آنچه که پیش از این میدانستیم و یا اکنون میدانیم، ممکن است مانع یادگیری بیشتر ما شود. یادگیریزدایی در واقع به این معنی است که یاد بگیریم در برابر باورها، رفتارها و فرضیاتی که مانع پیشرفت ما میشوند، به شکلی متفاوت بیاندیشیم و رفتار کنیم. یادگیریزدایی میتواند در سطوح فردی یا سازمانی اتفاق بیفتد.
الوین تافلر، نویسنده و آیندهپژوه آمریکایی میگوید: «در قرن ۲۱، بیسواد کسی نیست که نتواند بخواند و بنویسد؛ بلکه کسی است که نتواند یاد بگیرد، یادگیریزدایی کند و دوباره یاد بگیرد».
چند دهه گذشته برای ما محکی بوده تا تواناییمان را برای پذیرش، سازگار شدن و پیشروی با تغییرات بسنجیم. حضور و فراگیر شدن تلفنهای همراه، اینترنت پرسرعت و نیز تکنولوژیهای جدید و شبکههای اجتماعی، تغییرات بسیاری را به وجود آوردهاند. اما این فقط تکنولوژی نیست که تغییر کرده است. با تغییر تکنولوژی، ساختارهای اجتماعی، شغل و سبک زندگی هم بهطور کلی تغییر کردهاند. شرکتها و مشاغل سنتی از بین رفتهاند و شغلهایی به وجود آمدهاند که تا ۱۰ سال پیش اصلاً وجود نداشتهاند. این تغییرات برای ما راهی بهجز یادگیری و سازگار شدن نگذاشتهاند. اما مهمتر از یادگیری باید مهارت یادگیریزدایی را در خود پرورش دهید.
این روزها معمولاً همه ما به قدری درگیر یادگیری و در معرض دادهها و چیزهای جدید هستیم که یادگیریزدایی را از یاد میبریم. در حالی که از یاد بردن روشها و باورهای قدیمی و یادگیری دوباره آنها باید بخشی از فرآیند روزمره همه ما باشد. برای مثال تا به حال شده ترجیح دهید از نسخه قدیمی یک نرمافزار به جای جدیدترین مدل آن استفاده کنید؛ به این دلیل که با محیط جدید آن راحت نبودید یا برایتان ناآشنا بوده و همین باعث شده امکانات جدید آن را هم از دست بدهید؟
این موضوع بهخصوص زمانهایی مهم میشود که افراد، گروهها یا یک سازمان به دنبال راههای کارآمدی برای ایجاد تغییر، بازنگری عادتهای بد گذشته و جایگزینی راههای قدیمی و ریشهدار با تفکر و راههای جدید هستند. در این مواقع یکی از مشکلات این است که افراد بر روی کارهای اشتباه تمرکز میکنند. در حقیقت مشکل اصلی، یادگیری روشهای جدید نیست، بلکه یادگیریزدایی روشهای قدیمی است. در همه جنبههای زندگی شخصی یا در کسبوکار، ما مدلهای ذهنی را به کار میگیریم که منسوخ یا از کار افتاده شدهاند. از عادتهای شخصیمان گرفته تا استراتژیهای مارکتینگ یا شیوه رهبری و لیدرشیپ. بنابراین یادگیریزدایی یکی از مهمترین مهارتهای مورد نیاز برای آینده است. با توجه به سرعت تغییرات تکنولوژی، پیشرفت علم و توسعه دانش، ما نیاز داریم تا بتوانیم دانش و مهارتهای ناکارآمد خود را با دانش جدید جایگزین کنیم.
یادگیریزدایی به معنی فراموش کردن نیست. بلکه به معنی توانایی انتخاب یک مدل ذهنی یا پارادایم جدید و جایگزین است. هنگامی که ما یاد میگیریم، مهارتها یا دانش بیشتری را به آنچه که تا به حال میدانیم، اضافه میکنیم. هنگامی که یادگیریزدایی میکنیم، مدل ذهنیمان را کنار میگذاریم تا مدل جدیدی را انتخاب و جایگزین کنیم.
مراحل فرآیند یادگیریزدایی
فرآیند یادگیریزدایی ۳ مرحله اصلی دارد:
آگاهی به مؤثر نبودن مدل ذهنی پیشین
این مرحله کار راحتی نیست؛ زیرا ما معمولاً نسبت به مدلهای ذهنی خود بیاطلاع هستیم و در ناخودآگاه ما قرار دارند. همچنین ممکن است از اعتراف اینکه مدل ذهنی ما دیگر کار نمیکند، میترسیم. زیرا اعتبار، شغل و زندگی خود را بر اساس آن ساختهایم و این موضوع مانند شروعی دوباره و از دست دادن جایگاه، قدرت و فردیت میماند.
