آوریل سال ۱۹۹۵، فردی بهنام مکآرتور ویلر (McArthur Wheeler) بدون نقابی روی صورتش با اسلحه از دو بانک در آمریکا سرقت کرد. دوربینهای مداربسته، تصویر او را بهراحتی شناسایی کردند و پلیس این سارق را تا بعد از ظهر همان روز دستگیر کرد. پس از دستگیری، مکآرتور به پلیس گفت: «من با آبلیمو صورت خود را پوشانده بودم تا تصویر من در دوربینهای امنیتی مشخص نباشد!»
کارآگاهان پلیس مطمئن شدند که او موادمخدر مصرف نکرده است و هذیان نمیگوید. پس از بازجویی هم پلیس همچنان دلیل این اتفاق را متوجه نشد. ویلر جزء متهمان گُنگ جهان قرار گرفت و به جرم سرقت به زندان رفت. اما چرا ویلر از آبلیمو برای پوشاندن صورت خود استفاده کرده بود؟

مکآرتور ویلر در حال دزدی از بانک با اسلحه
ویلر از قبل میدانست که آبلیمو برای نامرئی کردن جوهر استفاده میشود. بههمین دلیل تصور میکرد آبلیمو چهره او را در تصاویر دوربینهای امنیتی نیز نامرئی میکند. او این مورد را قبلاً با دوربین پولاروید (Polaroid) امتحان کرد و چهره او در عکس مشخص نبود! (پلیس هرگز از این موضوع سر درنیاورد.)
یک سال بعد از دستگیری ویلر، توجه یک استاد روانشناسی بهنام دیوید دانینگ (David Dunning) به کشف دلایل این اتفاق جلب شد. او بههمراه یکی از فارغالتحصیلان رشته روانشناسی بهنام جاستین کروگر (Justin Kruger) تحقیقاتی را آغاز کردند.
آنها طی یک آزمایش، از دانشجویان روانشناسی در حوزههای دستور زبان (Grammar)، درباره منطق و میزان شوخیطبعیاشان امتحان گرفتند. سپس از خودشان خواستند تا عملکرد خود را تخمین بزنند. نتایج این آزمایش بسیار عجیب بود. دانشجویانی که نمرات خوبی از امتحان نگرفته بودند، خود را اغراقآمیز و بسیار بالاتر ارزیابی کرده بودند. اما کسانی که نمرات خود را پایین پیشبینی کرده بودند، نمرات واقعیشان در امتحان بالاتر از اکثر افراد کلاس بود.
نمودار زیر نتایج تحقیقات این دو محقق بر روی دانشجویان روانشناسی است. نمودار قرمز تصور افراد از تواناییهایی خود را نشان میدهد و نمودار آبی نمرات واقعی افراد است.
دانینگ و کروگر این آزمایش را روی گروههای مختلف انجام دادند و به نتایج مشابهی رسیدند. این دو نفر در سال ۱۹۹۹ نتایج تحقیقات خود را برای اولین بار در یک مقاله بهنام «بیمهارت و بیخبر از آن: چگونه دشواری در تشخیص بیکفایتی خودمان منجر به ارزیابی بیش از حد خود میشود*» منتشر کردند و در آن به یک خطای شناختی اشاره کردند که به اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect) معروف است.
وقتی درباره چیزی نمیدانیم، از کمبود دانش خود آگاه نیستیم. اما هنگامی که دانش ما بیشتر میشود، متوجه میشویم که چقدر درباره آن چیز نمیدانستیم. در واقع اثر دانینگ-کروگر بیانگر آن است که افراد، توانایی ارزیابی خودشان را ندارند.
بهعبارت دیگر، مردم تواناییهای خود را بیشتر از واقعیت تخمین میزنند و خود را باهوشتر و تواناتر از مهارت واقعی خود میدانند. سال ۲۰۰۰ جایزه نوبل روانشناسی برای همین مقاله به دانینگ و کروگر اعطا شد.
عدم شناخت خود در زندگی روزمره
شاید تصور کنید این عدم شناخت بهعلت بهره هوشی پایین افراد است. اما این اتفاق در زندگی روزمره برای همه ما میافتد و حتی افراد باهوش پدیده دانینگ-کروگر را تجربه میکنند.
مطالعات نشان داده است که حدود ۸۰٪ مردم، رانندگی خود را بهتر از واقعیت ارزیابی میکنند. احساس مهارت بالا هنگام رانندگی میتواند منجر به تصمیمات فوری و در نهایت تصادف شود. کسانی که کمتر از ۶ ماه رانندگی یاد گرفتهاند، ۸ برابر بیشتر از دیگران تصادف میکنند.
