فرض کنید در حال ساختن شرکتی باشید که همگی فکر میکنند دنیا را تغییر خواهد داد؛ اما در نهایت یکی از بزرگترین کلاهبرداریهای تاریخ را رقم بزنید.
ترانوس، استارتاپی بود که در سال ۲۰۰۳ توسط یک دانشجوی انصرافی ۱۹ ساله استنفورد بهنام الیزابت هولمز (Elizabeth Holmes) تأسیس شد. این استارتاپ همه را گول زد و بیش از ۶۰۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرد.
در واقع ترانوس وعده تولید دستگاه کوچکی برای آنالیز خون را داده بود که میتوانست صدها تست مختلف را ارزیابی کند. این دستگاه تنها از مقداری خون در نوک انگشتان استفاده میکرد و افراد میتوانستند حتی در خانه و بهراحتی از آن استفاده کنند.
داستان موفقیت و شکست استارتاپها همواره برای خوانندگان جذاب بوده و هست؛ مسیری که یک استارتاپ طی میکند تا به موفقیت برسد یا با شکست روبهرو شود. تلاشهایی که در این مسیر میشود همواره الهامبخش کارآفرینان و بنیانگذاران استارتاپها بوده است.
اما گاهی اوقات داستان استارتاپها منشاء الهام نیست. گاهی کارآفرینان نیز میتوانند فریبکار باشند. در این میان، شرکت ترانوس (Theranos) که یک استارتاپ در حوزه پزشکی و سلامت است، پرچمدار فریب افکار عمومی است.
اگر به دنبال اطلاعات بیشتر درباره شکست استارتاپها هستید، میتوانید مقاله ۵۱ اشتباه بزرگ استارتاپی و راهکارهای مقابله با آنها را بخوانید.
الیزابت هولمز و سفر به چین
الیزابت هولمز در خانوادهای باسابقه به دنیا آمد. در دوران نوجوانی متوجه شد میخواهد در زندگی خود یک میلیاردر شود. در ۱۸ سالگی الیزابت از طریق توری که توسط دانشگاه استنفورد برگزار میشد، به چین سفر کرد. او در این سفر با مردی به اسم سانی (Sunny) آشنا شد که ۲۰ سال از او بزرگتر بود. سانی یک مهاجر از پاکستان به آمریکا بود که در زمان حباب دات کام (Dotcom) موفق شد ۴۰ میلیون دلار سود کند.
سانی ثروتمند بود و سبک زندگی یک کارآفرین موفق را داشت. این دقیقاً همان چیزی بود که الیزابت به دنبال آن بود. سانی نقش مهمی در داستان ترانوس داشت.
طی یک سفر دیگر الیزابت به چین، او با همهگیری بیماری سارس (SARS) مواجه شد. او در بازگشت از این سفر تصمیم گرفت تا دنیا را تغییر دهد. زمانی که به خانه رسید، شروع به کار کردن روی یک ایده کرد و اتاقش را به مدت ۵ روز ترک نکرد و در شبانهروز تنها ۲ ساعت خوابید. ایده الیزابت یک مجموعه کوچک و قابلحمل بود که خون هر فردی که آن را به همراه داشت در لحظه آنالیز میکرد و نتیجه و میزان داروی موردنیاز او را پیشنهاد میداد.
تأسیس استارتاپ
الیزابت که در دانشگاه استنفورد مشغول به تحصیل رشته مهندسی شیمی و دستیار آزمایشگاه بود، در سال ۲۰۰۳ از دانشگاه استنفورد انصراف داد. او با عزم بیشتری تصمیم گرفت تا شرکت خود را تأسیس کند. دفتر شرکت جدید الیزابت در منطقهای از شهر قرار داشت که تیراندازیهای بسیاری در آن مناطق رخ میداد. یک روز و زمانی که الیزابت در حال رانندگی بود، یک تیر به سمت او شلیک شد و با اختلاف اندکی به او برخورد نکرد.
او از همسایه قدیمی خود ۱ میلیون دلار سرمایه بذری (Seed) دریافت کرد. او در قانع کردن سرمایهگذاران خود بهخوبی عمل میکرد؛ گرچه در گفتوگو با سرمایهگذارانی که دانش پزشکی یا دارویی داشتند، موفق نبود. زیرا او دانش کافی نداشت و تنها چند ترم تحصیلی را گذرانده بود. این مسئله برای بسیاری از کارآفرینان حوزه تکنولوژی مانند بیل گیتس (Bill Gates) یا مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg) موضوع مهمی نیست. بهعنوان مثال مارک زاکربرگ تنها نیاز داشت تا اصول اولیه برنامهنویسی را یاد بگیرد و تنها با اندکی علم دانشگاهی میتوانست نرمافزار بزرگی را بنویسد.
