. حتی در آن زمان، سهام یک کارخانه صابونسازی را هم میخرند، اما به دلیل اختلافهای مدیریتی سهام خود را میفروشند و به صورت موقت از این صنعت کنارهگیری میکنند.
اما با تجربه موفقی که در صنعت به دست میآورند، همراه با نسل سوم خانواده دوباره تصمیم میگیرند فعالیتشان را در دو حوزه «روغنکشی» و «صابونسازی» از سر بگیرند. آنها با توجه به سابقهای که در پاک کردن پنبه در کارخانه «پنبه پاککنی» داشتند میدانستند که میتوانند با تصفیه تخم پنبه روغن تولید کنند. به همین دلیل، با دانش فنی که نسل سوم از کشورهای انگلیس و آمریکا در تولید روغن بهدست آورده بود، کارخانهای را در بهشهر برای تولید روغن افتتاح و روغن «شاهپسند» را تولید میکنند.
اما شروع این کارخانه همراه با مشکلاتی برای خانواده بود، چراکه تعداد رقبا در این بازار زیاد و روغنهای اولیه تولیدی کارخانه فاقد کیفیت مطلوب بودند. خانواده لاجوردی هم بعد از مدتی تحقیق تصمیم میگیرند تا با وارد کردن نوعی روغن از آمریکا کیفیت خود را بالا ببرند. همچنین با کمک یک شرکت تبلیغاتی توانستند روغن شاهپسند را به بازار معرفی کنند و رفتهرفته به یکی از روغنهای معروف در بازار تبدیل شد. اما موفقیت کارخانه روغن نیز برای آنها کافی نبود و آنها با دلیلی جالب به صنعت صابونسازی نیز برمیگردند و یکی از معروفترین برندهای صابون ایران را تأسیس میکنند.
صابون گلنار؛ استفاده از تمام ظرفیت
همانطور که گفتیم برای تولید روغن، خانواده لاجوردی باید تخم پنبه را تصفیه میکردند. آنچه از تصفیه باقی میماند مادهای به نام «خلط» بود که به درد صابونپزی میخورد. خانواده لاجوردی هم این ماده را به کارخانههای تولید صابون میفروختند، اما یک مشکل وجود داشت. تولیدیهای صابون در آن زمان توانایی خرید همه خلطهای کارخانه را نداشتند و همیشه کلی خلط روی دست آنها باقی میماند. خانواده لاجوردی برای اینکه این ماده ارزشمند را دور نریزند دست به ابتکار جالبی میزنند. آنها با توجه به سابقهای که در گذشته در تولید صابون داشتند تصمیم میگیرند در اوایل دهه ۱۳۴۰ در همان بهشهر کارخانه تولید صابون را دایر کنند. محصول تولیدی صابونی بود که همه ما آن را با نام گلنار میشناسیم و این صابون توانست خیلی زود یکی از محصولات پرفروش و پر تقاضا خانواده لاجوردی شود.
رقیبی به نام پودر برف
با افزایش تقاضا برای صابون گلنار خانواده لاجوردی توانستند به راحتی به بازار شوینده نیز ورود کنند و کم کم دامنه فعالیتیشان را توسعه دهند. اما تولید صابون تنها محصول شوینده آنها نبود؛ در یکی از سفرهای این خانواده برای بررسی فعالیت کارخانه مخمل بافی به کاشان، از طریق یکی از فامیلهای خود متوجه نیاز مردم شهر به پودر شوینده میشوند و جرقه ایجاد خط تولید جدید در ذهن آنها زده میشود.
آنها برای افتتاح خط تولید پودر شوینده شروع به مذاکره با کارخانههای اروپایی میکنند و در نهایت با یک شرکت اروپایی برای بستن قرارداد به نتیجه میرسند، اما یک مشکل وجود داشت و آن هم مدت زمان دوساله افتتاح کارخانه در ایران بود.
در آن زمان عمده پودر شوینده مصرفی بازار «پودر تاید» بود که برادران خسروشاهی نماینده آن در ایران بودند. خانواده لاجوردی برای رقابت در این بازار نیاز داشتند تا در کوتاهترین زمان خط تولید خود را راهاندازی کنند. پس از مکاتبه با شرکت ایتالیایی متوجه میشوند که این شرکت خط تولیدی کوچکی را به فردی به نام مختاری فروخته است و او هم نتوانسته این خط تولید را با موفقیت راهاندازی کند. آنها بعد از مذاکره با مختاری، خط تولیدش را خریداری میکنند. بعد از مدتی خط تولید پودر شوینده «برف» راهاندازی میشود و محصولات آن با روش جالبی به بازار میآیند.
آنها بار دیگر به دنبال تبلیغات رفتند و توانستند با راهکارهایی مانند کاهش قیمت و تخفیف بازار از خانواده خسروشاهی پیشی بگیرند و در طی زمان پودر برف را به یکی از پرمصرفترین پودرهای بازار تبدیل کنند. کارخانههای مواد شوینده خانواده لاجوردی امروزه تحت نام «پاکسان» به فعالیت خود ادامه داده و این شرکت امروزه نیز یکی از تولیدکنندگان بزرگ کشور است.
با افزایش تعداد کارخانهها این خانواده باید سیاست جدیدی را برای رشد انتخاب میکردند. این تصمیمهای خانواده همزمان با حضور بیشتر نسل سوم در شرکتهای خانوادگی همراه شد و آنها پیشنهادها و تصمیمهای جالبی برای ادامه مسیر خانوادگی داشتند.
شروع هلدینگی به نام بهشهر
کسبوکارها برای بقا و ادامه رشد نیاز به بهروزرسانی سیستم مدیریتی متناسب با نیازهای روز جامعه دارند؛ اتفاقی که خانواده لاجوردی نیز از آن مستثنی نبوده و با حضور پر رنگتر نسل سوم در اوایل دهه ۱۳۴۰ جرقههای آن خورده شد. نسل سوم این خانواده علاوه بر یادگیری تجارت و کسبوکار از دوران کودکی، در کشورهایی مثل آمریکا تحصیلات خود را ادامه دادند و از دانشگاههایی مانند هاروارد (Harvard) فارغالتحصیل شدند. حضور نسل سوم در دانشگاههای معتبر به آنها فرصت تجربه علم روز دنیا را داد تا بتوانند همراه با تجربه نسل دوم، کسبوکار خانوادگی را به بهترین شکل ممکن هدایت کنند.
به همین دلیل، نسل سوم با تجربههایی که از دانشگاه مدیریت هاروارد داشت در اولین قدم تشکیلات گروه صنعتی بهشهر را مجدداً سازماندهی کرد تا مسیر توسعه برای شرکت هموارتر شود. الگویی که در این گروه به اجرا گذاشته شد مشابه مدل سازماندهی تشکیلات در جنرال موتورز (General Motors) توسط آلفرد اسلون مدیرعامل وقت آن بود. این مدل کارها در کنار مدیریت اعضای خانواده، رفتهرفته گروه صنعتی بهشهر را توسعه و آن را در مسیر تبدیل شدن به یکی از بزرگترین هلدینگ ایران قرار داد. اما آنها چه اقداماتی را انجام دادند؟
اقداماتی برای رضایت بیشتر کارکنان
نسل سوم به دنبال افزایش کارایی و رفاه بیشتر کارکنان بود و به همین دلیل طرحی را به اجرا گذاشت تا بر اساس آن کارکنان به جای کار کردن در دو شیفت صبح و عصر در یک شیفت از ساعت ۸ صبح تا ۵ بعدازظهر و ۵ روز در هفته کار کنند. آنها همچنین با تهران کلینیک (یکی از مجهزترین مراکز درمانی آن زمان) قراردادی بستند تا کارکنان دفتر مرکزی تحت بیمه این مرکز قرار بگیرند.
مدیریت بهروز لازمه رشد
نسل سوم همچنین از نیاز مدیران شرکت به اطلاعات روز دنیا آگاه بود و به همین دلیل مدیران و سایر اعضای خانواده را به گذراندن دورههای مدیریتی در خارج از کشور تشویق میکرد. برای مثال، اعضای خانواده در مؤسسه آیاماییدیایی (IMEDE) سوئیس (وابسته به دانشگاه هاروارد) یک دوره سه هفتهای مدیریت میگذراندند.
با ورود به اواسط دهه ۱۳۴۰، خانواده لاجوردیها در صنایع مختلف از جمله نساجی، تولید روغن خوراکی و مواد شوینده کارخانه تأسیس کرده بودند. خانواده لاجوردی نمیتوانستند مدیریت همه کارخانهها را بر عهده بگیرند، به همین دلیل دست به ابتکار جالبی زدند.
مدیران خبره؛ راهحل توسعه
صنعت نفت ایران، یکی از پیچیدهترین سازمانهای اداری کشور از لحاظ ارزیابی مشاغل و بهرهوری کار بود و مدیران مشغول در این صنعت افراد متخصصی بودند که میتوانستند پیچیدهترین شرایط را کنترل کنند. به همین دلیل، خانواده لاجوردی علاقه زیادی به اســتخدام آنها در گروه بهشهر را داشتند. آنها فارغالتحصیلهای بسیاری را هم از دانشگاه صنعت نفت به استخدام گروه صنعتی بهشهر درآوردند. در ادامه خانواده برای مدیریت بهتر به سراغ مدیران با سابقه کشور رفته و با توجه به نیاز خود آنها در قسمتهای مختلف گروه صنعتی بهشهر استخدام میکردند. آنها همچنین به دانشجویان فارغالتحصیل خارج از کشور نیز نامه میزدند و آنها را برای همکاری به ایران دعوت میکردند.