این لزوماً فقط به این دلیل نیست که آنها رانندگان خوبی نیستند؛ بلکه بهدلیل اعتمادبهنفس بیش از حدشان این اتفاق رخ میدهد. افراد تازهکار با تصور اینکه کنترل بیشتری روی خودرو دارند، در جاده بیپروا حرکت میکنند و این منجر به خطر میشود. ترکیبی از خودآگاهی ضعیف و شناخت کم باعث میشود که افراد تواناییهای خود را بیش از حد ارزیابی کنند.
اثر دانینگ-کروگر در برنامهریزی روزمره هم بسیار دیده میشود. بسیاری از ما برای افزایش عملکرد خود، روزانه برنامهریزی میکنیم. اما هنگام اجرای آن متوجه میشویم که نمیتوانیم به تمام برنامههای خود برسیم. این ممکن است بهدلیل اثر دانینگ-کروگر و خوشبینی ما نسبت به خودمان باشد. ما تصور میکنیم که در انجام برخی از کارها خوب هستیم و میتوانیم آنها را سریع انجام دهیم؛ بنابراین برای آن کارها وقت کمی در نظر میگیریم. اما در واقعیت نمیتوانیم همه کارها را طبق برنامهریزی پیش ببریم.
اگر میخواهید درباره سوگیری خوشبینی بیشتر بدانید این مقاله را بخوانید:
سوگیری خوش بینی (Optimism Bias) و تأثیر آن در زندگی شخصی و کسب و کار
این خطا در دنیای سیاست نیز اتفاق میافتد. یک نمونه بارز برای اثر دانینگ-کروگر دونالد ترامپ (Donald Trump)، رئیسجمهور سابق آمریکا، است که علیرغم علاقه و درک ضعیف نسبت به موضوعات سیاسی، اعتمادبهنفس او هرگز کم نمیشود.
اثر دانینگ-کروگر در زندگی حرفهای
اثر دانینگ-کروگر در کسبوکارها نیز خودش را نشان میدهد؛ بهویژه هنگامی که محصولات یا مفاهیم جدیدی ایجاد میشوند. بهعنوان مثال، معرفی ارز دیجیتال و فناوری زنجیره بلوکی (Blockchain) منجر به شکلگیری سریع بسیاری از شرکتهای کارآفرین شد. در حالی که بسیاری از آنها دانش و آگاهی لازم برای درک اشتباهات خود را نداشتند.
همچنین در محیط کاری، وقتی افراد قادر نیستند که نقطه ضعف خود را تشخیص دهند و عملکرد خود را بیش از واقعیت بدانند، نمیتوانند آن را از بین ببرند و فرصت یادگیری را از دست میدهند.
در یک مطالعه روی یک شرکت مهندسی نرمافزار با فناوری پیشرفته (High-Tech) ٪۴۲ افراد عملکرد خود را جزو ۵٪ کارمندان برتر میدانستند. این اتفاق از نظر آماری قطعاً ممکن نیست.
وقتی ۴۲٪ کارمندان فکر میکنند که از ۹۵٪ همکارانشون دانش بیشتری دارند، فرصت رشد را از دست میدهند.
همچنین این افراد ممکن است انتقاد را از مدیر یا همکار خود نپذیرند و بهجای تغییر فقط از خودشان دفاع کنند.
اما وقتی بازخورد به امری عادی در یک کسبوکار تبدیل شود، افراد یاد میگیرند که منتظر انتقاد باشند. یکی از بهترین روشها برای این کار بازخورد ۳۶۰ درجه است. در این روش افراد از مدیران، همکاران و زیردستان بازخورد میگیرند و همه بهنوعی انتقادها را میشنوند. اگر چندین نفر بازخورد یکسانی ارائه دهند و به یک نقطه ضعف اشاره کنند، افراد شواهدی دارند که میتواند منجر به خودارزیابی بهتر و پیشرفت افراد شود.
رابطه اعتمادبهنفس و تخصص
اثر دانینگ-کروگر روی اعتمادبهنفس افراد نیز تأثیر میگذارد. نمودار زیر، بهخوبی رابطه تخصص و اعتمادبهنفس افراد را نشان میدهد:
این نمودار بهخوبی نشان میدهد که افراد پس از مدت کوتاهی که کمی تجربه و تخصص کسب میکنند، اعتمادبهنفس بسیار زیادی پیدا میکنند. اما دانش و تخصص آنها بهقدر کافی نیست و خودشان از این موضوع آگاهی ندارند. این نقطه از نمودار اصطلاحاً «قله حماقت» (Peak of Mount Stupid) نام دارد.