اما علم پزشکی و داروسازی مانند برنامهنویسی نیست. این علوم به سالها مطالعه، تحقیق و آزمایش نیاز دارند تا بتوان راهحلی را کشف و ارائه کرد.
دستگاه آنالیز خون
الیزابت در مدت کوتاهی موفق به جذب ۶ میلیون دلار سرمایه برای استارتاپ خود شد و ایده اولیه او اندکی تغییر پیدا کرد. آزمایش خون توسط یک کارتریج (Cartridge) و یک سیستم برای خواندن آن انجام میشد. در این مدل، بیمار با سوزن نوک انگشتان خود را سوراخ کرده و نمونه خون را در کارتریج کوچک قرار میدهد. این کارتریج به داخل سیستم خواندن نمونه خون میرود و اطلاعات از طریق اینترنت به مرکز فرستاده میشود. در نهایت پرسنل روی آن کار کرده و پاسخ میدهند.
روش سنتی و حال حاضر این آزمایش، نمونهگیری خون توسط یک سرنگ از رگهای فرد بیمار و فرستادن نمونه به آزمایشگاه است. در این روش نمونه مدتی در یک دستگاه بزرگ (چند برابر یک دستگاه فتوکپی) در آزمایشگاه بررسی میشود و نتایج طی چند روز توسط پزشک اعلام میشود.
ترانوس قصد داشت تا این دستگاه بزرگ را به دستگاه کوچکی در حد یک کامپیوتر شخصی تبدیل و روند آزمایش را سریعتر و راحتتر کند. بدون آنکه نیازی به نظارت مستقیم پزشک باشد. در حوزه پزشکی روشهای آنالیز خون متفاوت هستند. در یکی از این روشها نور مخصوصی به نمونه تابیده شده و بازتاب آن بررسی میشود. در یک روش دیگری نمونه خون با استفاده از واکنشهای شیمیایی تحلیل و مطالعه میشود.

محصول شرکت ترانوس، دستگاه آنالیز خون
غیرواقعی بودن ایده
همان طور که گفته شد، روشهای آنالیز خون متفاوت هستند. در دستگاه ترانوس، نمونهها و اجزا بسیار به هم نزدیک هستند و این موضوع باعث میشود تا عواملی مانند نور، گرما و الکتریسیته آزمایش خون را خراب کند. علاوه بر این، برای نتیجهگیری از میزان اندکی خون که از سر انگشت بهدست میآید، بایستی نمونه رقیق شود و ممکن است برخی نمونهها بیش از حد رقیق شده و دستگاه از تشخیص و آنالیز آنها ناتوان باشد. در ضمن تمام این موارد در حالی بود که الیزابت هولمز دانش بسیار اندکی از علم پزشکی داشت.
بیشتر بخوانید: چگونه یک استارتاپ راهاندازی کنید؟ – قسمت اول، ایده و افراد
شتاب گرفتن ترانوس
کمی جلوتر و در سال ۲۰۰۶، ترانوس اندکی جلو رفت و اولین نسخه از محصول خود را با نام ترانوس 1.0 آماده کرد. در این مقطع الیزابت تعدادی از مهندسین متخصص را استخدام کرد تا نسخه جدیدی از دستگاه مدنظر خود را با نام ادیسون (Edison) طراحی کنند. گرچه هیچکدام از دستگاههای آنان دقیق نبود و حتی نمیتوانست نمونههای خون دریافتی را تحلیل کند.
الیزابت شروع به فشار آوردن به تیم مهندسی کرد تا بهصورت ۲۴ ساعته و بدون وقفه روی پیشرفت محصول ادیسون کار کنند. وقتی مدیر تیم مهندسی اقرار کرد که این شیوه غلط است و باعث خستگی اعضا میشود، الیزابت یک تیم مهندسی دیگر را بهصورت موازی روی پروژه در نظر گرفت و دو تیم را مقابل همدیگر قرار داد تا بهترین نتیجه حاصل شود. این شیوه در گذشته توسط استیو جابز (Steve Jobs) برای تولید سیستمعامل مکینتاش (MAC) مورد استفاده قرار گرفته بود. اما برای ترانوس، تیم بازنده از شرکت اخراج میشد.