خانواده لاجوردی همیشه از مدیران خود و تصمیمهای آنها حمایت کرده و حتی بسیاری از آنها را برای گذراندن دورههای تخصصی به خارج از کشور میفرستادند. این موضوع باعث شکلگیری اعتماد بین آنها و مدیران خود شد و به گسترش و توسعه گروه صنعتی بهشهر نیز کمک کرد.
تبلیغات؛ راهحل نفوذ در بازار
نسل سوم روی تبلیغات تأکید فراوانی داشت و به همین دلیل یک واحد جداگانه برای تبلیغات در شرکت در نظر گرفتند. آنها به دنبال روشهای روز دنیا برای تبلیغ محصولات خودشان بودند و در ابتدا از افراد خبره مانند مدیر تبلیغات شرکت رولون آمریکا (Revlon) کمک گرفتند. خانواده لاجوردی روشنفکران معاصر مانند سیاوش کسرایی، محمدعلی سپانلو، احمدرضا احمدی و کامران شیردل را به گروه صنعتی بهشهر دعوت میکردند تا فیلمهای تبلیغاتی بسازند.
آنها همچنین برای افزایش فروش محصولات، سازمان فروش در شهرستانها را ایجاد کردند و برای تشویق مردم به خرید به آنها جایزه میدادند و با آنها مصاحبه میکردند. این خانواده برای مطرح شدن گروه صنعتی بهشهر در سطح جهان به همراه مدیران ارشد در نمایشگاههای بینالمللی شرکت میکردند.
تأسیس شعبه هاروارد در ایران
با وجود استخدام بهترین مدیران در گروه صنعتی بهشهر، خانواده لاجوردی متوجه مشکل کمبود مدیر در کشور شدند. آنها برای حل مشکل تصمیم گرفتند تا مؤسسهای را برای آموزش و تربیت مدیران ایجاد کنند و بهخاطر سوابق تحصیلی که در دانشگاه هاروارد داشتند با استادان آن دانشگاه تماس گرفتند و طرح پایهگذاری یک مدرسه عالی مدیریت در تهران را با همکاری دانشگاه هاروارد مطرح کردند.
بنابراین در سال ۱۳۴۸ این خانواده اقدام به تأسیس این مؤسسه کرد و موفق شدند سه سال بعد «مرکز مطالعات مدیریت» را با همکاری دانشگاه هاروارد در ایران افتتاح کنند. در این مؤسسه که به کمک صنعتگران مطرح مانند برادران خسروشاهی، محمدتقی برخوردار پایهگذاری شده بود، دانشجویان با گذراندن یک دوره فشرده ۱۱ماهه شبانهروزی، موفق به اخذ فوق لیسانس در رشته مدیریت و آماده کار در مؤسسات اقتصادی دولتی و خصوصی میشدند.
توسعه همه جانبه
خانواده لاجوردی در ادامه اقدامات مدیریتی خود در سال ۱۳۴۸ بعد از شرکت نفت دومین شرکتی بودند که از سیستمهای مکانیزه کامپیوتری برای بهرهوری بیشتر در کارخانههای خود استفاده کردند. همچنین این خانواده در سال ۱۳۴۹ نام «توسعه صنایع بهشهر» را برای خود انتخاب کردند.
خانواده لاجوردی تا اواخر دهه ۱۳۵۰ توسعه و گسترش «توسعه صنایع بهشهر» را ادامه دادند و علاوه بر افزایش فعالیت خود در صنعت نساجی با اقداماتی مانند افتتاح کارگاه لباسدوزی، افتتاح کارخانه پلی اکریل با هدف تولید الیاف مصنوعی به صنایع دیگر مانند کارتنسازی نیز وارد شدند.
مصادره
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در تیرماه ۱۳۵۸ تمامی شرکتها و کارخانههای خانواده لاجوردی شامل بند ملی شدن صنایع شد و همه آنها به نفع دولت وقت مصادره شدند. آنها تلاشهای بسیاری برای بازپسگیری میراث خانوادگی خود انجام میدهند، اما تلاششان ناکام مانده و در نهایت مجبور میشوند به همراه برخی دیگر از اعضای خانواده به خارج از ایران مهاجرت کنند. یکی از اعضای خانواده در زمان خروجش از ایران میگوید:
«سرزمینی را پشت سر میگذاشتم که ذرات وجودم با آب و گل آن سرشته و پرورش پیدا کرده بود. پیکرهای درگذشتگانم، که پدرانم، مادرانم در زنجیره نسلهای طولانی، همه در خاک این سرزمین خفتهاند. دل کندن از آن همه خاطره و از تاریخ و یادگارهای خانوادهام بسیار دشوار بود. به این علت با حسرت به افقهای دور و تاریک ایران نگاه میکردم.»
خانوادهای که هرگز متوقف نشد
همان طور که گفته شد بسیاری از اعضای خانواده لاجوردی مجبور میشوند به دلایل سیاسی ایران را ترک کنند و به آمریکا بروند. آنها فعالیت اقتصادی خود را در آمریکا ادامه میدهند و در دهه ۱۳۶۰ دو کارخانه جدید را در حوزه تولید پیویسی در آمریکا با نامهای شرکت اینتامیکس و نووو ایجاد میکنند و یکی از اعضای خانواده «پروژه تاریخ شفاهی» را با هدف تاریخنگاری آغاز میکند.
مسیری که ادامه دارد
خانواده لاجوردی تا سال ۱۳۵۷ نزدیک به ۸۰ شرکت در ایران تأسیس کرد و با بیش از ۱۵ هزار نفر همکاری داشت. با وجود اینکه پس از مصادره مدیریت مجموعه «توسعه صنایع بهشهر» از خانواده لاجوردی گرفته شد، اما این مجموعه به مسیر خود ادامه و با وجود مشکلات فراوان امروزه یکی از هلدینگها برتر ایران است و محصولات مختلفی را درحوزههای مختلف مثل مواد شوینده به بازار عرضه میکند. مسیر این خانواده در اواخر دهه ۱۳۵۰ متوقف شد، اما میراث آنها به حیات خود ادامه میدهد.
داستان زندگی خانواده لاجوردی به ما نشان میدهد که ایجاد کسبوکاری بیش از ۱۰۰ سال نه تنها امکانپذیر است؛ بلکه میتواند با رعایت یک سری اصول تبدیل به یک هلدینگ بزرگ شود. اما این اصول چه چیزهایی هستند؟
- آموزش و تربیت رهبران آینده
- انتقال تجربه از یک نسل به نسل دیگر
- تابآوری در برابر چالشها و بحرانها و تبدیل آنها به فرصت
- همسو شدن با تغییرات و داشتن نوآوری و خلاقیت
- اصلاح و بهبود شیوههای قدیمی و همسو شدن با تکنولوژیهای جدید
- انتقال روحیه کارآفرینی از یک نسل به نسل دیگر
- استفاده از مدیران متخصص برای مدیریت بهتر مجموعه
- فرصتسازی برای رشد توسط هر نسل
- ایجاد تشکیلات ساختارمند و نظاممند برای کسبوکار
از دکترتو سپاسگزاریم که مجموعه تکراسا را در تهیه این مقاله همراهی کردند. دکترتو سامانه نوبتدهی اینترنتی و مشاوره پزشکی از راه دور است که امکان ارتباط مستقیم پزشکان و بیماران را فراهم میکند. کاربران با مراجعه به اپلیکیشن و سایت دکترتو میتوانند به صورت اینترنتی نوبت معاینه پزشکان را دریافت کنند و در زمان مقرر برای ویزیت به مطب مراجعه کنند. همچنین امکان مشاوره پزشکی از راه دور به صورت چت و تماس صوتی در اختیار کاربران قرار گرفته است.
منابع:
- موقعیت تجار و صاحبان صنایع در دوره پهلوی – سرمایهداری خانوادگی: خاندان لاجوردی و لاجوردیان – علی اصغر سعیدی و فریدون شیرین کام، گام نو ، ۱۳۸۹
- ۱۱۰ سال پیدایش و گسترش گروه صنعتی بهشهر: خاطرات اکبر لاجوردیان، لوح فکر، ۱۳۹۶
- سرمايهداری خانوادگی – خالد اسماعيل زاده
- کارآفرین شکست ناپذیر – نگاهی به سال های زندگی و کار اکبر لاجوردیان، نشریه چاپ و نشر، آذر ۱۳۹۹
- صنعتگر پیشگام – مروری بر زندگی اکبر لاجوردیان، از بنیانگذاران گروه صنعتی بهشهر و دارنده نشان و لوح امین الضرب، ماهنامه نساجی امروز، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰
- لاجوردهای اقتصاد ایران – نگاهی به سال های زندگی و کار خاندان لاجوردی، نشریه چاپ و نشر، دی ۱۳۹۹
- لاجوردی، صنعتگر تاریخ پژوه
- به یاد حبيب لاجوردی
- داستان ۵۳ نفر