در رابطه با نادانی و اعتمادبهنفس چارلز داروین میگوید:
نادانی بیشتر از دانش منجر به اعتمادبهنفس میشود.
اما هنگامی که این افراد با چالشهای متفاوتی روبهرو میشوند، به این نتیجه میرسند که ارزیابی درستی از خودشان نداشتهاند. در این حالت، اعتمادبهنفس آنها بهشدت کاهش مییابد که به آن اصطلاحاً «دره ناامیدی» (Valley of Despair) میگویند. ولی وقتی که تجربه و تخصص آنها در طول زمان بیشتر میشود، روشنگری و بصیرت بیشتری پیدا میکنند و بهسمت پایداری و خودآگاهی میروند.
مشکل کجاست و راهحل چیست؟
مغز ما دائماً بهدنبال الگوها و میانبُرها است که آنها در پردازش سریع اطلاعات و تصمیمگیریها به ما کمک میکنند. ولی اغلب همین الگوها و میانبُرها منجر به سوگیریهای مختلف میشوند.
بیشتر مردم در تشخیص سوگیریها در رفتار دوستان، اعضای خانواده و همکارانشان مشکلی ندارند. اما برای تشخیص این خطا در خودشان مشکل دارند. باید بدانیم اثر دانینگ-کروگر بر روی همه انسانها تأثیر میگذارد.
دانینگ و کروگر در مقاله خود به این موضوع اشاره کردند که آموزش به افراد امکان میدهد تا توانایی و عملکرد خود را با دقت بیشتری تشخیص دهند. بهعبارت دیگر، یادگیری بیشتر درباره یک موضوع خاص میتواند به شما کمک کند تا تشخیص دهید دقیقاً چه چیزهایی را نمیدانید.
چند راهحل دیگر وجود دارد که میتوان از آنها برای برطرف کردن اثر دانینگ-کروگر استفاده کرد:
۱) بپذیرید که ندانستن عیب نیست
بدانیم که ممکن است چیزی را ندانیم یا به اشتباه تصور کنیم که میدانیم. شاید «من نمیدانم!» مقدمه یادگیری چیز جدیدی باشد.
۲) وقت بیشتری بگذارید
افراد هنگام تصمیمگیری سریع، اعتمادبهنفس بیشتری دارند. اگر میخواهید از اثر دانینگ-کروگر جلوگیری کنید، صبر کنید و برای بررسی گزینهها وقت بیشتری بگذارید.
۳) ادعاهای خود را به چالش بکشید
آیا فرضیاتی دارید که بخواهید آن را مسلم فرض کنید؟ به الگوهای ذهنی خود اعتماد نکنید تا تشخیص دهید چه چیزی درست یا غلط است. از خودتان بپرسید: «آیا میتوانم با یک استدلال مخالف یا مخالفت با عقاید خود روبهرو شوم؟»
۴) استدلال خود را تغییر دهید
آیا شما درباره تمام سؤالات یا مشکلاتی که با آنها برخورد میکنید، منطق یکسانی دارید؟ آزمایش روشهای جدید میتواند موجب از بین رفتن چیزهایی شود که به شما اعتمادبهنفس کاذب میدهد.
۵) انتقادپذیر باشید
در محل کار، انتقاد را جدی بگیرید و با بررسی تمام شواهد، درست یا غلط بودن ادعاها را بررسی کنید.
نتیجهگیری
اثر دانینگ-کروگر یکی از سوگیریهای شناختی است که میتواند روی رفتارها و تصمیمات ما تأثیر زیادی بگذارد. اگرچه ممکن است تشخیص این پدیده در دیگران آسانتر باشد؛ اما باید بدانیم این اتفاق برای همه ما میافتد. برای یادگیری چیزهای جدید آماده باشید. شناخت و یادگیری ممکن است بهترین روش برای جلوگیری از سوگیریهایی مانند اثر دانینگ-کروگر باشد.
*Unskilled and unaware of it: how difficulties in recognizing one’s own incompetence lead to inflated self-assessments
منابع:
- Why can we not perceive our own abilities?, The Decision Lab
- The Dunning-Kruger Effect, VerywellMind,2019
- The Dunning-Kruger effect: the most skilled aren’t the most successful, WelcometotheJungle,2020
- “I Wore the Juice”- The Dunning-Kruger Effect, Medium, 2016
- The Dunning Kruger Effect: Pitfalls and Solutions, elegantthemes, 2020
- What Is The Dunning-Kruger effect In Business, FourWeekMBA
- The Dunning-Kruger Effect Explained, healthline, 2020
- The Value of I Don’t Know, AWealthOfCommonSense, 2014