همچنین الیزابت با شرکتی بهنام فایزر (Pfizer) شروع به همکاری کرد. این همکاری در جهت انجام آزمایشهای اولیه روی بیماران سرطانی بود. گرچه او میدانست که محصول آزمایش نمونه خون او کارایی لازم را ندارد؛ اما بر انجام آزمایش روی افراد مریض پافشاری میکرد. برای فهمیدن اهمیت آزمایش خون لازم است بدانید که نتایج این آزمایش نشان میدهد که بیماری تا چه اندازه وخیم و بحرانی است و میزان داروی موردنیاز برای درمان نیز بر اساس آن تعیین میشود. بیشتر پزشکان بر اساس این آزمایش تصمیمگیری میکنند. بنابراین ارائه آزمایش غلط میتواند نتایج مرگباری در پی داشته باشد.
البته این کار الیزابت برای بیماران سرطانی تنها یک نمایش بود تا سرمایهگذاران و مشتریانی که نسبت به عملکرد ترانوس بدبین بودند را راضی نگه دارد. در همان سال مدیرمالی ترانوس متوجه شد که الیزابت به همه دروغ میگوید. او این موضوع را با الیزابت مطرح کرد و خواست مانع او شود. اما از ترانوس اخراج شد و الیزابت هرگز شخص دیگری را بهعنوان مدیرمالی استخدام نکرد.
الیزابت هولمز، استیو جابز بعدی
در سال ۲۰۰۷ هیچکس در سیلیکونولی به اندازه استیو جابز معروف و ستاره نبود. این موضوع برای الیزابت مهم بود و او نسبت به این قضیه وسواس پیدا کرده بود و خیلی سعی داشت تا به جایگاه استیو جابز برسد. حتی زمانی در یک روزنامه الیزابت هولمز، استیو جابز بعدی لقب گرفت. این وسواس الیزابت تا حدی زیاد بود که حتی تاریخ جلسات با تیم بازاریابی خود را به تقلید از استیو جابز در روز چهارشنبه تعیین کرده بود و از فرمهای مشابه او استفاده میکرد.
الیزابت حتی کارمندان سابق اپل را استخدام میکرد. یکی از این کارمندان، آوی توانیان (Avie Tevanian)، دوست قدیمی استیو جابز و مدیر سابق بخش نرمافزاری اپل بود. آوی حتی از بازنشستگی خود صرفنظر کرد تا به شرکت ترانوس بپیوندد. هیئتمدیره ترانوس از ستارههای دنیای مهندسی و تکنولوژی تشکیل شده بود. بهطور مثال، دون لوکاس (Don Lucas)، منتور بنیانگذار شرکت نرمافزاری اوراکل (Oracle)، رئیس هیئتمدیره ترانوس بود.
یک روز الیزابت تصمیم گرفت تا تغییراتی در سهام شرکت ایجاد کند تا بیشترین حق رأی را در مقایسه با سایر سهامداران داشته باشد. آوی عقیده داشت که این تغییرات در سهام شرکت ایده خوبی نیست و نیز با مشکلات کارمندان در ساخت محصول مواجه بود. او در همین راستا با دون لوکاس صحبت کرد. اما در نهایت وقتی دون لوکاس متوجه شد که الیزابت به حرفهای او توجه نمیکند، از سمت خود استعفا داد.
الیزابت استاد دستکاری کردن اطلاعات بود. او مدام هیئتمدیره را فریب میداد. او حتی برای اینکه بیشتر جدی به نظر برسد، صدایش را تغییر میداد و با تن بَمتری صحبت میکرد.

الیزابت هولمز، بنیانگذار شرکت ترانوس
انتقال به سیلیکونولی
بلافاصله بعد از انتقال محل اصلی شرکت ترانوس به سیلیکونولی، یکی از اعضای تیم فروش متوجه شد که پیشبینی جریانهای مالی بر اساس یک سری فرضیات بود که هرگز صحت نداشتند. او این مسئله را به هیئتمدیره انتقال داد. آنها دستور به برگزاری یک جلسه اضطراری با الیزابت گرفتند. آنها قصد اخراج وی را داشتند. در این جلسه اضطراری، الیزابت هیئتمدیره را قانع کرد تا از تصمیم اخراج او منصرف شوند.
این قدرت قانع کردن الیزابت یکی از دلایلی بود که باعث شد تا شرکت ترانوس مدت زیادی بدون داشتن محصول و تکنولوژی واقعی کار کند. بلافاصله بعد از جلسه اضطراری، الیزابت همه آنهایی که باعث تشکیل این جلسه شده بودند را اخراج کرد. از این زمان به بعد، ترک کردن و اخراج کارمندان در ترانوس عادی شد. همچنین تمامی کارمندانی که سابقه فعالیت در شرکت اپل را داشتند، در عرض چند سال از شرکت ترانوس کنارهگیری کردند.
در همین زمان یک دوست خانوادگی قدیمی بهنام ریچارد فویز (Richard Fuisz)، دستگاهی برای انتقال اطلاعات از دستگاه آزمایش خون به پزشک را ثبت اختراع کرد. ریچارد این کار را به خاطر دعوت نشدنش به ترانوس انجام داد. او پزشک بود و یک شرکت در حوزه پزشکی داشت که آن را به قیمت ۵۰ میلیون دلار فروخته بود. چند سال بعد ریچارد با الیزابت به دادگاه رفت و در مورد حق ثبت اختراعش از الیزابت شکایت کرد. او به اختراع خود لقب «قاتل ترانوس» داد. اما این اختراع نتوانست موفق به قتل شرکت ترانوس شود، بلکه تأثیرات آن بود که ترانوس را از بین برد.
سانی و دروغهای بیشتر
سانی، مهاجر میلیونر پاکستانی که الیزابت با او در چین آشنا شده بود، در سال ۲۰۰۹ بهعنوان نفر دوم شرکت وارد ترانوس شد. سانی دارای پیشزمینه نرمافزاری بود و دانش بسیار اندکی از فعالیت در یک شرکت پزشکی داشت. او مدعی بود که برای شرکت مایکروسافت حدود ۱۰ میلیون خط کدنویسی کرده است؛ اما معمولاً یک توسعهدهنده در مایکروسافت سالانه تنها چند هزار خط کد مینویسد. او همچنین با خودستایی گفته بود که ثروت بسیار زیادی دارد و تنها برای میل شخصی به این شرکت آمده است.
سانی در حرفهایش بیش از حد از کلمات شعارگونه استفاده میکرد؛ در حالی که اطلاعات اندکی داشت. مهندسان برای آنکه اطلاعات یک نفر را بسنجند، از برخی اصطلاحات تخصصی استفاده میکنند. البته سانی میدانست چگونه افرادی که از او میترسند را کنترل کند. او مدام کارمندان را اخراج میکرد و این خصوصیت خود را به نمایش میگذاشت.
در سال ۲۰۱۰، سرمایه زیادی به سیلیکونولی سرازیر شد. فیسبوک، توییتر و اوبر (Uber) همگی در حال اوج گرفتن بودند. در همین سال دو شرکت والگرینز (Walgreens) و سیفوی (Safeway) وارد مذاکره با ترانوس شدند تا مراکز سلامت را با همکاری یکدیگر تأسیس کنند. این دو شرکت شعبههای فروشگاهی زیادی در سراسر آمریکا دارند. در واقع قرار بر این بود که مردم در این مراکز سلامت بتوانند بهراحتی آزمایش خون بدهند.
ترانوس به شرکت والگرینز ۱۹۰ نوع آزمایش خون مختلف ارائه داد که توسط دستگاه ادیسون قابل انجام دادن بودند. اما تنها نیمی از این آزمایشها از لحاظ تئوری قابل اجرا بودند. تنها مدرک مسندی که ترانوس برای کارایی محصول خود داشت، یک نوشته دو صفحهای از مدرسه پزشکی جانز هاپکینز (John Hopkins) بود که در آن خلاصه جلسه ترانوس با نمایندگان دانشگاه نوشته شده بود. در این جلسه، اعضای شرکت ترانوس نتایج آزمایشهایی را نشان دادند که در واقع توسط محصول آنها انجام نشده بود. البته ترانوس بسیار بزرگتر از این حرفها ظاهر شده بود.
شرکت والگرینز از ترس اینکه رقبا با ترانوس قرارداد ببندند، سریعاً با این شرکت قراردادی امضا کرد. الیزابت آن چنان تأثیری بر مدیران دو شرکت والگرینز و سیفوی گذاشته بود که آنها کوچکترین حرفش را باور میکردند. این دو شرکت بیش از ۶۰ میلیون دلار روی ترانوس سرمایهگذاری کردند.
در همین زمان الیزابت به این نتیجه رسید که دستگاه ادیسون به اندازه کافی خوب نیست و دستور داد تا سومین نسخه از دستگاه آزمایش خود را تولید کنند. در همین زمان، سانی کارمندان را میترساند و بهوسیله دوربینهای مداربسته کار کردن آنها را چک میکرد. یک بار او کارمندی را بهخاطر ۸ ساعت کار در روز بازخواست کرد.
این رفتار سانی توسط الیزابت حمایت میشد. او خطاب به دو کارمند هشدار داد: «اگر کسی در اینجا باور دارد که روی بهترین اختراع تاریخ بشر کار نمیکند یا اگر به این موضوع بدبین هست، باید ترانوس را ترک کند.» اساساً هر کس که با الیزابت موافقت میکرد، حمایت میشد و هر کس که مخالفت میکرد یا حتی شک داشت، از شرکت اخراج میشد.
در سال ۲۰۱۲ شرکت سیفوی اوضاع خوبی نداشت. آنها ۳۵۰ میلیون دلار را صرف نوسازی انبارهای خود کرده بودند. این نوسازی برای جاسازی احتمالی دستگاههای آزمایش خون ترانوس صورت گرفت. اما تنها چیزی که سیفوی با آن مواجه بود، تأخیر کردن و بهانه آوردنهای مداوم ترانوس بود.
زمانی که ترانوس شروع به گرفتن نمونه خون از کارکنان سیفوی کرد، آنها را در دستگاههای دیگری قرار داد و نتایج را به سیفوی نشان داد. در حالی که به دروغ به آنها گفته شد که این نتایج ناشی از قرار دادن نمونهها در دستگاه ادیسون است.

سانی، مهاجر میلیونر پاکستانی
افول ترانوس
در همین زمان ترانوس مشکلات قانونی را با ریچارد فویز سپری میکرد. ریچارد با تمام توان قصد مقابله با ترانوس را داشت. او وکیل جلسات دادگاه بیل گیتس (Bill Gates) را استخدام کرد. یکی از نقاط مهم ترانوس که میتوانست موجب زوال این شرکت شود، اِیان گیبِنز (Ian Gibbons)، مدیر تیم شیمی ترانوس بود. اِیان از سال ۲۰۰۵ این سمت را در شرکت داشت و در سال ۲۰۱۳ با احضاریه دادگاه برای توضیح درباره محصول و تکنولوژی ترانوس روبهرو شد.
از طرفی شرکت ترانوس به اِیان اطلاع داد که او تنها دو روز در دادگاه ریچارد شرکت خواهد کرد. اِیان از اینکه سخنانش باعث شود تا ترانوس و دروغهای آنها رسوا شوند، میترسید. او ۶۷ سال سن داشت و اگر از ترانوس اخراج میشد، دیگر امکان نداشت بتواند در جای دیگری کار کند. صبح روز بعد روشل (Rochelle)، همسر اِیان، او را در وان حمام پیدا کرد؛ در حالی که بهخاطر مصرف بیش از حد دارو بیهوش شده بود. اِیان یک هفته بعد در بیمارستان از دنیا رفت.
رفتار الیزابت با روشل برای مرگ همسرش بسیار سرد بود و هیچ کاری برای او انجام نداد. الیزابت تنها با تعداد اندکی از کارمندان درباره مرگ اِیان صحبت کرد؛ به طوری که انگار هرگز او در ترانوس نبوده است. به نظر میرسید که الیزابت بهراحتی قضیه مرگ اِیان را پاک کرده است.
ریچارد بعد از خرج کردن بیش از ۲ میلیون دلار در قضیه شکایت از ترانوس، به نظر میرسید که تلاشهایش به نتیجه نرسیده و او از این بابت بسیار ناراحت بود. این اتفاق باعث خشمگین شدن ریچارد شد و آغازی برای افول ترانوس بود. در همین زمان ترانوس همچنان به استفاده از دستگاههای دیگر شرکتها برای آزمایش خون استفاده میکرد و نتایج را حاکی از دستگاههای خود میدانست.
کارمندان ترانوس ناامیدانه برای کار کردن محصول خود تلاش میکردند. این موضوع باعث شد تا ۶ دستگاه کوچک ترانوس روی هم قرار بگیرند تا توان حرارتی بالاتر برود. البته بعدها این افزایش حرارت مانع انجام آزمایشها شد. اما ترانوس وقت کار کردن روی تکنولوژی ناقصش را نداشت. آنها قبلاً قول ارائه دستگاه خود را به دنیا داده بودند. بهعلاوه آنها یک قرارداد ۵۰ میلیون دلاری با شرکت والگرینز بسته بودند که بر اساس آن باید در ماه فوریه ۲۰۱۳، دستگاه خود را تحویل میدادند، در حالی که حدود چهار ماه تأخیر داشتند.
دروغها ادامه داشت و پیشبینیهای مالی که سانی به سرمایهگذاران نشان میداد، ۱۰ برابر بزرگتر از پیشبینیهای داخل شرکت بود. این اعداد و ارقام کاملاً ساختگی بود. آخرین مدیرمالی ترانوس اخراج شده بود و این شرکت به مدت ۷ سال مدیرمالی نداشت.
تأثیر بسیار زیاد
شرکت ترانوس همواره با نامهای حرفهای و معتبر یاد میشد؛ بنابراین کسی به آن شک نمیکرد. بعضی از این افراد سوابق سیاسی و مدیریتی بالایی داشتند؛ مانند هنری کیسینجر (Henry Kissinger)، وزیر سابق امور خارجه آمریکا، جرج شولتس (George Shultz)، وزیر سابق خزانهداری آمریکا، و جیمز متیس (James Mattis)، وزیر سابق دفاع آمریکا، که به هیئتمدیره ترانوس پیوسته بودند.
ترانوس بهشدت سیاسی شده بود. الیزابت حتی از کمپین جمعآوری پول هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ استفاده کرد. در این کمپین، شرکت پارتنر فاند (Partner Fund) به میزان ۹۴ میلیون دلار، روپرت مرداک (Rupert Murdoch) به میزان ۱۲۵ میلیون دلار، برادران والمارت (Walmart) به میزان ۱۵۰ میلیون دلار و خانواده دِواس (DeVos) به میزان ۱۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری کردند.
این موضوع سبب شد تا ارزش ترانوس به ۹ میلیارد دلار برسد. همچنین الیزابت بهتنهایی بیش از ۵ میلیارد دلار دارایی داشته باشد.
نواقص و مشکلات محصول ترانوس کاملاً در داخل شرکت آشکار بود؛ اما کارمندان از مجازات شدن توسط سانی واهمه داشتند. همچنین تمامی اعضای شرکت اعم از سانی، الیزابت، کارمندان و وکلا مجبور بودند تا در زمان ورود و خروج به شرکت، قرارداد عدم افشای اطلاعات را امضا کنند. این قرارداد باعث شده بود تا بسیاری از افرادی که زمانی در این شرکت بودند، کاری نکنند.
بیشتر بخوانید: ۱۶ روش برای هدایت، الهام بخشی و تشویق تیم به سمت موفقیت
تایلر شولتس (Tyler Shultz)، نوه جورج شولتس وزیر سابق خزانهداری آمریکا، یکی دیگر از اعضای هیئتمدیره ترانوس بود؛ گرچه پدربزرگش جایگاه بالاتری از او در ترانوس داشت. تایلر بعد از اینکه متوجه حقیقت ماجرا شد و فهمید که الیزابت و سانی گوش شنوا ندارند، از سمت خود استعفا داد. او به پدربزرگ خود توضیح داد که چگونه ترانوس محصول واقعی نداشته و تمامی نتایج آزمایشها از دستگاههای معمولی موجود در بازار بهدست میآید و دستگاه ادیسون کارایی ندارد.
البته الیزابت به قدری روی جورج شولتس تأثیر گذاشته بود که باعث شد تا جورج، حرفهای نوهاش را نادیده بگیرد.
شهرت الیزابت
در اواسط سال ۲۰۱۴ میلادی، مجله معتبر فُرچون (Fortune) تصویری از الیزابت را در صفحه اول خود منتشر کرد با این عنوان: «این مدیرعامل برای خون ایستاده است.» این موضوع باعث اوجگیری شهرت الیزابت شد. از این زمان به بعد، الیزابت بهطور مداوم در رسانهها و صفحات مجلات و سایتهای مختلف حضور پیدا کرد. از جمله این رسانهها میتوان به Forbes ،Inc. ،USA Today ،Fox Business ،CNBC ،NPR ،CNN و CBS News اشاره کرد.
تمامی این رسانهها، برنامههایی را درباره موفقیت جوانترین و میلیاردر خودساختهای بهنام الیزابت هولمز پخش میکردند. کار به جایی رسید که باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا، الیزابت را سفیر کارآفرینی جهانی کرد. الیزابت همچنین به هیئتعلمی دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد اضافه شد.
الیزابت از شهرت لذت میبرد. او تنها ۲۰ نفر را برای حفاظت از خودش استخدام کرده بود. طراحی دفتر کارش تغییر پیدا کرده و بیشتر شبیه به دفتر بیضیشکل ریاستجمهوری شد. این دفتر بهطور کامل توسط شیشههای ضدگلوله محافظت میشد.
او در مجموعه سخنرانیهای تِد (TED Talks) درباره اینکه چگونه ایدهاش دنیا را تغییر داده صحبت کرد و گفت که هیچکس دیگر بهزودی با ما خداحافظی نخواهد کرد. او سخنرانیاش را احساسی برگزار کرد و داستان از دنیا رفتن عمویش را به خاطر بیماری سرطان بیان کرد.
حرفهای الیزابت در سخنرانی تد، کاملاً متظاهرانه بود. او در زندگی واقعی حتی نزدیک به عمویش هم نبود. او تنها برای برانگیختن احساس مخاطبان از داستان بیماری عمویش سوءاستفاده کرد.
شروع تحقیقات ضد ترانوس
در حالی که معروفیت الیزابت افزایش مییافت، امپراتوری ترانوس در حال فروپاشی بود. در همین زمان ریچارد یک گروه از مخالفان ترانوس تشکیل داده بود. یکی از اعضای این گروه روشل، همسر سابق اِیان، بود. این گروه اطلاعاتی جمعآوری کرد و به جان کریرو (John Carreyrou)، روزنامهنگار فعال در روزنامه والاستریت، ارائه دادند.
زمانی که جان تحقیقات را شروع کرد، اشخاص و منابع بسیاری بهصورت ناشناس به او اطلاعاتی درباره کلاهبرداریهای ترانوس دادند. در مقابل، ترانوس به تمامی کسانی که برخلاف آنها حرف میزدند، حمله کرد. اعضای ترانوس از سرمایه بسیار زیاد خود بهره میبرد و مخالفان را تهدید به شکایت میکرد. این شرکت حتی اعضایی را استخدام کرد تا کوچکترین حرفهای ضد آنها را رصد کنند.
نامههای بسیار زیادی به روزنامه والاستریت فرستاده شد که درخواست حذف و عدم پیگیری داستان کلاهبرداری ترانوس را کرده بودند. الیزابت شخصاً از روپرت مرداک، مالک روزنامه والاستریت و سرمایهگذار ترانوس، درخواست کرد تا داستان مربوط به ترانوس حذف شود. روپرت مخالفت کرد و بیان کرد که به روزنامهنگاران اعتماد دارد و به آنان اجازه خواهد داد تا تحقیقات را جلو ببرند.
داستان کلاهبرداری هنوز منتشر نشده بود. ترانوس به روند عادی خود ادامه میداد و الیزابت هم اغلب اوقات در کاخ سفید حضور پیدا میکرد. در پشت پرده هنوز دستگاه ترانوس کارایی نداشت. گرچه آنها مدام دستگاههای جدیدی را به بازار معرفی میکردند؛ اما در حقیقت هیچکدام توانایی تحلیل آزمایش خون را نداشتند.
جو بایدن (Joe Biden)، معاون وقت ریاستجمهوری آمریکا، از آزمایشگاه قلابی شرکت ترانوس که تنها برای نمایش ساخته شده بود، بازدید کرد و تحتتأثیر قرار گرفت و آن را آزمایشگاه آینده خواند.