یافتن یا ساختن مدل ذهنی جدید
پس از آگاهی به اینکه مدل ذهنی شما نیاز به تغییر دارد، باید بتوانید مدل جدیدی را پیدا کنید که به شما برای رسیدن به هدفهایتان کمک میکند. البته احتمالاً در ابتدا این مدل جدید را باز هم از طریق مدل قدیمی خود میسنجید و نگاه میکنید. برای مثال بسیاری از شرکتها استفاده از شبکه اجتماعی را شروع میکنند؛ اما آن را فقط به چشم کانالی برای رساندن پیام میبینند و از دیگر قابلیتهای آن استفاده نمیکنند.
جایگزین کردن عادتهای ذهنی جدید
این فرآیند در واقع مانند ایجاد یک عادت جدید مثل تغییر در رژیم غذایی یا یاد گرفتن یک ورزش جدید است. در این مرحله شما گرایش زیادی به برگشتن به مدل ذهنی و تفکر قدیمی و در نتیجه عادتهای قدیمی خود دارید. در این مرحله میتوانید محرک یا راهنمایی برای خود تعریف کنید تا بفهمید که در حال حاضر از مدل ذهنی قدیمی خود استفاده میکنید یا مدل جدید. بهعنوان مثال، هنگامی که درباره مشتریهای خود صحبت میکنید، اگر آنها را با نام «مصرفکننده» خطاب کردید، حواس خود را جمع کنید. این نشاندهنده این است که شما نسبت به آنها صرفاً ذهنیت معاملهای و دادوستدی دارید. بنابراین کلمهای را انتخاب کنید که ارتباط تعاملی و مشترک بیشتری را نشان میدهد. تغییر در کلمات به شما کمک میکند تا کمکم ذهنیت خود را نیز تغییر دهید.
مثلاً اگر شما به دنبال این هستید که عادت قهوه خوردن دیرینه خود را ترک کنید، راهحل این نیست که بهطور کلی آن را فراموش کنید و کنار بگذارید. ابتدا باید دلیل کارتان را مشخص کنید. آیا برای شما مضر است؟ دیگر کمکی به شما نمیکند یا به خوابتان لطمه زده؟ با آگاهی به اینکه چرا این عادت یا رفتار قدیمی نیازمند تغییر است، سعی کنید بهطور تدریجی قهوه را با آب یا هر نوشیدنی دیگری که فکر میکنید برای شما مفید است، جایگزین کنید. هر بار که دلتان میخواهد قهوه بخورید، مقداری آب بنوشید. کمکم متوجه خواهید شد که ذهن شما به جای قهوه به دنبال آب خواهد رفت.
چگونه یادگیریزدایی را شروع کنیم؟
- ۵ عادت، رفتار یا باوری که فکر میکنید جلوی پیشرفت شما را گرفتهاند و محدودتان کردهاند، بنویسید.
- ۵ فعالیتی که کارآمد نیستند و بازدهی خاصی برای شما ندارند؛ اما هنوز آنها را انجام میدهید، لیست کنید.
- درباره این موضوعات بخوانید، تحقیق کنید و بازآموزی انجام دهید. سپس به مدت ۲۱ روز با توجه به دانش و اطلاعات جدید خود عمل کنید و فعالیتهای تازهای انجام دهید.
اگر هنوز نمیدانید باید از کجا شروع کنید و چه باورها یا روشهایی را مورد سؤال و بررسی قرار دهید، به نمونههای زیر توجه کنید:
- آیا نحوه ارتباط شما با کارمندانتان نیاز به یادگیریزدایی و بازنگری دارد؟
- آیا مهارتهای شما برای اینکه شما را به درجات بعدی ببرند و بتوانید پیشرفت کنید، کافی هستند؟
- آیا تکنولوژی یا نرمافزارهایی که استفاده میکنید، مناسب هستند؟
- آیا گروه هدف شما، خواستههای آنها و ارزشی که به آنها ارائه میکنید، نیاز به بازنگری دارد؟
- آیا روشی که همیشه برای انجام کارها استفاده میکنید، بهینهترین راه است؟
پرسیدن این سؤالها و هر سؤال دیگری که درباره باورها، ابزارها، عادتها و رفتارهای شما در زندگی یا کار هستند و نیز تحقیق و گفتوگو درباره آنها و شنیدن تجربیات دیگران میتواند به شما کمک کند تا بفهمید در چه زمینهای نیاز به تغییر و یادگیریزدایی دارید.
منابع: