میگویند زمان طلاست. اما آیا همه ما برای زمان ارزش زیادی قائل هستیم؟ آیا برای استفاده از زمان خود برنامهریزی میکنیم؟ آیا طبق ارزش کارها برای انجام آنها برنامهریزی میکنیم؟ تعداد زیادی از مردم زمان را بیارزش میدانند و در استفاده از زمان خود اشتباه میکنند. با شناسایی این اشتباهها میتوان از زمان خود به بهترین نحو ممکن استفاده کرد.
مردم چه اشتباههایی را در مدیریت زمان انجام میدهند و چگونه میتوان به آنها پایان داد؟ این مقاله در سایت کوآرا (Quora) توسط نیر ایال (Nir Eyal)، نویسنده کتاب قلاب، نوشته شده است. سایتی برای به اشتراکگذاری علم که به مردم این امکان را میدهد تا دیگران یاد بگیرند و درک بهتری از دنیا به دست آورند.
تنها دلیلی که من میتوانم درباره اشتباه در مدیریت زمان صحبت کنم، این است که همه آنها را مرتکب شدهام. من در حال از بین بردن حواسپرتیام بودم که راههای مناسب و نامناسبی را برای استفاده از زمان و شناسایی اشتباههای خودم کشف کردم. چهار اشتباهی که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.
۱) بیارزش بودن زمان
سالها پیش لوکیوس سِنِکا (Lucius Annaeus Seneca)، فیلسوف رواقی اهل روم، نوشت:
مردم در مراقبت از اموال شخصی خود صرفهجویی میکنند؛ اما وقتی نوبت به زمان میرسد که باید در استفاده از آن خسیس بود، بیشتر از همه چیز آن را هدر میدهند.
بحث من این است که ما با زمان و توجه به عنوان کالای ارزانقیمت رفتار میکنیم و همه ما نیاز داریم که آنها را ارزشمند بدانیم. به محض اینکه به عوامل حواسپرتی خودم در طول روز توجه کردم، فهمیدم که چقدر از زندگی من به خاطر عوامل ناچیز نابود شده است.
۲) نداشتن برنامهریزی روزانه
بر طبق یک مطالعه، فقط یک سوم آمریکاییها برنامهریزی روزانه دارند. یعنی آنها بدون هیچ برنامهای برای استفاده از روز خود بیدار می شوند. این موضوع برای من یک علامت خطر و یک مشکل ساده قابل حل است که میتواند به مردم برای اصلاح زندگی و زمان خود کمک کند.
۳) استفاده از یک لیست نامحدود کارهای روزانه
من قبلاً همه کارهایی را که باید انجام میدادم را در یک تکه کاغذ یا فایل لیست میکردم. سپس در پایان روز، احساس ناراحتی میکردم؛ زیرا که همه آنها را تمام نکرده بودم. راههای زیادی برای نوشتن کارهای روزانه وجود دارد؛ اما به نظر من، تهیه یک لیست از تمام کارهایی که باید انجام دهید، اشتباه است.
۴) زمان گذاشتن برای کارهای بیارزش
در اکثر مواقع٬ حتی اگر ما از یک برنامهریزی استفاده کنیم، از آن برای انجام وظایف خود استفاده میکنیم. مثلاً «برو لباسهایت را از خشککن بردار»، «قسمتی که از گزارش باقیماندهات را تمام کن»، «برو ورزش کن.». به ندرت اتفاق میافتد که راجع به برنامهریزی خود طبق ارزشها فکر کنیم. به نظر من یکی از بزرگترین تغییرهای زندگی من این است که مطمئن شوم برنامهریزی من منعکسکننده چیزی است که من برایش ارزش قائل هستم. این موضوع مهمی است. شما میتوانید به برنامهریزی من نگاه کنید و بفهمید که چه چیزی برای من اهمیت دارد.