حقیقت همواره برنده است
داستان تاریک ترانوس در ماه اکتبر سال ۲۰۱۵ در روزنامه والاستریت منتشر شد. این داستان همانند بمبی بود که رسانهها را تکان داد و همه آن را بهعنوان یکی از اخبار اصلی منتشر کردند. مردم شروع به سؤال پرسیدن از ترانوس و پنهانکاریهایشان کردند. در مقابل الیزابت پا پس نکشید. او از سؤالها دوری نکرد و دوباره به مردم دروغ گفت. به نظر میرسد الیزابت باور داشت که مثل سابق همه حرفهای او را باور میکنند. اما این بار قضیه متفاوت بود. مردم سؤالهای جدیتر داشتند.
مدت کوتاهی پس از انتشار داستان ترانوس، سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) بهصورت سرزده از ترانوس بازدید کرد. پس از تحقیقات معلوم شد که دستگاه ادیسون شرکت ترانوس تنها ۱۲ عدد از ۲۵۰ آزمایش مختلف خون را نشان میداد و حتی این نتایج هم متغیر و بیدقت بودند.
لحظات پایانی ترانوس
پس از این اتفاقات، الیزابت از نامزدش سانی جدا شد و او را اخراج کرد. همچنین یک تحقیق از سمت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) در راه ترانوس بود. سرمایهگذاران ترانوس یکی پس از دیگری شروع به شکایت کردن از این شرکت و الیزابت کردند.
الیزابت حقوق خود در شرکت را از دست داد و مجبور شد تا ۴/۵ میلیون دلار به ایالت آریزونا (Arizona) بپردازد؛ زیرا بیشتر بیماران شرکتکننده در آزمایش خون ترانوس، ساکن این ایالت بودند. ترانوس نزدیک به یک میلیون آزمایش خون را باطل کرد. همچنین تعدادی از بیماران از ترانوس شکایت کردند.
با وجود این همه مدرک و اتهام، الیزابت هیچوقت عذرخواهی نکرد. طبق نظر او، این تنها یک مشکل بود که باید حل میشد.
سرانجام الیزابت و سانی
الیزابت و سانی هر دو میدانستند که چه میکنند. آنها به سرمایهگذاران، رسانهها، مردم، بیماران و حتی هیئتمدیره دروغ گفتند. غیر از این دو نفر، فرد دیگری نمیتوانست متهم به همکاری و پنهانکاری این کلاهبرداری بزرگ باشد. حتی اعضای هیئتمدیره که افراد باتجربه و حرفهای بودند، بهصورت استادانهای توسط الیزابت فریب داده شدند و ۹۹/۷٪ از حق رأی را به او واگذار کرده بودند.
سرانجام در سال ۲۰۱۸ کمیسیون بورس آمریکا قضیه الیزابت را حل کرد. الیزابت وادار به واگذاری سهام خود از شرکت شد. او همچنین تا ۱۰ سال حق کار در هیچ شرکت عمومی را نخواهد داشت. این کمیسیون هنوز درباره سانی تصمیمی نگرفته است. سانی و الیزابت هر دو متهم به کلاهبرداری هستند و پرونده آنان باز است. آنها گرچه خود را بیگناه میدانند؛ اما احتمالاً حدود ۲۰ سال زندان در انتظارشان است.
ترانوس در سپتامبر سال ۲۰۱۸ منحل شد.
بیشتر بخوانید: چرا رهبران موفق شکست میخورند؟
سخن پایانی
الیزابت فردی جامعهستیز بود که برای رسیدن به رویاهایش از هیچ کاری دریغ نمیکرد. او حتی پس از معلوم شدن حقیقت داستان، از دروغهای همراه با لبخندش دست برنداشت.
رفتارهای الیزابت نشاندهنده مفهومی بهنام جهان کوچک (Microcosm) است. امروزه در جامعه موفق بودن و موفق به نظر رسیدن بسیار مهمتر از هر چیز دیگری است. این مشکل در جامعه امروزی بیشتر از گذشته وجود دارد و در بسیاری از شبکههای اجتماعی و در میان کاربران و اینفلوئنسرها قابل مشاهده است.
خطای انسانی دیگری که در داستان الیزابت و ترانوس قابل مشاهده است، اثر حقیقت واهی است. طبق این اثر، اگر شما یک دروغ را بارها و بارها تکرار کنید، مردم آن را باور خواهند کرد؛ مخصوصاً اگر محصول شما القاب زیبا و فریبدهنده هم داشته باشد.
نویسندگان:
- امیر حریربافان
- محمد ایزدی